<aside class="content-main"> <p style="text-align: justify;">چرا خیریه هایی که برای ارتقا وضعیت یک قشر خاص (در اینجا مشخصا افراد دارای نقص عضو) می کوشند، انرژی خود را صرف مبارزات مدنی و خودکفاسازی این افراد نمی نمایند؟</p> <p style="text-align: justify;">اکنون دیگر زمان آن رسیده تا با عینکی واقع گرا، مسئله ی معلولیت و خیریه هایی که برای همیاری به افراد دارای نقص عضو فعالیت دارند را بررسی نموده و مسائل را با زبانی سیاسی مطرح و مورد نقد قرار دهیم.</p> <p style="text-align: justify;">متاسفانه در اجتماع کنونی شیوه ی اعمال سیاست ها و رفتارها با افراد دارای نقص عضو، به گونه ای می باشد که نه تنها کمکی به خودکفایی و استقلال این قشر نمی کند، بلکه موجبات وابستگی شدید، ضعف در برقراری ارتباط، انفعال و انزوای فرد را نیز بیش از پیش فراهم می سازد.</p> <p style="text-align: justify;">چنان که شاهدیم، متاسفانه بیشتر تشکل های مردمی که در قالب خیریه خدمات رسانی (!) می کنند، از رسالت اصلی خود بازمانده و توجه شان را به مسائل فرعی و بعضا تخریب کننده معطوف داشته اند.</p> <p style="text-align: justify;">لازم به ذکر است که نگارنده به ضرورت وجود چنین خیریه هایی برای کمک رسانی به برخی اقشار جامعه واقف بوده و هدف از انتشار این نوشتار نیز نقض مطلق این فعالیت ها نمی باشد بلکه مخاطب این نقد، آن دسته از نهادهایی هستند که با هدف کارآفرینی، تغییر نگرش در سطح جامعه، کسب مهارت و در یک جمله؛ بهبود زندگی افراد دارای نقص عضو ایجاد شده و داد سخن می دهند اما عملا و علنا تلاشی جز جمع آوری و اعطای کمک های مالی از آنان دیده نمی شود. گفتنی است که تعداد کمی از این نهادها اقداماتی در زمینه ی اشتغال زایی (بیشتر در ارتباط با افراد جسمی-حرکتی) به عمل آورده که در همان سطح مانده و حاصل چندانی نداشته است.</p> <p style="text-align: justify;">پیش فرض های ذهنی خاص مردم نسبت به افراد دارای نقص عضو همواره این تصویر را منعکس می نماید که این قشر را تماما کم سوادان و رنجورانی تشکیل می دهند که از طبقات فقیر و فرودست جامعه و وابسته ی مطلق نیز هستند.</p> <p style="text-align: justify;">اگر امروزه بسیاری از این افراد خانه نشین شده یا در فقر و عدم امکانات رفاهی به سر برده و همچنین با الفاظی که در شان آنان نیست نشاندار می شوند، علتش همین موانع و رویکرد غلطی است که آنان را نادیده انگاشته و یا با دیدی ترحم آمیز به آن ها نگریسته می شود؛ برای مثال افراد دارای نقص عضو پیش از هر چیز نیاز به امنیت برای رفت و آمد در فضاهای مختلف شهری دارند که با توجه به وضعیت اسفبار مبلمان شهری، در حال حاضر یکی از بزرگ ترین دغدغه های این قشر، چرایی عدم مناسب سازی فضاهای شهری است.</p> <p style="text-align: justify;">هر چند خیریه، سازمان و نظامی حمایتگر است اما اگر از زاویه ی سیاست و حقوق مدنی بدان بنگریم، در خواهیم یافت که صدقات و خیرات چگونه به ابزاری برای از بین بردن حق این اقلیت بدل می شود.</p> <p style="text-align: justify;">این خیریه ها با ظرفیت ها و امکاناتی که برای ارتقا زندگی اقشار مورد نظر در دست دارند، قادر به اثبات و تشخیص تفاوت میان محرومیت اجتماعی و محدودیت جسمی و بیان درست این نکته که آسیب دیدگی مقوله ای مجزا از معلولیت است، هستند؛ به عنوان نمونه آنان می توانند با ایجاد سرمایه ی اولیه (هم آموزشی و هم مالی) این گروه را حمایت کرده و با اتخاذ سیاست ها و برنامه های صحیح و عملی کردن آن ها، بر مطالبه ی حقوق مدنی افراد دارای نقص عضو تاکید کنند و برای شکستن سد بیرونی از محیط که سبب ایجاد معلولیت شده تلاش نمایند.</p> <p style="text-align: justify;">جامعه ی ایران بایستی درک کند و بپذیرد که ترحم و دلسوزی برای این هم نوعان، زخم عمیق تبعیض را التیام نخواهد بخشید بلکه کوشش برای رفع قوانین مبهم و ناکارآمد، کاهش بیکاری و بهبود وضعیت نامطلوب شهرسازی و همچنین تشویق افراد به مطالبه گری است که سبب ارتقا شرایط زندگی این گروه از جامعه می گردد.</p> </aside>