گیر افتادهایم در دورهای باطل. وارد «برهۀ حساس کنونی» میشویم و تصور میکنیم اگر کمی دندان سر جگر بگذاریم از این برهۀ حساس عبور میکنیم. اما پس از تحمل دشواریهای فراوان از این «برهۀ حساس کنونی» میجهیم در «برهۀ حساسِ کنونیِ» بعدی. سیزیفوار تختهسنگی را بر دوش میکشیم و به قلهای میرسانیم، اما همینکه به قله رسیدیم، تختسنگ جلوی چشمان بهتزدهمان غلت میخورد به پایین کوه، سقوط میکند در اعماق دره. یا چونان مسافری هستیم که از شهری به شهری میرود، هزار کیلومتر فاصله را رانندگی میکند، در گرمای تابستان و در گردنههای خطرناک؛ درست وقتی به مقصد نزدیک میشود دوباره تابلوی کیلومترشمارِ کنار جاده فاصله تا مقصد را ۱۰۰۰ کیلومتر نشان میدهد. این هم از عجایب روزگار است که مقصد با سرعتی بیشتر از ما از ما دور میشود. این سرنوشت یا شاید هم تهنوشت ماست.
بیایید یکی از دورهای باطل را مرور کنیم. «بنزین». یکی از معضلات همیشگی در کشور ما قیمتگذاری بنزین بوده است. شاید فراموش کرده باشید که حدود پنج سال پیش در مقاطعی بنزین حتا شش قیمت متفاوت داشت، از ۱۰۰ تومانیِ سهمیهای تا ۷۰۰ تومانیِ آزاد. سرانجام در دولت اول روحانی با اجرای مرحلۀ دوم طرح هدفمندی یارانهها بنزین به ۱۰۰۰ تومان رسید و تکنرخی شد. وقتی قرار بود بهای بنزین بالا برود، همۀ استدلال این بود که بهای بنزین باید بر حسب قیمت جهانی آن تعیین شود. تأکید میکردند که ما ایرانیها بنزین را مفت میخریم! پس در نهایت با مبنا قرار دادن قیمت بنزین در فوبِ خلیج فارس، بهای بنزین گران شد، از جمله بنزین تولید داخل! بنابراین، بهای بنزین در ایران به بهای جهانی آن بسیار نزدیک شد و در مقاطعی وقتی قیمت جهانی نفت پایین آمد، بهای بنزین در ایران تقریباً با بهای جهانی برابر شد. البته این افزایش قیمت بنزین پیامدهای تورمی شدیدی هم داشت و طبعاً همراه با بنزین بسیاری از کالاها و خدمات دیگری هم گران شد. خب! مشکلی نیست! به هر حال قرار بود مایی که روی نفت نشستهایم و خودروی بیکیفیت و پرمصرف داخلی را چند برابر قیمت واقعی میخریم، بنزین را به قیمت جهانی بخریم! پذیرفتیم.
مفتخرم اکنون که خدمت سروران گرامی خودم عرض کنم، بعد از شش سال، ما نه تنها از آن گردنۀ بنزینیِ فوبمدارانه عبور نکردهایم، که به شکل بدتری دوباره با همان چالش روبروییم! این همان دور باطلی است که گویی از آن رهایی نداریم! چرا؟ به دلیل کاهش ارزش پول ملی! من از قیمتهای دقیق بنزین در فوبِ خلیج فارس (یعنی تحویل در خلیج فارس به قیمت جهانی) خبر ندارم، اما به گمانم به طور میانگین، بسته به قیمت نفت، بنزین لیتری حدود ۵۰ سنت است. اگر با دلار ۱۰ هزار تومنی کنونی حساب کنیم، هر لیتر بنزین بر اساس قیمت دلاری ۵۰۰۰ تومان است و طبعاً ما اکنون دوباره بنزین را مفت میخریم!. شش سال پیش هم وقتی قرار بود بنزین گران شود، استدلال همین بود! دائم تأکید میشد که ما در ایران بنزین را یکپنجم قیمت جهانی به مردم میفروشیم. و به این ترتیب، برگشتیم سر جای اول! حالا سر آزادسازی قیمت بنزین چقدر بر مردم فشار آمد… و این همان دور باطل است.
از این دورهای باطل بسیار داریم. مثلاً قرار است چند سال دیگر برسیم به چند سال پیش. درست در لحظهای که فکر میکنیم در آستانۀ سال ۱۴۰۰ هستیم احتمالاً میرسیم به ۱۳۸۴! و جالبتر هم آنکه سالها پیش وقتی فکر میکردیم به سال ۱۳۸۴ رسیدهایم از سال ۱۳۷۶ سر درآوردیم! یا ما زمان را گم کردهایم، یا زمان ما رو گم کرده، یا هر دو!