آیا شما فکر میکنید خانوادهها یا افرادی را که در خانهشان حیوانات خانگی نگهداری میکنند باید سرزنش کرد و به خانهشان نرفت؟ آیا شما این گرایش را در خود میبینید که به ایرانیانی که در شهرهای ترکیه شادی و پایکوبی میکنند توهین کنید و معتقد باشید آنان ولنگار هستند؟ آیا فکر میکنید زن محجبهای که به حجاب پایبند است از جریان مدرن زندگی امروز دور است و باید از او دوری کرد؟ آیا این پیشداوری را دارید که هر کس که ساکن فلان استان کشورمان است با مواد مخدر سروکار دارد؟ یا اینکه اگر در پیادهرو فردی ترانسکچوآل ببینید به او زل می زنید ، می خندید و با دست نشان می دهید؟
در چند سال گذشته مطالعات مختلفی درباره ارتباطات بین فرهنگی داشتهام.
منظور از ارتباطات بین فرهنگی، تعامل و ارتباطات بین گروههای دارای فرهنگها و سبکهای مختلف زندگی با همدیگر و تعامل دولت و نهادهای رسمی با آنان است. برای مثال؛ ارتباطات بین پیروان چند دین در جامعهای که دارای ادیان مختلف است و نحوه تعامل دولت با آنان و بهویژه حقوق آنان در قوانین یکی از این موارد است. مسئله اصلی آن است که با بهکارگیری چه ساز و کارهایی میتوان از بروز تنشها و تضادهای احتمالی در بین گروههای متنوع اجتماعی جلوگیری کرد.
جامعه فعلی ایران هماکنون ازنظر قومی، دینی، زبانی، جنسیت، سن، ملیت(ایرانی، افغان و …)، سبک زندگی، طبقه اجتماعی، جهتگیریهای سیاسی، معنویتگرایی و … دارای تنوعات بسیاری است. ارتباطات بین فرهنگی درواقع به نحوه تعاملات و ارتباطات افراد برحسب این معیارها و احترام آنان نزد دولت و نهادهای رسمی میپردازد. مثلاً چقدر افراد با سبکهای مختلف زندگی همدیگر را تحمل یا احیاناً تحقیر میکنند؟ طبقات اجتماعی بالا درباره طبقات اجتماعی پایین و برعکس، طبقات پایین درباره طبقات بالا چه تصوری دارند؟ ایرانیان نسبت به افغان های ساکن ایران و افغانها درباره ایرانیها چه تصویری دارند؟ قومیتهای مختلف درباره هم چگونه فکر میکنند؟ فرض بر آن است که تصاویر ذهنی و ذهنیتهای کلیشهای؛ میتوانند در رفتار آدمها مؤثر باشند و آنها بر اساس نوع ذهنیت(مثبت، منفی) خود، استراتژیهای رفتاری مختلفی در مقابل یکدیگر تعریف کنند. نتیجه ذهنیتهای کلیشهای و منفی، بروز تنشهای اجتماعی خواهد بود و همه اینها در صورتی است که خود حاکمیتها نسبت به این موارد ذهنیت منفی نداشته باشند.
در کشورهای توسعهیافتهای که جامعه متنوعی دارند و البته دولتهایی دارند که تنوعات اجتماعی را به رسمیت شناختهاند، تلاش می شود تا از کودکی به دانش آموزان بیاموزند که قرار است در جامعهای متنوع؛ و نه یکدست، زندگی کنند. درواقع به دانش آموزان میگویند که تنوع؛ و نه تشابه؛ ویژگی اصلی جامعه ایشان است. لذا باید یاد بگیرند بهآسانی درباره افراد متفاوت با خود قضاوت نکنند تا در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشته باشند. نکته جالب آنکه محققان این عرصه از تواناییهایی نظیر « درک یا شایستگی بین فرهنگی» intercultural understanding/ intercultural competence نام میبرند که به تواناییها و مهارتهای ضروری افراد برای زندگی در یک جامعه متنوع و رنگارنگ اشاره دارد. نهادهای مختلف اعم از آموزشی، رسانهای، سیاسی و شهروندی تلاش میکنند تا این شایستگیها را در افراد بارور کنند تا جامعهای صلحآمیز داشته باشند.
جامعه ایرانی ازنظر تنوعات اجتماعی و فرهنگی و بهویژه سبکهای زندگی؛ جامعهای متنوع است. پس از گسترش رسانههای جمعی، این تنوعات گستردهتر نیز شده است. بررسی خانوادهها و سبکهای زندگی آنان بیانگر آن است که تنوع، و نه تشابه، ویژگی اصلی جامعه ایرانی است و ما بیشازپیش به آموزش ارتباطات بین فرهنگی نیاز داریم که نتیجه آن درک و مدارا نسبت به افراد متفاوت با ماست.
نکته قابلتأمل آن است که اگر نهادهای رسمی، کثرت فرهنگی و اجتماعی را که در سبکهای مختلف زندگی بروز مییابند به رسمیت نشناسند و صرفاً از یک سبک زندگی خاص طرفداری کنند، روزبهروز شاهد وحدت در عین نفرت خواهیم بود و البته بهتدریج آن وحدت هم از بین خواهد رفت و فقط نفرت باقی خواهد ماند.