• نویسندگان
  • نویسنده مهمان
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • آدرس‌های جدید دسترسی به Sci-hub ، Libgen و Zlib
دوشنبه17 بهمن 1401
انگاره؛ رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
  • تحلیل
    • جامعه
    • سیاست‌گذاری اجتماعی
  • رویداد
  • مدرسه
    • سیاستگذاری اجتماعی
    • جامعه شناسی
    • مددکاری اجتماعی
    • فرهنگ نامه
  • کتابخانه
    • مقاله
    • کتاب
    • ژورنال
    • مجله
  • رسانه
    • فیلم
    • عکس اجتماعی
    • اینفوگرافیک
    • صوتی
  • ورود
نتیجه‌ای یافت نشد.
مشاهده تمام نتایج
انگاره: رسانه علوم اجتماعی
  • تحلیل
    • جامعه
    • سیاست‌گذاری اجتماعی
  • رویداد
  • مدرسه
    • سیاستگذاری اجتماعی
    • جامعه شناسی
    • مددکاری اجتماعی
    • فرهنگ نامه
  • کتابخانه
    • مقاله
    • کتاب
    • ژورنال
    • مجله
  • رسانه
    • فیلم
    • عکس اجتماعی
    • اینفوگرافیک
    • صوتی
نتیجه‌ای یافت نشد.
مشاهده تمام نتایج
انگاره؛ رسانه علوم اجتماعی و سیاستگذاری اجتماعی
نتیجه‌ای یافت نشد.
مشاهده تمام نتایج

گذار از حکمرانی به کشورداری؛ یک ضرورت گریزناپذیر!

امیر ثامنی/ رئیس گروه آمایش سرزمین سازمان برنامه و بودجه کشور

به‌دست امیر ثامنی
24 دی 1399
در سیاست‌گذاری اجتماعی, ویژه
1
Iran tehran1 scaled
305
اشتراک
1.5k
بازدید
انتشار در فیس‌بوکانتشار در توییترانتشار در تلگرامانتشار در واتساپانتشار در لینکدین

حال «ایران» خوب نیست؛ تشخیص اغلب متخصصین، بیماری مرموز و مزمن «توسعه‌­نیافتگی» است. متخصصین زیادی بی­انکه درک روشنی از شرح حال بیمار و از آن مهم تر ریشه ­های پیدایش این بیماری داشته باشند، با وعده درمان سریع و قطعی بیماری وی بر بالین این بیمار سالخورده ولی نجیب و سخاوتمند حاضر شده‌اند، ولی این تعویض پیاپی متخصصین نیز نه تنها افاقه نکرده بلکه تجویز نسخه‌های مختلف تنها حال بیمار را روز به روز وخیم و وخیم­تر کرده است. با شیوع گسترده «ویروس کرونای توسعه» و سرایت آن به دستگاه تنفسی وی، بیمار مدت­های مدیدی است که در بخش مراقبت‌­های ویژه با دستگاه تنفس مصنوعی ادامه حیات داده و چشم­ انتظار پیدا شدن واکسن و یا داروهای معالج این بیماری است؛ چه انتظار نافرجامی!!

تمثیل کوتاه فوق، مقدمه‌­ای است برای پرداختن به یکی از فراگیرترین و تاثیرگذارترین موضوعاتی که محیط بر همه امورات مدیریت کشور (اعم از مدیریت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و …) است. «کشورداری» موضوعی پیچیده، چندوجهی، راهبردی و بنیادین ولی به غایت مغفول­ و مهجور که هنوز در ایران به عنوان یک علم مستقل شناخته نشده و هیچ اصول، مبانی، تئوری پایه، معیار، شاخص و … برای آن نوشته نشده است. مقامات و مسئولین کشور بدون آنکه حتی دو واحد علم کشورداری پاس کرده باشد، زمام امور مملکتی به این بزرگی، وسعت و تنوع را برعهده گرفته‌اند؛ گویی «کشورداری» علمی لدنی است نه اکتسابی و چونان «فره ایزدی» در ذهن و نهاد هر مسئول و سیاست­‌مداری که «همای تکلیف» بر دوش او نشسته، حلول می­نماید. مفهوم «کشورداری» با مفهوم بیشتر مصطلح «حکمرانی» یک وجه تمایز دارد و آن­هم لحاظ بعد «سرزمین» در کنار سه بعد سنتی «اقتصاد»، «فرهنگ» و «سیاست» مستتر در مفهوم حکمرانی و ضرورت هماهنگی و سیاست‌گذاری توامان سه رکن «دولت»، «ملت» و «سرزمین» است؛ بعدی که بی­‌توجهی به آن و اقتضائاتش خود سرمنشا بسیاری از کژروی­‌ها، سیاست­‌ورزی­‌های ناصواب و تقلیدهای کورکورانه بوده است.

کم کم کارزارهای انتخاباتی چهره‌های آشنا و از قبل قابل پیش‌­بینی برای فتح انتخابات ریاست­‌جمهوری ۱۴۰۰ در حال شکل­‌گیری است. نامزدها در این میانه، مشترکاً با نکوهش و زیرسوال بردن عملکرد دولت مستقر، تبری از «این­‌همانی» با دولت دوازدهم و تصویرسازی از کشور موعودی که در صورت جلوس بر صندلی ریاست­‌جمهوری برای مردم خواهند ساخت و به راحتی با اشراف‌ دقیق به نارسائی‌­ها و دردها، اغلب معضلات کشور (در حوزه اقتصای، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی)‌ را رفع و رجوع خواهند نمود، در حال گسترش حلقه‌های مختلف هم­‌پیمانان و هواداران خویش به ویژه در فضای رسانه‌ای و مجازی­‌اند؛ چرا که می­‌دانند برای رسیدن به کرسی ریاست­‌جمهوری این بار ابتدا باید فضای مجازی را فتح نمود!

آنطور که از شواهد امر (حداقل تا به امروز) پیداست، همانند انتخابات اسفند ۱۳۹۸، بسیاری از مردم به سبب تکرر و تداوم ناکامی و ناامیدی از صندوق رای برای ایجاد تغییر در کشور، در کمپین هشتگ من رای نمی‌­دهم قرار دارند و ترجیح می­‌دهند به جای ایفای نقش فعال به عنوان یک کنش­گر انتخاباتی، منفعل باشند. در حقیقت علی­رغم همه انکارها و لاپوشانی­‌ها، با تخریب تدریجی سرمایه اجتماعی نهاد دولت در ایران (با میدان­‌داری رسانه ملی)، بخش قابل توجهی از مردم دیگر به کفایت و درایت نهاد دولت (به مفهوم State) ‌برای اداره امور کشور امید چندانی ندارند. سهم زیادی از ایجاد این باور در بین مردم ریشه در نمایش بداخلاقی­‌ها، تندروی­‌ها، ناکارآمدی‌­ها و از همه مهمتر سوءاستفاده‌های سیاسیون و وابستگان آنها از قدرت دارد. از همین رو است که بخش قابل توجهی از جامعه با این پیش­فرض که ایران کشور ثروتمندی بوده که در هر گوشه از خاک آن گنجی قرار دارد، بر این باور هستند که دولت­‌مردان تنها در راستای منافع شخصی، خانوادگی و حزبی عمل نموده و دستورکاری برای کار کردن در راه خلق­‌الله ندارند. سوال مهم اینجاست که آیا این تلقی و باور گسترده در بین عموم با واقعیت هم­خوان است؟ و از آن مهم‌تر اساساً چرا دولت­ها نتوانسته‌اند مسائل کشور را رفع و رجوع نموده و در راستای رضایت عمومی و رفاه همه جانبه گام بردارند؟

هر چند شاید برای کسانی که در خارج از سیستم دولتی فعالیت می­‌کنند، این واقعیت چندان باورپذیر نباشد، اما همه دولت­ها در طی چهار دهه اخیر با هدف اعتلای کشور، نجات کشور از مصائب و نارسایی­‌ها و قراردادن کشور در مسیر پیشرفت پا به عرصه قرار داده‌اند و هیچ­ یک در پی تخریب کشور و وادادگی نبوده‌اند. سوال مهم اینجاست پس مشکل دقیقا کجاست و چرا بین تلقی عمومی و واقعیت تفاوت بسیار زیاد است. ریشه این مصائب بزرگ را علی­رغم همه داستان­‌بافی­‌های رسانه‌ای و بازی قدرت خواص برای اغفال جامعه، باید در پنج خطای اصلی دانست: خطاهای بینشی، شناختی، تحلیلی، سیاست‌گذاری و اجرا.

خطای بینشی؛ در قالب قرارگیری در تله «دوگانه­‌سازی­‌های دوگانه­‌سوز» و عدم سنتزگیری از «تزها» و «آنتی­‌تز­ها»، همواره سبب شده کشور در الاکلنگ «یا این یا آن» دست­‌وپا زده و راه سومی که «هم این هم آن» را شامل شود، مجال ظهور نیابد. لذا با بازتولید مستمر تفکر «حیدری- نعمتی» در ساحت‌­ها و زمان­‌های مختلف، تقریباً دستیابی به توافق و اجماع بر روی همه چیز (اعم از اهداف، مسائل، اولویت­‌ها و راه­‌حل‌­ها) امری محال به نظر می­‌رسد. افزون بر این خشک­ شدن چشمه زایای اندیشه ایران‌شهری (که پیش از این در قالب مکاتب فکری درخشانی چون مکتب اصفهان و مکتب تهران تبلور یافته بود)، از دیگر علت­‌العلل­‌های به انحطاط کشیده شدن امر کشورداری در ایران به شمار می­‌رود.

خطای شناختی؛ شاید باورپذیر نباشد، ولی هنوز کشور به طور کامل به تصرف دولت درنیامده‌­است! مقصود آن است که علی‌­رغم گذشت قریب به یک قرن از پیدایش دولت ملی در ایران و استقرار نظام دیوان­‌سالاری در کشور، هنوز بسیاری از ویژگی‌­ها، استعدادها، ظرفیت‌­ها، مزیت‌­ها و حتی محدودیت‌­ها و چالش‌­های پهنه سرزمینی، مغفول مانده یا رها شده است. هنوز سوالات و ابهامات فراوانی در خصوص بارگذاری جمعیت، فعالیت و زیرساخت­‌ها در کشور فراروی دولت وجود دارد. علاوه بر شناخت فضای سرزمینی کشور، آگاهی و احاطه بر جریانات، روندها، فراروندها، عدم قطعیت­‌ها و به طور کلی محیط پیرامونی کشور نیز از دیگر دنباله‌های این خطا به شمار می­‌رود.

خطای تحلیلی؛ شایع­‌ترین و در عین­ حال خطرناک­‌ترین خطا از بین خطاهای ۵گانه فوق، خطای تحلیلی است. خطایی که تصویری غلط از «آنچه هستیم» و «آنچه باید باشیم» به دست داده و تاثیر خسارت­‌بار خویش را در مرحله سیاست‌گذاری و اجرا به صورت «چگونه باید اقدام کنیم» منعکس می­‌نماید. به صراحت باید گفت به سبب دلائلی از جمله فقدان نظام آماری جامع، یکپارچه و هوشمند، خلقیات مسئولین در ایران (فرار به جلو، خودهم‌ه­فهم پنداری، سرسری­‌گیری و …)، کاربست صرفا شکلی و ویترینی علوم روز مدیریت و برنامه ریزی  و نیز ضعف نظام تصمیم­‌سازی از سوی کارشناسان و مدیران میانی مایوس و بی انگیزه برای اصلاح، بخش قابل توجهی از تحلیل­‌های مرتبط با وضعیت اقتصاد، رضایت عمومی، انسجام اجتماعی، توان دفاعی کشور، کارآمدی نظام اداری و امثالهم یا غلط بوده و یا با اعوجاج­‌های زیاد همراه است و این خود سرمنشا بسیاری از آدرس­‌های غلط برای نظام تصمیم­‌گیری  و مقامات ارشد می­‌باشد.

خطای سیاست‌گذاری و اجرا؛ متعاقب سه خطای پیشین، نظام سیاست‌گذاری و اجرا در کشور با مسائل عدیده‌ای از جمله فقدان تئوری و روش­‌شناسی مشخص و قابل اتکا، کمبود ایده­‌پردازی­‌های عالمانه، شناخت ناقص و ناکافی و تحلیل­‌های غالباً دور از واقعیت از شرایط کشور با سردرگمی چشم‌گیری مواجه بوده و لذا سیاست‌گذاری و اجرا کاملاً قائم به فرد، غیرسیستماتیک و مبتنی بر درک و شهود فردی مجریان طرح­‌ریزی می­‌شود. از همین رو عرصه سیاست‌گذاری و اجرا در ایران، عرصه آزمون و خطاهای فراوان دیدگاه‌های مدیران، عدم یادگیری و انباشت تجربه و انتقال آن است. از همین رو است اشتباهات مداوم تکرار می­‌شوند و از کشور از یک سوراخ بارها و بارها گزیده می­‌شود (نگاه کنید به قائله‌های مربوط به افزایش قیمت بنزین، قیمت دلار و …).

لذا با این اوصاف باید واقعیت را پذیرفت که اگر ما، ما شدیم و همواره سوال «آخرش چی میشه؟» گوشه ذهن ما است، تنها و تنها به ضعف نظام کشورداری در ایران بازمی­‌گردد که هم ناکارآمدی نهادی دولت و هم کم­‌عیاری جامعه و غفلت از سرزمین در آن نقش دارند. این تصور که کسی خارج از کادر نیروی انسانی داخلی (در هیبت وزیر، وکیل، کارمند، دانشگاهی و امثالهم) در چرخ­دنده‌های نظام عریض و طویل کشورداری ایفای نقش می­‌کند، تصور کاملاً اشتباهی است. در واقع از ماست که برماست و «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم».

آنچه تا امروز در کشور شاهد آن بودیم، «حکمرانی سیاست­‌مبنا» بوده که اقتصاد و فرهنگ در خدمت و جاده­‌صاف­کن سیاست بوده ولی چندین دهه تجربه شکست خورده این مدل که با تعویق پیاپی اصلاحات اقتصادی و سیاسی همراه بوده و کام یکایک ایرانیان را به طعم تلخ نااطمینانی، ناامیدی و معیشت­‌محوری آشنا نموده است، ضرورت پارادایم شیفت به سوی «کشورداری» را اجتناب­‌ناپذیر می­نماید. نهایتاً برخی از مهمترین ملاحظات پیشنهادی برای استقرار این الگوی کشورداری عبارتست از:

    • اصلاح اساسی و تقویت سه نهاد اصلی مجلس (نهاد قانون­‌گذاری)، صداوسیما(نهاد فرهنگ‌­سازی عمومی)، سازمان برنامه و بودجه (نهاد سیاست‌گذار اقتصادی) در گام اول به جای اصلاح دستگاه عریض و طویل و تو در توی دولت؛
    • نظریه‌­پردازی توسعه ملی در راستای خروج از خطای بینشی (تاکید بر اصلاح بنیادین پیش‌نویس الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت ارائه شده در مهرماه 1397 و ارائه یک الگوی مورداجماع و بن­بست‌­شکن)؛
    • نهادینه نمودن رویکرد آمایش سرزمین به منظور کاهش خطای شناختی؛
    • طرح­ریزی نظام آمار و اطلاعات جامع، یکپارچه، شبکه‌ای و هم­پیوند به منظور کاهش خطای تحلیلی؛
    • تعریف دوره عالی کشورداری و سطح‌­بندی آن برای آموزش مدیران و مقامات کشور برای کاهش خطای سیاست‌گذاری و اجرا.
برچسب‌ها: امیر ثامنیانتخاباتانتخابات ایرانحکمرانیحکمرانی خوبحکمرانی خوب pdfحکمرانی خوب در ایرانرای نمی دهمریاست جمهوریریاست جمهوری ۱۴۰۰کشور داری یعنی چهکشورداریکشورداری امنیت ناپایدارمن رای نمی‌­دهم
یادداشت قبلی

نقد خوانش کیرکگارد از تجربه دینی قربانی کردن اسحاق

یادداشت بعدی

زیر پوست سلطه؛ در دفاع از “یاری‌گری” به‌مثابه‌ی بازپس‌گیری قلمرو عمومی

یادداشت بعدی
زیر پوست سلطه؛ در دفاع از “یاری‌گری” به‌مثابه‌ی بازپس‌گیری قلمرو عمومی

زیر پوست سلطه؛ در دفاع از "یاری‌گری" به‌مثابه‌ی بازپس‌گیری قلمرو عمومی

دیدگاه 1

  1. هادی می گوید:
    2 سال قبل

    تازمانیکه حکومتها بادوام و ماندگار باشند هیچ کشوری پیشرفت نخواهد کرد زیرا علاوه بر هزینه های بسیار گسترده تضمین ماندگاری، افراد فرصت طلب و منافق خودرا به بدنه حاکمیت چسبانده و با دخالت در امور اجرایی و اخلال در روند قانونی امور باعث اشفتگی و عدم پیشرفت واقعی کشور میشود. و نیز تا وقتیکه افراد متصل و منسوب به مجموعه حاکمیت از درامدهای نجومی ظاهرا قانونی برخوردار باشند ، این کشور هرگز پیشرفت بنیادین نخواهد داشت و فساد وظلم در قالب جدید تداوم خواهد یافت. جمعی بودن حاکمیت به عملکرد غیرقانونی نهادها و سازمانها دامن میزند زیرا دیدگاههای متفاوت و مصلحت اندیشی موجب اختلاف عملکرد میشود. ظاهرا رئیس جمهور و مجلس مسئول امور کشور هستند اما در عمل فاقد قدرت تعریف شده اند و افراد بالاتر بر قوانین و اجرای انها اشراف دارند.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جنبش‌های اجتماعی اینترنتی از نظر کاستلز *

جنبش‌های اجتماعی اینترنتی از نظر کاستلز *

تأملی پیرامون روایی یا ناروایی اعدام

تأملی پیرامون روایی یا ناروایی اعدام

زیستنِ وفادارانه

زیستنِ وفادارانه

چکیده کتاب « قدرت بی قدرتان»

چکیده کتاب « قدرت بی قدرتان»

نام زن: خلق سوبژکتیویته‌ی جدید

نام زن: خلق سوبژکتیویته‌ی جدید

© 1397-1401 | انگاره - کپی‌برداری از انگاره آزاد است. در صورت امکان پیوند به منبع انجام شود.

  • تحلیل
  • رویداد
  • مدرسه
  • کتابخانه
  • رسانه
نتیجه‌ای یافت نشد.
مشاهده تمام نتایج
  • تحلیل
    • جامعه
    • سیاست‌گذاری اجتماعی
  • رویداد
  • مدرسه
    • سیاستگذاری اجتماعی
    • جامعه شناسی
    • مددکاری اجتماعی
    • فرهنگ نامه
  • کتابخانه
    • مقاله
    • کتاب
    • ژورنال
    • مجله
  • رسانه
    • فیلم
    • عکس اجتماعی
    • اینفوگرافیک
    • صوتی

© 1397-1401 | انگاره - کپی‌برداری از انگاره آزاد است. در صورت امکان پیوند به منبع انجام شود.

Welcome Back!

Login to your account below

Forgotten Password?

Retrieve your password

Please enter your username or email address to reset your password.

Log In