نفوذ رسانهها و شبکههای اجتماعی مجازی بهخصوص اینستاگرام که بهنوعی به زندگی دوم بسیاری از نوجوانان و جوانان بدل شده است، تلقی جوانان از سبک زندگی ایدهآل را دستخوش تغییرات فراوانی کرده است. جوانان بهطور مداوم در معرض انبوهی از تصاویر و ویدئوهای به نمایش درآمده از زندگیهای لوکس طبقات بالا قرارگرفته و این باعث به وجود آمدن نارضایتی و احساس محرومیت نسبی بیشتری شده و شکاف طبقاتی را پررنگتر از گذشته جلوه میدهد.
در همین راستا میتوان به گفتههای وبلن اشاره کرد وی از مفهوم مصرف متظاهرانه بهره گرفته و به مصرف بهعنوان حربهای برای تمایز طبقه بالا از دیگر طبقات میداند. وی معتقد است امروزه نسبت به گذشته وضع طبقات پایین و متوسط جامعه از لحاظ اقتصادی بهبودیافته اما این بااینحال این طبقات به میزان بیشتری احساس فقر و محرومیت نسبی میکنند زیرا سبک زندگی خود را با طبقات بالای جامعه مقایسه میکنند و درصدد شبیه شدن به آنها هستند و وقتی در این مسیر با مانع مواجه میشوند، احساس سرخوردگی میکنند. هنگامیکه جوان با سبک زندگی لوکس و نمایشی مواجه شده و از سویی دیگر وسایل رسیدن به این سبک زندگی را در دسترس ندارد، دچار شکاف بین ساختار و خود بهعنوان کنشگر شده و احساس ناتوانی میکند.
در این شرایط جوان به تعبیر مرتنی درصدد به وجود آوردن راههای جایگزین برای رسیدن به اهداف خود میگردد؛ مرتن معتقد است وقتی اهداف فرهنگی و اقتصادی از سوی جامعه مورد تأکید فراوان قرارگرفته و از سویی دیگر راههای مشروع رسیدن به این اهداف مسدود باشد، شکاف بین ابزار و هدف رخداده و منجر به شکلگیری ابزارهای جایگزین میگردد و چهبسا این ابزارهای جایگزین ضد ارزشها و هنجارهای جامعه تلقی شده و کجروی محسوب گردد، در این وضعیت انواع بزهکاریها، وندالیسم و خشونتهای مجازی (در قالب آزار و اذیتهای مجازی، فحاشی و.) و حقیقی در جامعه و در انواع شدیدتر آن اعتراضات و شورشهای خیابانی به وقوع میپیوندد. درواقع اگر آرزوها و خواستههای افراد و گروههای جامعه با مواهب و پاداشهای موجود تطابق نداشته باشد اختلاف میان آرزوها و تحقق آرزوها به محرک و انگیزهای برای کجروی تبدیل میشود. طبق نظر مرتن کجروی محصول نابرابریهای اجتماعی اقتصادی و نبود فرصتهای برابر است وی محرومیت نسبی را در وقوع رفتار مجرمانه حائز اهمیت میداند.
وقتی رسانهها سبک زندگی برتر و به تعبیر بوردیویی ذائقهی مشروع را متعلق به طبقهای خاص دانسته و درصدد نمایش و درواقع تحمیل این ذائقه و سبک زندگی بر دیگر طبقات هستند، نوعی خشونت نمادین رخ میدهد و این خشونت بازتولید شده و منعکسشده از سوی رسانهها باعث افزایش نابرابری، محرومیت نسبی ناشی از آن و درنهایت بروز مسائل اجتماعی و انواع جرائم ریز و درشت از سوی جوانان میشود. همچنین در ادامه میتوان این نکته را نیز افزود که رسانه به تعبیر بودریار قدرت خلق واقعیت و یا فراواقعیانی واقعیتر از حقیقت اصیل را دارد در بسیاری از موارد در این رسانهها جوانان با فراواقعیانی ساختگی از سوی رسانهها و نه سبک زندگی واقعی مواجهاند و قادر به تشخیص بین امر واقع و مصنوع نیستند و حتی ادامهی زندگی خود و حتی واقعیت زندگی خود را از دریچهی رسانه میبینند، درواقع میتوان گفت در بسیاری از موارد جوانان فراواقعیات منعکسشده در اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی را بهعنوان واقعیتهای ناب میپذیرند و در راستای رسیدن به آنان تلاش میکنند.
بیشتر بخوانید: بدن، زیبایی شناسی و قدرت