هابرماس از گستره یا فضایی اجتماعی یاد میکند که «میان دولت و جامعهی مدنی قرار میگیرد و کارکرد اجتماعیش وابسته به تمایز قطعی و شکاف میان آن دو». مجموعهای از کنشها و نهادهای فرهنگی که البته کارکردهای «غیرفرهنگی» یعنی نقش های سیاسی-اجتماعی و اقتصادی نیز مییابند. این کارکردهای «جنبه عمومی» یا «همگانیت» دارند که در بهترین حالت از نفوذ نیروها و نهادهای دولتی مستقل و مصون هستند. در عین حال نهادهای گسترهی همگانی دارای «آن استقلال زندگی شخصی و خصوصی که ویژه جامعه مدنی است» نیستند. گستره همگانی فضای اظهار نظر (و به گونهای آرمانی اظهار نظر آزادانه)، مکالمه، بحث و چارهجویی در مسائل همگانی است. هر کس بالقوه حق و قدرت شرکت در این فضا را دارد، و باز به گونهای نظری و آرمانی هیچ کس را امتیازی نسبت به دیگران در این فضا نیست. چنین موقعیتی که نقش دولتمردان یا عناصر سرمایهدار و با نفوذ را همارز نقش«شهروندان عادی» میکند، تنها بر همان شکاف نهادهای سیاسی و جامعه مدنی استوار است.
مطالعه آنلاین و دانلود: