بیش از صد و ده سال از تلاش جامعه ایرانی برای مشروط کردن قدرت و تاسیس نهاد قانونگذاری میگذرد و تقریبا به همین میزان از تنظیم اولین لایحه بودجه کشور برای نظم و نسق دادن به دخل و خرج حاکمیت سپری میشود. هرچند اولین وزیر مالیه پیش از آنکه مجال یابد لایحه را به مجلس تحویل دهد ترور شد، چراکه مشروطهخواهان بودجه را ابزاری میخواستند برای شفافیت و پاسخگویی حاکمیت. از زمانی که نخبگان ایران برای برنامهریزی دورخیز کردند تا تنظیم و تصویب اولین برنامه در بهمن ماه ۱۳۲۷، حدود دو دهه زمان گذشت و امروزه هفت دهه از تدوین اولین برنامه میگذرد. هفت دهه پرفراز و فرود، هم در ساحتهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران و هم در نهاد برنامهریزی. نسبت نهاد برنامهریزی با حاکمیت همواره یکی از چالشهای اساسی در این هفت دهه بوده است. نهاد برنامهریزی در بحبوحه جشن اول نفتی (ابتدای دهه ۱۳۵۰) به شخص اول مملکت هشدار داد که این جشن، بوی خون میدهد، اما این هشدار نهتنها شنیده نشد که میل شاهانه به تعطیلی نهاد برنامه به دلیل مخالفت با منویات او ختم شد.
موضوعی که در جشن دوم نفتی در دهه ۱۳۸۰ محقق شد و نهاد برنامهریز، «تنِ لشی» دانسته شد و در تصمیم شبانه شورای عالی اداری در سال ۱۳۸۵ رای به انحلال آن داده شد. شاید اگر امروز موانع و چالشهای پیشروی برنامهریزی توسعه در ایران طبقهبندی و فهرست شود، فهرستی بس بلندبالاتر از آن چیزی خواهد بود که ابوالحسن ابتهاج ( رئیس سازمان برنامه و بودجه در دوران پهلوی) در انتهای سال ۱۳۱۰ برشمرده بود. اما در این هفت دهه در معنای کلاسیک آن، ۱۳برنامه عمرانی و توسعه تدوین شده است. شش برنامه قبل از انقلاب و ۷ برنامه بعد از انقلاب. برنامه ششم، قبل از انقلاب (۱۳۵۷ تا ۱۳۶۱) تنظیم شده بود که به دلیل انقلاب مجال تصویب نیافت و برنامه اول پس از انقلاب (۱۳۶۲ تا ۱۳۶۶) نیز در گیرودار جنگ تحمیلی مصوب نشد. تاکنون اسماً ۱۰ برنامه اجرا شده و یازدهمین برنامه نیز در دست اجراست. بسیاری از این برنامهها بدون آنکه بند به بند اجرا شوند، به انواعی از دلایل، فقط عمر گذراندهاند. برنامه اول عمرانی به دلیل همزمانی با جنبش ملیشدن صنعت نفت مجال اجرا نیافت. برنامه سوم عمرانی با «انقلاب سفید» شاه و اصلاحات ارزی کنار زده شد و برنامه پنجم را جشن شاهانه نفتی زیرورو کرد. در سالهای پس از انقلاب نیز با تغییر دولت در سال ۱۳۸۴ در برنامه پنجم به کناری نهاده شد و حتی مستندات نظری آن از کتابخانه سازمان برنامه جمعآوری شد. سازمان برنامه در این روند بهتدریج از نهادی برای تنظیم مناسبات حکمرانی برای توسعه به مناسکی جهت سندنویسی تبدیل شد و سازمان برنامه و بودجه به صندوق تامین بودجه سوق داده شد. شاید سوال این باشد که آیا برنامههای توسعه در سپهر تاریخ اجتماعی ایران مثمرثمر بودهاند؟ برخی معتقدند پاسخ منفی است، با همه اینها، نقش برنامه از بیبرنامگی بهتر است.