نظامیگری یا میلیتاریسم یک ایدئولوژی است که معتقد است توان ارتشی سرچشمه و منبع همه امنیتهاست. نظامیگری در ملایمترین شکل خود به این گزاره باور دارد که «آشتی از راه توانمندی نظامی» میسر میشود و آمادگی نظامی بهترین یا تنها راه دستیابی به صلح است.
به چهار حالت در سازمان ارتش مانند جنگجویی ، سروری ارتش بر دستگاه دولت ، بزرگداشت سپاهگیری و بسیج کشور برای هدف های نظامی را ارتش سالاری گویند. وقتی این چهار حالت کاملاً فراهم شد ارتش سالاری کامل گویند. و میلیتاریسم زمینه را برای دژسالاری ، نازیسم ، فاشیسم و فالانژیسم فراهم می کند.
واژه میلیتاریسم بهطور گستردهای هم برای اهداف تحلیلی و هم مقاصد عملگرایانه در پدیدههای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در سنت لیبرال غربی بیشتر پژوهشگران بر ویژگی زیادهروی (هزینههای نظامی، خرید جنگافزار و…) تاکید میکنند در حالی که در جریان مارکسیسم، میلیتاریسم مرتبط با امپریالیسم و سرمایهداری انحصاری دیده میشود (Closer, 2008, 42). با وامگیری از هر دو سنت میتوان بحث میلیتاریسم را در سه بعد سازمان داد.
- الف- بعد رفتاری میلیتاریسم
- ب- نگرشی یا ایدئولوژیکی میلیتاریسم
- ج- بعد ساختاری میلیتاریسم.
سابقه تاریخی میلیتاریسم
از لحاظ پیشینه تاریخى میلیتاریسم به سنت ارتش پروس و گرایش نظامى دولت آلمان برمیگردد . بیسمارک یکى از رهبران آلمان معتقد بود که تاریخ از طریق خون و شمشیر حرکت میکند . اندیشه بیسمارک تلفیقى بود از میلیتاریسم ، ناسیونالیسم و محافظه کارى . شروع جنگهاى جهانى بوسیله آلمان ، گرایش میلیتاریستى در این کشور را تحریک نمود .
در زمان ناپلئون بناپارت در فرانسه ” تین بناپارتیسم” که مظهرى از میلیتاریسم بود شکل گرفت و در زمان او ارتش نقش بسیار زیادى در تحولات سیاسى – اجتماعى پیدا کرد .
گسترش میلیتاریسم در اروپا یکى از زمینه هاى پیدایش فاشیسم بود که جنبشهاى فاشیستى از رسوم نظامى اقتباس کردند و سنتهاى نظامى را مورد ستایش قرار دادند . میلیتاریسم بعنوان یک مفهوم و شعار در مشاجرات حزبى و سیاسى کاربرد بسیار زیادى دارد.
معانی کاربردی میلیتاریسم
میلیتاریسم به دو معنى بکار میرود :
الف – نفوذ فرهنگ ارتشى در جامعه :
منظور از میلیتاریسم در اینجا نفوذ ارتش یا شیوه زندگى و فرهنگ ارتشى در زندگى سیاسى و اجتماعى است . معمولا در شیوه زندگى و فرهنگ ارتشى نظم و سلسله مراتب و رابطه سلطه و اطاعت و نگرشهاى جنگ طلبانه مورد تمجید قرار میگیرد . از اینرو میلیتاریسم اغلب به معنى عارضه و بیمارى سیاسى – اجتماعى بکار برده میشود و منظور آن است که ارتش از حدود وظایف مشروع خود فراتر رفته است . ( حال به هر دلیلى مثل :۱ – نوسازى ارتش ، ۲ – رقابتهاى تسلیحاتى ، ۳ – افزایش شمار نظامیان ، ۴ – افزایش هزینه هاى تسلیحاتى )
ب – دخالت ارتش در سیاست :
کاربرد فزاینده تکنولوژى در زمینه تسلیحات باعث تشکیل ارتشهاى مدرن و منظمى شده است ؛ که موجب دخالتهاى غیر مستقیم ارتش در سیاست میگردد بهطوری که گسترش تکنولوژى مدرن ، بوجود آمدن مجتمعهاى نظامى و فرهنگ تسلیحاتى ، موجب گسترش میلیتاریسم نوین گشته است .