میدان تامین اجتماعی در این پژوهش، عرصه کنش سازمانهای متفاوت است که یکیازمهمترین آنها، سازمان تامین اجتماعی است. جایگاه این سازمان در ساختار سیاستگذاری اجتماعی ایران، همراه با سطح فراگیری و منابع مالیِ حاصل از تعویق میان پرداخت حقِبیمه بیمهشدگان و انجام تعهدات متقابل سازمان، به آن موقعیت ممتازی بخشیده که کنشگران صاحب قدرت را بهسمت ورود به میدانتامیناجتماعی سوق میدهد، به این امید که منابع/داراییها/یا سیاستگذاریها را درجهت نفع/تشخیص خویش هدایت کنند.
در چنین شرایطی پیادهسازی سیاستهای اجتماعی، پیگیری اهداف اجتماعی و یا تلاش برای گریز ازخطربحران در منابع سازمان، همگی در گروی شناخت کنشگران عمده و ابزار اِعمال قدرت آنهاست. بنابراین مسئله اساسی پژوهش حاضر پیبردن به کیستی کنشگران کلیدی این میدان و سازکارهاوابزارهای آنها در مواجهه با سازمان تامین اجتماعی است.
روش این پژوهش کیفی بوده و از هر دو روش اسنادی و میدانی بهره برده است. از تکنیکهای تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه در گردآوری و تطبیق دادهها و بررسی انتقادی در تحلیل دادهها و نیز تکنیک تحلیل میدان تک قطبی برای هر دو بخش استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که مهمترین کنشگران میدان، نهادهای مجلس، دولت، کارگران، کارفرمایان و سازمان تامین اجتماعی بودهاند که هر یک از آنها از ابزارهای متفاوت و خاص خود برای مواجهه در میدان استفاده کردهاند که تشریح آن در مقاله آمده است. میدان تامین اجتماعی در ایران درعمل از رویکرد سهجانبهگرایی تبعیت نمیکند؛ و این مسئله بیشازهرچیز ناشی از تضعیف نهادهای کارگری و کارفرمایی است. پیامد این مسئله، تقویت مجلس بهمثابه نهادی میانجی و تضعیف بیشتر گفتگوی سهجانبه تخصصی است.