هفتهی پیش با صدایی رنجور تماس گرفت. ابتدا با همان لحن طنزآمیزاَش کنایهای خطاب به یکی از دانشجویاناش گفت و سپس مرا به همآیش “علوم اجتماعی و عرصهی عمومی” (که گویا پیشنهاد دهندهاش خود ایشان بود) دعوت کرد و تأکید نمود که چکیدهی مقاله بفرستم. ایشان گفت که تو هم در عرصهی عمومی فعّالی و بهتر است حتماً در این همآیش شرکت کنی! گفتم: چشم. حتماً شرکت میکنم. از حال و احوالاش پرسیدم و دعاگویان گفتم که آرزو میکنم بهبودی پیدا کند. رنجور گفت که دیگر امیدی به بهبودی ما نیست. صدای مردانهاش هنوز در گوش من طنینانداز است.
تعطیلات عید همراه با دکتر تاجالدین عزیز و دکتر میری ارجمند به خدمتاش رسیدیم و ساعتهای طولانی با هم سخن گفتیم. بسیار روحیه و احوال خوبی داشت؛ به طوری که هرگز فکر نمیکردیم به این زودی او را از دست بدهیم.
در میان اهالی علوم اجتماعیِ ما از نظر تفکّر، نگاه انتقادی، مفهومسازی، خلّاقیت، و از نظر مسؤولیت و تعهد اجتماعی از نوادر بود. امثال او بهسادهگی تربیت نمیشوند و به سادهگی به برگ و بار نمینشینند. جامعهشناسی ایران درخت پر برگ و بار و پرثمری را از دست داده است. سال گذشته استاد بزرگ و ارجمند دکتر کاووس سیدامامی را از دست دادهایم و حالا دکتر محمدامین قانعیراد از دستمان رفته است. قانعیراد چهقدر بهخاطر سیدامامی غمگین بود و مرگ او را نمیتوانست فراموش کند. ما حالا عزادار هر دو عزیز هستیم.
قانعیراد در تماس تلفنی زمان عید نوروز متأسّف بود از اینکه از عمر خود را آنطور که باید استفاده نکرده است و نصیحتم کرد که من از عمر خود درست استفاده کنم. امّا این ارزیابی ناشی از روحیهی کمالطلبی وی بود؛ نه اینکه او بهراستی وقتاش را تلف کرده باشد. قانعیراد از پرثمرترین جامعهشناسان ایرانی بود.
افسوس که استاد بزرگ و بسیار شایستهای را از دست دادهایم! امیدواراَم دانشجویان ایشان راه علمی و فکری و اجتماعی وی را دنبال کنند تا ما دهها قانعیراد داشته باشیم.
وقتی در روزنامهی ایران با قانعیراد و آقای محمد قوچانی گفتوگوی سهجانبهای را دربارهی دکتر علی شریعتی داشتیم، از دست برخی همکاران که کتاب “زوال پدرسالاری” او را غیرعلمی و ژورنالیستی دانسته بودند، دلخور بود. دلداریاش دادم و گفتم که من هم مثل شما معتقداَم که جامعهشناس نباید خود را در آکادمی زندانی کند و مطلوب آن است که برای مخاطب عمومی هم بنویسد و کتاب شما کتابی برای مخاطب عمومی است.
استاد قانعیراد بهتنهایی وزنهای برای جامعهشناسی کشور بود. خدمات و تلاشها و مشارکتهای اجتماعی-سیاسی فعّالانهی او سبب اعتلای جامعهشناسی شده است. هر جا که او حاضر بود میدانستیم که جامعهشناسی ایران با سربلندی حاضر است و به حضور او دلگرم میشدیم.
وقتی که مدیر انجمن جامعهشناسی بود هر یک از ما هر بار میتوانستیم با ایشان تماسی بگیریم و پیشنهادی بدهیم. قانعیراد همیشه بزرگوارانه گوش میکرد و در صورت امکان به پیشنهادها جامهی عمل میپوشاند. افسوس و صد افسوس برای از دست دادن چنین استاد بزرگ و متعهّدی!
به جامعهی علمی کشور، به تمامی اهالی جامعهشناسی و خصوصاً یاران و دانشجویان استاد و از همه بیشتر به خانوادهی آن استاد بزرگوار تسلیت عرض میکنم. بیشک اگر نگویم همهی ما، دستکم میتوانم بگویم بسیاری از ما به او به خاطر فعّالیتهای اثرگذاراَش مدیونایم.