روز قبل از انتخابات است. خبری در رسانه مبنی بر مرگ دو نفر به واسطه بیماری کرونا پخش میشود. در خوابگاه همه چیز عادی است. دقایقی بعد اخبار تبدیل به زمزمه در بین ساکنین خوابگاه میگردد. در ابتدا گویا اتفاق خاصی نمیافتد. اما چند ساعت بعد با پخش خبرهای بیشتر از شیوع ویروس کرونا در رسانههای مختلف شرایط از آنچه که عادی دانسته میشود فاصله میگیرد. دیگر آن آرامش قبلی حاکم نیست. چند ساعت بعد ساکنین خوابگاه تمایلی به بیرون رفتن از اتاق خود ندارند. افراد از یکدیگر فاصله میگیرند. صبح روز بعد چند نفر از بیرون بلوک به آشپزخانهها و سرویسهای طبقات بلوک میروند و از جلوی در وایتکس به کف و دیوارها میپاشند. از بینظمی و عدم دقتی که در کارشان داشتند کاملا معلوم بود که در حین انجام این کار از چیزی وحشت داشتند. گویا از این که در بلوک خوابگاه با ویروسی خطرناک روبرو شوند ترس داشتند. شاید در حین باز کردن در خوابگاه تصویر همسر و کودکانی که عاشق آنها بودند به جلوی چشمانش آمده است. صبح روز بعد از بیرون صدای چرخ چمدانها میآید. واقعا صدای گوش خراشی است. تکرار این صدا تا حوالی ظهر در روز بعد بسیار بیشتر میشود.
روزهای زیادی از شروع قرنطینه میگذرد. تعداد روزهای سپری شده از دستمان در رفته است؛ علاوه بر این برخی مواقع روزهای هفته هم از دستمان در میرود. برنامههای روزانه و هفتگی دیگر برایمان معنا ندارد. چند ماه پیش زمانی که اسم قرنطینه به گوشمان میرسید تصویر یک فرد جذامی به ذهنمان میآمد و یا فردی که یک بیماری خطرناک و یا یک تهدید به حساب میآید. اما امروز ما نیز در قرنطینه هستیم. قرنطینه را برخی رعایت نمیکنند؛ اما همه افراد به شکلی به لزوم و اهمیت آن اشراف دارند. به گفته سازمان بهداشت جهانی بیش از نیمه از مردم جهان امروز در قرنطینه هستند. کویید ۱۹ به عنوان یک ویروس ناشناخته و مرگبار امروز مهمترین مسئله روز جهان است. تغییراتی که این بیماری در چهره جهان به وجود آورده است هیچ کم از یک جنگ تمام عیار نداشته؛ حتی کویید ۱۹ بیش از یک جنگ اذهان بشر و تیترهای خبری را به خود معطوف کرده است.
کرونا امروز خود را محدود به کشور یا اقلّیت خاصی نکرده است. تمام جهان به گونهای درگیر با این بیماری هستند. اما چگونه؟ دو ماه از شروع قرنطینه گذشته، اما خاطرات دو ماه پیش خود را مرور کنید. نزدیک به سه ماه پیش کرونا فقط در چین و اوج آن در شهری به نام ووهان بود. هر روز اخبار را میخواندیم و از تعداد کشتههای چین آگاه میشدیم. اما نه از ماسک استفاده میکردیم و نه در برنامه زندگی خود تغییری میدادیم. با خیال راحت خرید میکردیم و عزیزان خود را در آغوش میگرفتیم. اما در کمتر یک هفته از انتشار یک خبر ماسک و ژلهای بهداشتی در ایران نایاب شد. شهرها خلوت شد. افراد به خانههای خود بازگشتند و خود را ملزم دانستن در آن بمانند. از خیر برنامههای خود گذشتند و کرکره مغازههای خود را پایین دادند. قسمت عمدهای از این تغییرات در کمتر از چند روز صورت گرفت.
این اتفاقات فقط در ایران نبود. کشورها همچون سنگرهای خودی در شروع یک جنگ سخت یکی پس از دیگری سغوط کردند. برخی در ابتدا دست به مقاومت زدند؛ اما چند روز بعد با فاجعهای بزرگتر مواجه شدند. برخی نیز همان اول خود را تسلیم کردند و با افراشتن پرچم قرنطینه همگانی خود را از فاجعهای بزرگ رهایی دادند. کرونا مرزی نشناخت و تمام جهان را با خود آشنا کرد. اما چگونه؟ چگونه در چند هفته بیش از نیمی از مردم جهان خود را ملزم به رعایت دستور العملهای سخت بهداشتی کردند. تغییرات در میان مردم جهان سریع اتفاق افتاد و این سرعت بیسابقه است. کرونا بسیاری از جنگها را متوقف کرد. کرونا به گونهای ترسی به دل مردم انداخت که برخی از آوارگان جنگ زندگی در شهر جنگ زده خود را به بیماری ترجیح دادند. در بسیاری از کشورها مردم از ترس قحطی به فروشگاهها حمله کردند و علاوه بر پول برای خرید کالا مشت هم خرج کردند. مدارس، دانشگاهها، مراسم عمومی، مراسم مذهبی، مسابقات ورزشی، فعالیتهای فرهنگی بدون هیچ حرفی تعطیل شدند. مراسماتی همچون المپیک که نماد صلح است بدون هیچ جنگی متوقف شد.
تغییراتی که کرونا ایجاد کرد فقط در بین دولتها نبود و در بین مردم هم بود. بدون برگذاری هیچ کلاس درسی و انتشار کتاب و یا مقاله علمی مردم با خطر کرونا آشنا شدند. دریک مدت کوتاه همه با خطر کرونا آشنا شدند. اما چگونه؟ چه چیزی باعث شد مردم در قبایل دوافتاده، در آفریقا، در آسیای دور، در روستاها، در شهرها این چنین این بیماری را جدی بگیرند؟ زمانی که این حجم از تغییرات در جهان اتفاق افتاد حتی نیم میلیون از جمعت هشت میلیاردی جهان به کرونا مبتلا نشده بودند. پس چه چیزی باعث شد مردم جهان از چیزی که حتی آثار آن را هم به چشم خود ندیدهاند این گونه وحشت کنند؟ این تغییرات در سبک زندگی افراد بدون کسب آگاهی کافی امکان ندارد.
عمل بر اساس اندیشهورزی صورت میگیرد. این اندیشه و آگاهی انسان است که انتخابها و اعمال او را شکل میدهد. انسان با کسب آگاهی خود را در مسیر تمدن قرار داد و امروز به سوی رفاه حرکت میکند. انسان از ناحیه طبیعت و یا تعاملش با دیگر انسانها آگاهی کسب میکند. آگاهی اصلیترین نقش را در زندگی انسان دارد. ارتباطات نیز اصلیترین وسیله کسب آگاهی برای انسان بوده است. کرونا به ما نشان داد که امروز نقش ارتباطات در کسب آگاهی غیر قابل انکار است. اگر رسانه به عنوان اصلیترین وسیله ارتباطی در قرن حاضر حضور نداشت این گونه مردم جهان نسبت به این بیماری آگاهی پیدا نمیکردند.
نقشه رسانه سالهاست که در بسیاری از امور بشر اهمیت پیدا کرده است. رسانه عاملی برای شروع یا تداوم بسیاری از وقایع است. رسانه میتواند میزان محبوبیت یک حکومت را تعیین کند. نقش رسانه در بسیاری در وقایع تاریخی معاصر دیده میشود. رسانه در کودتاها، جنگها، رسواییهای حکومتها، انقلابها و بسیاری از وقایع دیگر دیده میشود. تاریخ معاصر و تاریخنویسی معاصر با نقش رسانه گره خورده است. این رسانه است که به عنوان ابزاری قوی افکار انسان عصر مدرن را در استیلای خود قرار داده است. در چند دهه آینده اگر بخواهیم در مورد کرونا تاریخی بنویسم قسمت بزرگی از داستان تاریخی خود را باید به نقش رسانه با تمام تأثیرات آن اختصاص دهیم. رسانه امروز چیستی و نوع روابط ما را تحت تأثیر خود قرار داده است. رسانه در عصر مدرن به بشر چیزهای بسیاری آموخته است. آموختههایی که زندگی امروز ما و تاریخ فردای ما را شکل داده است.