ایران خبر و سایتهای خبری دیگر به نقل از مرکز مطالعات تحقیقات زنان حوزه علمیه قم نوشته اند که: ۱۳ میلیون مجرد قطعی، چهار میلیون زن بیوه، ۳.۲ میلیون پسر ۱۵ تا ۲۰ سال در جامعه وجود دارند و در مجموع ۲۰ میلیون نفر در کشور برای تامین نیاز جنسی خود دچار مشکل هستند. از سوی دیگر در سال ۹۶ حدود ۱.۴ درصد پسران و ۱.۵ درصد دختران پیش از ازدواج رابطه جنسی را تجربه کرده اند.
خبر عجیبی بود، از یکطرف می گفت یک چهارم جمعیت کشور برای تامین نیاز جنسی خود دچار مشکل هستند و از طرف دیگر از میان جوانان مجرد که در اوج خواهش های نفسانی قرار دارند کمتر از دو درصد به روابط جنسی غیرشرعی گرفتار شده اند.
جستجوی اصل خبر و بررسی آمار و ارقام نشان می دهد که در این خبر کوتاه چند اشتباه وجود دارد، اول اینکه گردآوری و اعلام این آمار ربطی به مرکز مطالعات و تحقیقات زنان حوزه علمیه قم ندارد، بلکه در نشست دانشجویی بحران جنسی در ایران که سخنران اصلی آن، حجتالاسلام زیبایی نژاد ریاست مرکز تحقیقات زن و خانواده بوده اند، چنین آماری به عنوان مقدمه و از سوی برگزار کنندگان نشست اعلام شده.
با شنیدن فایل صوتی نشست مذکور، متوجه شدم خبرنگار در نقل مطلب هم اشتباه کرده، برگزار کننده مراسم با اشاره به پرونده دانشجویان مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشگاه های سراسر کشور گفت که یک چهارم پسران دانشجو و یک پنجم دختران دانشجو گفته اند که رابطه جنسی غیرشرعی را تجربه کرده اند، یعنی حدود ۲۳ درصد دانشجویان نه ۲ درصد نقل شده در اخبار.
حالا به نکته اصلی می رسیم که چنین آمار و ارقامی چقدر معتبر است؟ یک نکته بسیار مهم برای ارزیابی هر آمار و داده ای، سنجش روش دستیابی به آن داده است. با «روش غلط و نامعتبر»، طبیعتا «نتایج غلط و نامعتبر» هم حاصل خواهد شد.
در تحقیق مورد اشاره، دانشجویانی که به مراکز مشاوره مراجعه کردند، مورد شمارش قرار گرفتند و از آنجایی که طبیعتاً دختران بیشتر به مراکز مشاوره مراجعه می کنند و از مشکلات رابطه هایشان می گویند، لذا آمار دختران هم بیشتر اعلام شده! تازه این آمار، مربوط به همه دانشجویان هم نیست، بلکه مربوط به دانشجویانی است که به مراکز مشاوره دانشگاه ها مراجعه کردند و سایر دانشجویانی که به هر دلیل به مراکز مشاوره خارج از دانشگاه رفته اند یا اساسا حاضر به مراجعه به مرکز مشاوره نشده اند را دربرنمی گیرد. لذا این آمار نه تنها روایت گر زیست جنسی «جوانان» کشور نیست، بلکه حتی روایت گر زیست جنسی «دانشجویان» کشور هم نیست و دچار مغالطه تعمیم بیجا شده است.
آمار تعداد مجردین و افراد دچار مشکل تامین نیاز جنسی هم ادعای دیگری است که نامعتبر به نظر می رسد و در پست دیگری مفصل به آن می پردازم. نتیجه اینکه والله بالله تحلیل آمار کار حرفه ای است و نیازمند تخصص، نمی توان چند عدد کنار هم ردیف کرد و گمان برد که تصویری از واقعیت اجتماعی به دست آمده است، از این دانشجویان دغدغه مند و سایرین، استدعا دارم کار را به کاردان بسپارید.