دکتر محسن رنانی در مطلبی تحت عنوان «موانع فرهنگی توسعه ایران» از بیصبری تاریخی ایرانیان سخن رانده است. وی می گوید: «بی صبری ما تا آنجاست که امسال به فردی رای میدهیم و او را رییس جمهور میکنیم و برای او هورا میکشیم؛ ولی یکی دو ماه بعد با بدگویی و جوکسازی و غیره، وی را بدنام و تخریب میکنیم و بعد از دو سال، او را دوست نداریم و در دوره بعد به فرد دیگری رای میدهیم». با درست فرض کردن فرضیه دکتر رنانی مبنی بر بی صبری تاریخی ایرانیان می توان این سوال اساسی را مطرح نمود که : چرا ایرانیان بی صبری تاریخی دارند؟
در پاسخ به سوال فوق می توان تحلیلهای مختلفی از دیدگاههای مختلف ارایه کرد. مثلا از دیدگاه روان شناختی میتوان گفت ایرانیان به لحاظ شخصیتی مردمانی عجول و کم صبر هستند. اما می دانیم که چنین تحلیلهایی، تحلیل درستی نیستند. زیرا اولا ایرانیان شامل ۸۵ میلیون جمعیت می شوند که تفاوتهای فردی بسیاری در بین آنها وجود دارد و نمی توان همه جمعیت یک کشور را با یک ویژگی شخصیتی توصیف کرد. ثانیا به قول دورکیم، جامعه شناس فرانسوی، پدیده های اجتماعی نیازمند تحلیلهای اجتماعی هستند. یعنی «بی صبری ایرانیان» یک متغیر جمعی و اجتماعی است و در نتیجه نیازمند تحلیل اجتماعی و جامعه شناختی است. به این ترتیب جواب سوال مذکور و تحلیل آن از دیدگاه جامعه شناختی میسر است.
در بین عوامل اجتماعی موثر بر بی صبری ایرانیان می توان از عوامل مختلفی نام برد؛ اما عاملی که دارای اثر تعیین کننده در بی صبری ایرانیان می باشد؛ عامل «پیشبینیناپذیری و عدم اطمینان از آینده» است. منظور از آن عبارتست از اینکه روندها و جریانات سیاسی-اجتماعی در ایران قابل پیشبینی نیستند. یعنی آینده را که در حقیقت ادامه منطقی گذشته است، نمی توان با مطالعه حوادث گذشته و حال و با توجه به روندهای حاکم در زمینه های مختلف، پیشبینی کرد و آینده های مختلفی راکه احتمال بوقوع پیوستن آنها وجود دارد، استنباط و توصیف کرد. برای مثال قمیت ماشین پراید ۱۳۲ در سال ۱۳۸۸ مبلغ ۷ میلیون و ۷۶۷ هزار تومان و در سال ۱۳۹۸ مبلغ ۶۲ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان بوده است. یعنی در طول ده سال ۷۰۷ درصد افزایش یافته است(سایت خودرو تک). همچنین قیمت پراید در سال ۱۳۹۸ به قمیت ۴۸ میلیون و در اردیبهشت سال ۱۳۹۹ به قمیت ۷۳ میلیون تومان بوده است. یعنی در طول یک سال ۲۵ میلیون گران شده است (روزنامه دنیای اقتصاد). بنابراین چنین افزایش قیمتی با هیچ معیار علمی و منطقی قابل پیشبینی نیست. البته لازم به ذکر است که پیشبینیناپذیری آینده امری طبیعی است؛ اما آنچه غیرطبیعی است، نامتعارف بودن میزان، شدت و جهت پیشبینی آینده است. به این معنی که برای مثال اگر در یک جامعه در طول یک سال ۵% تورم باشد و پیشبینی شود که رقم تورم سال بعد حول و حوش ۵% الی ۸% خواهد بود، امری طبیعی است. اما اگر رقم تورم ناگهان به ۲۰% برسد این دیگر امری طبیعی نیست.
پیشبینیناپذیری می تواند هم شامل رفتارهای مردم و هم شامل رفتارها و برنامه های دولت باشد. اما آنچه در این میان تعیین کننده است، رفتارها، برنامه ها، اقدامات و سیاستهای دولتی است. زیرا دولت خصوصا در ایران بیشترین منابع و امکانات را در جامعه تحت تسلط خود دارد و به همین جهت بر رفتار و زندگی مردم جامعه بیشترین تاثیر را می گذارد. برای اینکه نشان داده شود برنامه های دولتی در ایران در عرصه های مختلف، روندی پیشبینیناپذیر، نامعلوم، مقطعی و نامستمر دارند، به مصادیقی از آنها در چهار عرصه اقتصاد، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اشاره می شود.
- عرصه اقتصادی: رونق خیره کننده و در عین حال رکود ناگهانی بورس، رشد سرسامآور تورم، افزایش افسار گسیخته قیمت دلار، تغییر یک شبه نرخهای سود بانکی و…
- عرصه سیاسی: دست برداشتن از برنامه هسته ای و نرمش قهرمانانه در برابر آن، ممنوعیت فعالیت برخی از احزاب سیاسی قانونی در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد و…
- عرصه اجتماعی: موفقیت اولیه و در عین حال شکستهای سنگین بعدی در مواجه با بیماری کرونا، توقف ناگهانی برنامه جلوگیری از رشد جمعیت در دوره احمدی نژاد، توقف ناگهانی برنامه مسکن مهر در دوره ریاست جمهوری روحانی و…
- عرصه فرهنگی: فیلترینگ ناگهانی تلگرام آن هم توسط بازپرس شعبه دوم دادسرای فرهنگ و رسانه، لغو فوری اجرای سند ۲۰۳۰ یونسکو در آموزش و پرورش و چنانکه ملاحظه شد رفتارها، برنامه ها، اقدامات و سیاستهای دولتی در ایران روندی پیشبینیناپذیر، نامشخص، مقطعی و نامستمر دارند. این امر موجب می شود که افراد جامعه به محض اجرای یک برنامه دولتی سعی می کنند در اولین فرصت، نفع فردی خود را از آن برنامه به دست آورند. برای مثال به محض باز شدن سایت ایران خودرو برای ثبت نام برای فروش فوق العاده خودور، میلیونها نفر برای ثبت نام هجوم میآورند. چرا که مشخص نیست که دفعه بعد چنین ثبت نامی باشد یا نباشد و همچنین معلوم نیست مزایای فعلی موجود در فروش فوق العاده در فروش بعدی باشد یا نباشد؟ با این توصیف ایرانیان به لحاظ تاریخی اکثرا در وضیعتی نامعلوم به سر می برند و سمت و سوی آینده غیرقابل پیشبینی است. لذا پیشبینیناپذیری آینده و عدم اطمینان از آینده موجب می گردد که ایرانیان بی صبرانه به دنبال شکار فرصتهای موجود و استفاده از آنها و یا به چنگ آوردن منافع فردی خود باشند. زیرا معلوم نیست فرصت و مزیت امروزی برای فردا بماند یا نماند.