سیاستهای خدمات اجتماعی و نظام رفاهی همواره در ایالات متحده آمریکا محلی از درگیریهای نمایندگان دو حزب اصلی آمریکا، یعنی دموکراتها و جمهوریخواهان بوده است. اما این دو حزب مخالف در نهایت بر سر یک نکته یعنی «رفاه کار نمیکند» توافق دارند و همیشه در تلاش هستند راهی متفاوت برای حمایت از نیازمندان بیابند.
بهطور کلی دموکراتها نگران هستند کمبود امنیت اجتماعی کمکم باعث فقیرترشدن خانوادههای آمریکایی شود و جمهوریخواهان در نقطه مقابل، تاکید دارند مزایای رفاهی وابستگی ایجاد میکند و در مجموع مشکلات را بیشتر خواهد کرد.
این در حالی است که برنامه کمکهای نقدی ایالات متحده آمریکا برای خانوادههای نیازمند که از سال ۱۹۹۶ میلادی مطرح شده تنها ۶۸درصد از خانوادهها را تحتپوشش قرار داد و رفتهرفته حجم کمکهای نقدی دولت نه تنها خانوادههای بیشتری را تحتپوشش قرار نداد، بلکه هماکنون فقط ۲۳درصد از نیازمندان از این خدمات بهرهمند هستند.
در بررسی دلایل کاهش پوشش خدمات رفاهی برای آمریکاییها به این نتیجه میشود رسید که اصولا سختتر شدن شرایط تحتپوشش قرارگرفتن و افزایش فقر عمیق در این کشور باعث شده که تعداد کمتری از خانوادههای آمریکا بتوانند از خدمات رفاهی استفاده کنند. بهعنوان مثال، اکنون ۴۶/۱میلیون خانواده آمریکایی شامل ۸/۲میلیون کودک با کمتر از دو دلار در روز زندگی میکنند.
دکتر «لیا همیلتون» متخصص رفاه اجتماعی در این زمینه معتقد است، مشکل ایجادشده در ایالات متحده آمریکا به این دلیل است که اصولا قانون حمایتهای تامیناجتماعی در این کشور برای تشویق استقلال افراد طراحی شده و هرسال شرایط تحتپوشش قرارگرفتن افراد سختتر از گذشته میشود. به این معنی که اگرچه مجلس سنا و نمایندگان همواره سخت در تلاش هستند که خدمات اجتماعی آمریکاییها را در بالاترین سطح قرار دهند، اما شرایطی همزمان ایجاد میشود که این قانونگذاریها را بیاثر میکند.
همیلتون تاکید کرد: «این عملکرد باعث بروز چالشی به نام «اثر صخرهای» میشود به این معنی که دقیقا همزمان با افزایش برخی خدمات، خدمات دیگری از فهرست موردنظر حذف میشود. بهعنوان مثال، دقیقا زمانی که با افزایش نرخ دستمزدها در ایالات متحده آمریکا روبهرو میشویم یک باره میبینیم برخی مزایا برای خانوادهها مثل کمکهزینههای مراقبت از کودکان قطع شده است و بهنوعی رفاه اجتماعی را تحتتاثیر قرار داده است.»
این متخصص رفاه اجتماعی گفت: «بنابراین دقیقا زمانی که نمایندگان دموکرات و جمهوریخواه برای افزایش خدمات اجتماعی در آمریکا در حال جنگیدن هستند، میبینیم برخی از خدمات فعلی حذف شده و باعث فقیرتر شدن خانوادهها میشود. به این ترتیب که با حذف امتیازات کمکهزینه مراقبت از کودکان، برخی از خانوادهها مجبور به ترک شغل خود هستند و در نهایت فقر در خانواده ایجاد میشود، چون تامین تغذیه و مراقبتهای بهداشتی از کودکان هزینههای بالایی دارد که بعضا خانوادهها نمیتوانند آن را تامین کنند.»
همیلتون گفت: «باید سیستمی متفاوت برای رفاه اجتماعی طراحی کنیم، چون قانون فعلی نمیتواند کمکی به رفاه اجتماعی خانوادهها کند و باعث رونق زندگی آنها شود، به این دلیل که با توجه به قوانین فعلی بهخصوص در کشورهای توسعهیافته افزایش درآمد خانوادهها باعث حذف بسیاری از خدمات اجتماعی به آنها میشود، در حالی که نباید چنین اتفاقی بیفتد.»
این متخصص رفاه اجتماعی معتقد است، بهترین راهکار برای مدیریت رفاه جهان در شرایط فعلی، بهکارگیری قانون مالیات منفی «INT» است. به این ترتیب میتوان دقیقا به کمدرآمدها کمک کرد که زندگی و رفاه بیشتری در جامعه تجربه کنند.
به گفته همیلتون، این بهترین و ارزانقیمتترین راهکار برای افزایش رفاه اجتماعی در سراسر جهان است به این دلیل که براساس این قانون (مالیات منفی) که در برخی کشورها نیز بهکار گرفته شده، افراد کمدرآمد کمکهزینههای زندگی را بهصورت نقدی از دولت دریافت میکنند تا بتوانند براساس آن زندگی و رفاه اجتماعی زندگی خود را تامین کنند. «این دقیقا همان سیاستی است که همه دولتها بهدنبال اجرایی شدن آن هستند.»
وی پیشنهاد میکند برای تامین اعتبار موردنیاز اجرای چنین برنامهای، میتوان با ارقام بسیار ناچیز بهصورت میانمدت شروع کرد. نباید بهگونهای عمل کرد که باعث ناامیدی افراد از افزایش درآمدهایشان شود. بهعنوان مثال، به ازای هر یک دلار افزایش درآمد میتوان ۵۰ سنت در نظر گرفت.
همیلتون با اشاره به نتایج تحقیقات دانشگاه میشیگان تاکید کرد: «در بررسیهای انجامشده مشخص شده اگر یک خانواده سه نفری درآمدی نداشته باشند و بخواهند از قانون حمایتهای اجتماعی استفاده کنند اعتبار موردنیاز مالیاتی آنها صددرصد از خطفقر یعنی ۲۰/۷۸۰ دلار برای این خانواده است. اما اگر درآمد حاصل از خانواده به نصف خطفقر یعنی ۱۰/۳۹۰ دلار افزایش یابد اعتبار مالیاتی آنها تا ۱۵/۵۸۵ دلار کاهش مییابد، یعنی چیزی نزدیک به ۲۰۰دلار صرفهجویی اقتصادی که میتواند به ارائه خدمات بیشتر به دیگران منجر شود.»
وی معتقد است، امروز دولت آمریکا برای افزایش رفاه اجتماعی ۲۱۹میلیارد دلار هزینه میکند، اما همان طور که قبلا اشاره شد دستاورد مناسبی نداشته، در حالی که میتوان با سیستم مالیات منفی بهسرعت و بهسادگی فقر را در جامعه برطرف کرد. به اعتقاد همیلتون حذف فقر در قرن۲۱ بسیار ساده است و نباید نگران هزینههای آن بود، چون اگر درست برنامهریزی شودهزینه قابلتوجهی ندارد!
این متخصص رفاه اجتماعی تصریح کرد: «با استفاده از سیستم مالیات منفی میتوانیم یک شبه فقر را ریشهکن کنیم و با این کار در واقع به اقتصاد کشور کمک شایانی کردهایم، چون فقط در ایالات متحده آمریکا سالانه ۰۳/۱تریلیون دلار برای حمایت از کودکان فقیر هزینه میشود در حالی که اگر مالیات منفی را بهکار گیریم دیگر نیازی به پرداخت این هزینه نیست.»