بحث جامعه شناختی درباره دین بحث برون دینی و تا حدی بدور از داوری های ارزشی و داوری درباره درستی و نادرستی گزاره هایی است که پیروان ادیان مطرح می کنند.
از این رو با کلام و الهیات متفاوت است که عمدتا درون دینی هستند.
جامعه شناسان پرسش شان درباره ماهیت دین نیست، بیشتر درباره کارکردهای آن برای فرد و جامعه است و اینکه دین به عنوان یک نهاد اجتماعی چه تغییرات و تبدیلاتی داشته است، مثلا مردم دین را چگونه می فهمند؟ رابطه نهاد دین با سایر نهادهای اجتماعی چگونه است؟ مجموعه خاصی از باورهای دینی چه ارتباطی با سایر کنش های و اعمال و رفتار فردی و جمعی دارند و …
تعریف جامعه شناسانه از دین تعریفی است که تا حد زیادی جامعیت دارد و همه ادیان و همه انواع دینداری را در بر می گیرد.
آن تعریف به طور خلاصه این است؛ مجموعه ای از باورها درباره وجود پدیدهای ماورای طبیعی و نقشی که در این جهان دارند، نمادها و نیز مناسکی و رسومی که در ارتباط با آنان ایجاد می شود، و عواطف و احساساتی که نسبت به آن ها شکل می گیرد، و قواعد و هنجارهایی که گذاشته می شود.
کارکردهای دین: کارکردهای فردی و اجتماعی
یکی از کارکردهای دین پاسخ دادن به پرسشهای غایی انسان است یعنی مسائل اساسی هستی اینکه برای چه آمده ایم قرار هست در این دنیا به کجا برویم و بخصوص پرسش درباره بی عدالتیها و دشواریهایی که مبینیم. لذا کارکرد فردی دین پاسخ به این پرسشها هست.یعنی پاسخ به شوربختی ها. علاوه بر این دین دارای کارکردی اجتماعی است و به تقویت نظم اجتماعی کمک میکند. اینکه افراد بتوانند با کدها، هنجارهای اخلاقی را رعایت کنند. کارکردهای اجتماعی ادیان از منابع مهم اخلاق اجتماعی بوده و از طریق عمل اخلاقی و هنجارها، به نظم و انسجام اجتماعی کمک کرده است.
در عین حال از بدکارکردی های دین هم صحبت شده است. بدکارکردی هایی مثل جزمیت اندیشی، دامن زدن به نزاع های فرقه ای، خردگریزی و …
ابعاد دینداری
اما بحث از ابعاد دینداری به عنوان یک بحث در بین جامعه شناسان علاقمند به پژوهش های کمی درباره دینداری شکل گرفت. آنها معتقد بودند دینداری یک صفت هست که میتوان به افراد نسبت داد و با این پرسش که میزان دینداری افراد و جوامع چگونه مشخص می شود یا سنجیده می شود به بررسی ابعاد دینداری میپرداختند. لذا مدلهایی برای سنجش دینداری بوجود آمد. یکی از معروف ترین مدل ها را دو جامعه شناس بنام گلاک و استارک مطرح و برای دین ۵ بعد تعریف کردند که برای همه ادیان صادق هست. این ابعاد عبارتند از:
- باور Belief،
- عواطف و احساسات Feelings،
- مناسک Rituals،
- آثار و پی آمدها Consequences،
- دانش Knowledge،
این تقسیم بندی هرچند که منتقدانی هم دارد اما پرکاربردترین مدل برای مفهوم دینداری در پژوهش های تجربی بوده است.
انواع دینداری
ابعاد دینداری در هر دین خاص و حتی در شعبه های یک دین خاص دارای محتوای ویژه ای است و این محتواهای متفاوت بحث انواع دینداری را مطرح می کند که این انواع آثار و پی آمدهای فردی و اجتماعی مختلفی دارند؛ که موضوع بحث جامعه شناسان بوده است.
درباره انواع دینداری تقسیم بندی های مختلفی وجود دارد که مهمترین آن بحث جان هیک است که یک جنبه معرفت شناسانه دارد. به اعتقاد او دینداری یا دین سه نوع میتواند باشد:
- انحصارگرا
- شمول گرا
- کثرت گرا
شمول گراها فکر میکنند نظام معنایی آنها به عنوان نظام دینی و آیین و سلوک آنها تنها راه درست و حقیقی هست. اما ادیان دیگر هم میتوانند از راههای دیگری به رستگاری برسند.
انحصارگرا ها اما معتقدند رستگاری یک راه بیشتر ندارد و آن هم راهی است که آنها به آن اعتقاد دارند و همه راه های دیگر به ضلالت و گمراهی ختم می شود.
دینداران تکثرگرا معتقدند راههای رسیدن به خدا و رستگاری متعدد است در نتیجه هر سنت دینی جلوه ای از لطف و هدایت خداوند هست.
من در این بحث وارد درستی یا نادرستی این سه نوع دینداری نمی شوم زیرا یک بحث کلامی است. اما نکته ای را از منظر جامعه شناسانه مطرح میکنم و آن پرداختن به این پرسش است که در دنیای جدید کدام یک از این انواع دینداری کارکردی و کدامیک بدکارکردی اند؟
بنظر میرسد دینداری انحصارگرا در جهان امروز به غیر از مشکل آفرینی نتیجه و فایده ای نداشته باشد و با مقتضیات جامعه جدید سازگار نیست و بدکارکردی هایی فراوانی برای دین و جامعه خواهد داشت.
مباحث بالا همراه با پرسش و پاسخ درباره آنها را میتوانید در فایل صوتی بالا ملاحظه کنید.