این مفهوم که به صورت (patriarcate )نیز آمده است خانواده و حتی جامعهای را میرساند که در آن مرد حکومت میکند .بدین سان، پدرسالاری نه تنها حکومت و برتری مرد در خانه است ،بلکه حکومت مردان در جامعه (Androcracy) را نیز میرساند و نه تنها دارای ابعاد سیاسی ،نظامی و اقتصادی است بلکه از بعد تربیتی و فرهنگی نیز برخوردار است .از این رو ،فرهنگ وبستر بین المللی چنین تعریفی از آن ارائه میدهد:« پدرسالاری نه تنها مرد سالاری است و برتری جسمی و اقتصادی مردان را در جامعه ابتدایی می رساند ،بلکه پدر نسبی را نیز شامل میشود.» از این معنای عام که بگذریم ،پدرسالاری با تفاوتهای بالنسبه محسوس توسط دانشمندان مطرح گردیده است :
۱-در بین انسانشناسان ،پدرسالاری ،شکل خاص خانواده در جامعه ما قبل خط و کتابت را میرساند:
الف: به عنوان مثال (رادکلیف براون) بر این عقیده است که «یک جامعه را زمانی می توان پدرسالار خواند که در آن پدر نسبی، پدر مکانی دیده شود ،همچنین میراث از آن افراد مذکر باشد ،جانشینی نیز توسط پسر صورت گیرد و قدرت در خانه در اختیار مرد باشد »
ب: از دیدگاه مالینوفسکی خانواده پدرسر« تنها خانوادهای است که در آن مرد قدرت مییابد ».
۲-در بین جامعه شناسان ،دیدگاه ها در این مورد، تمایز بیشتری مییابند:
الف: برخی چون (ریچارد)، خانواده پدرسالار را خانوادهای میدانند که در آن پدر نسبی به چشم میخورد و مردان بر جامعه حکومت میکنند.
ب:برخی دیگر ،نظیر (هویجز)،پدرسالاری را حکومت مطلقه مردان می دانند و آن را نمونه ای بسیار نادر تلقی میکند. نمونه ای که به نظر (هوبل)، چندان نیز با واقعیت انطباق ندارد .چه، به نظر وی ،«پدر جبار در گروه ها و جوامع ابتدایی جزاز جر وبحث های قرن ۱۹ در بین دانشمندان منبعث نمیشود».
۳-روانکاوان نیز از جهاتی بسیار پدرسالاری را مطمحنظر قرار داده اند ،چه، عقده اودیپ و الکترا به ترتیب در خانوادههای پدرسالار و مادرسالار تبلور مییابند. سرکوب تمایلات کودک به هنگام برخورد آنان با قوانین اجتماعی در چنین خانوادههایی به حد اعلا تجلی میکند. با این همه روانکاوان تعریفی دقیق از این مفهوم ارائه نکرده اند.
در هر حال، پدرسالاری علیرغم همه اختلافهای بین اندیشمندان علم انسان ویژگیهای چند مییابد .بدین قرار :
- حاکی از اقتداروسیع مرد در خانه و هم در جامعه است .از این رو آن را ،در برابر مادرسالاری (matriarchy) که جزئی از قدرت در خانه و جامعه در آن به زن تفویض میشود ،پدیده تام می دانند.
- با پدر مکانی، پدر نسبی، پدر تباری و پدرنامی همراه است.
- بردوگانگی جامعه با توجه به تباین شرایط زن و مرد در همه موارد (میراث، اعتبار، قدرت و….) متکی است. آنچنان که در آن اخلاق جنسی نیز دوگانه است.
- مرد بودن فی نفسه حاکی از برتری در برابر زنان است و سن عامل ارجحیت و حاوی اعتبار است .چه در چنین جامعه ای، مسن بودن دال بر دارا بودن تجربیات انباشته جامعه است.