عصر ما بدرستی عصر جوامع مخاطرهآمیز است. مخاطراتی که عامل انسانی در پیدایش، شیوع، مدیریت و پیامدهای این مخاطرات نقش مهمی ایفا میکند و به همین دلیل این مخاطرات، فراتر از منشا طبیعی آنها، ماهیتی اجتماعی و سیاسی پیدا میکنند. اجتماعی، زیرا در شبکهای از روابط اجتماعی ظهور و بروز یافته و گسترش مییابند و سیاسی به این دلیل که این مخاطرات آکنده از مناسبات نابرابر قدرت هستند: نابرابری گروههای مختلف به لحاظ نقش آفرینی در پیدایش مخاطرات، نابرابری در حق سخن گفتن جدی و تصمیمگیری درباره آنها و نابرابری در تاثیرپذیری از این مخاطرات. بگونهای که گروههایی که کمترین نقش در پیدایش مخاطرات، کمترین حق سخن گفتن جدی در باره آنها و کمترین قدرت در تصمیمگیری درخصوص این مخاطرات را دارند، بیشتر در معرض این مخاطرات و پیامدهای آنها هستند. به این معنی که در حالی که گروه اقلیتی انحصار تصمیمگیری و حق سخن گفتن جدی درخصوص این مخاطرات را دارند، اکثریت جامعه به ویژه اقشار ضعیفتر جامعه هستند که بیشتر در معرض این مخاطرات و پیامدهای آن میباشند: توزیع نابرابر مخاطره. مسئولین و اعضای خانوادههای آنها که به راحتی به امکانات تست کرونا دسترسی دارند با همدیگر رقابت چالش و نمایش کرونا راه انداختهاند، در صورتی که شمار انبوهی از مبتلایان به کرونا در میان اقشار ضعیف جامعه وجود دارند که به دلیل عدم دسترسی به کیتهای تست کرونا حتی خودشان هم نمیدانند که متبلا به این بیماری بوده یا حتی در صورت آگاهی با توجه به وابستگی معیشت آنها به درآمد روزانه، امکان خودقرنطینگی برایشان فراهم نیست.
از این رو، مخاطرات امروزی، معنا و دلالتهای اجتماعی و سیاسی پیدا میکنند. معناها و دلالتهایی که فارغ از منشا طبیعی مخاطرات، وابسته به بافت و زمینه اجتماعی و مناسبات قدرتی است که در آن رخ میدهند. بگونهای که یک پدیده یکسان در بسترهای اجتماعی متفاوت، معناها و دلالتهای متفاوت و در نتیجه واکنشهای متفاوتی را به دنبال خواهد داشت. منشاء ورود کرونا به ایران، فارغ از منشاء طبیعی آن، خود به محل مناقشه تبدیل میشود: از منفعت طلبی شرکت هواپیمایی ماهان در حمل مسافران چینی تا ملاحظات سیاسی در عدم ممنوعیت ورود مسافران چینی و یا تقلیل مساله به بی مبالاتی و منفعت طلبی یک بازرگان قمی. شروع شیوع کرونا از قم نیز خود محمل یک منازعه اعتقادی بین باورمندان و غیر بارومندان میشود. بدین ترتیب پیامدهای یک حادثه یا رخداد صرفا نتیجه ابعاد فنی و طبیعی آن نیست بلکه برآیند بستر اجتماعی، ابعاد فنی و طبیعی پدیده و نحوه و توزیع مداخله عوامل مختلف انسانی در مواجهه با آن در یک بافت گستردهتر اجتماعی و سیاسی است.
[bs-quote quote=”شیوع و گسترش کرونا ویروس را باید در امتداد تاریخچهای از سلسله حوادث و رخدادهای اخیر جامعه ایران فهم کرد. زنجیره رخدادهایی همچون زلزله کرمانشاه، سیلهای ۹۸، اعتراضات آبانماه، سقوط هواپیمای اکراینی و … که در آنها ترکیبی از بیاعتمادی و ناکارآمدی، منجر به رفتار خاصی در جامعه شده است که میتوان از آن تحت عنوان «خود آیینی جامعه» در برابر تصمیمات و برنامههای نهاد قدرت نام برد.” style=”default” align=”center”][/bs-quote]
براین اساس، فهم دلالتها و پیامدهای اجتماعی بحران کرونا نیازمند فهم آن بعنوان یک پدیده اجتماعی و نهادن آن در بافت و زمینه اجتماعی و سیاسی جامعه است. شیوع و گسترش کرونا ویروس را باید در امتداد تاریخچهای از سلسله حوادث و رخدادهای اخیر جامعه ایران فهم کرد. زنجیره رخدادهایی همچون زلزله کرمانشاه، سیلهای ۹۸، اعتراضات آبانماه، سقوط هواپیمای اکراینی و … که در آنها ترکیبی از بیاعتمادی و ناکارآمدی، منجر به رفتار خاصی در جامعه شده است که میتوان از آن تحت عنوان «خود آیینی جامعه» در برابر تصمیمات و برنامههای نهاد قدرت نام برد. به این معنا که جامعه به معنای اقشار و گروههای مختلف اجتماعی در مواجهه با این سلسله رخدادها، در فضای ذهنی مبتنی بر بی اعتمادی به نهادهای رسمی و ناکارآمدی آنها، فارغ از تصمیمات و سیاستهای اتخاذ شده از سوی نهاد قدرت و حتی بیاعتنا و یا در تقابل با آنها، راه خود را در پیش گرفته و استراتژیهای مبتنی بر خلاقیت خود را ملاک کنشها و رفتارهای خود قرار میدهند. در حالی که در مواجهه با شیوع کرونا، نهادهای رسمی بر در پیش گرفتن روال عادی امور تاکید میکنند، مردم از فرستادن فرزندان خود به مدرسه و دانشگاه امتناع میکنند و در مقابل در حالی که دولت بر خودقرنطینگی مردم و پرهیز از تردد تاکید میکند، بخشی از مردم نجات خود از کرونا را در ترک شهر محل اقامت و مسافرت به شهرهای به زعم آنها امنتر میبیند.
خودآئینی جامعه خود محصول «بیمعنا شدن دولت» به معنی ذهنیت مردم درخصوص بیقدرتی سطوح مختلف نهادهای رسمی در مواجهه با مسایل و مشکلات مختلف جامعه است. هم در زلزله کرمانشاه و هم در سیلابهای فروردین ۹۸، مردم با شک و تردید در کارآمدی و توانمندی نهادهای رسمی در مواجهه با حوادث پیش آمده، برای کمکرسانی به مناطق حادثه دیده و یا کاهش مخاطرات در مناطق حادثه دیده، شبکهها و مجاری محلی و مردمی را بر مکانیزمها و فرآیندهای رسمی ترجیح دادند. و حتی در مواردی، استراتژیهای غیر رسمی و مردمی را اثربخشتر و موفقتر از مکانیزمها و فرآیندهای رسمی دیدند. به عنوان مثال درحالی که در سیلابهای ۹۸ در خوزستان، بر تخلیه خانهها تاکید میشد، مردم، استراتژی ماندن در خانه و مقاوم سازی محل سکونت از طریق احداث سیلبندها را موفقتر دیدند. همچنین هم در زلزله کرمانشاه و هم در سیلابهای ۹۸، علیرغم اصرار دولت بر ارسال کمکها از طریق نهادهای رسمی، مردم امدادرسانی از طریق سمنها و یا حتی شبکههای مبتنی بر روابط چهره به چهره را اثربخشتر میدانستند. در برخی از این موارد، خودآئینی جامعه نه تنها توصیهها و اقدامات نهاد قدرت را بلاموضوع کرده بلکه حتی نهاد قدرت را ناچار به تبعیت از خود کرده است. به عنوان مثال در همین بحران کرونا در حالی که دولت بر استمرار روال عادی امور تاکید میکرد، تاکید مردم بر تعطیلی مدارس و دانشگاهها، دولت را ناچار به تن دادن به این امر کرده است.
[bs-quote quote=”خودآئینی جامعه، فینفسه میتواند امری مطلوب و بیانگر قوی بودن/شدن جامعه باشد، اما در شرایط «سیاستزدگی» و «فرسودگی سرمایه اجتماعی» میتواند منجر به نوعی آشفتگی و سردرگمی در جامعه شود. در یک جامعه «سیاست زده»، معانی و دلالتهای سیاسی مخاطرات دو چندان میشوند.” style=”default” align=”center”][/bs-quote]
خودآئینی جامعه، فینفسه میتواند امری مطلوب و بیانگر قوی بودن/شدن جامعه باشد، اما در شرایط «سیاستزدگی» و «فرسودگی سرمایه اجتماعی» میتواند منجر به نوعی آشفتگی و سردرگمی در جامعه شود. در یک جامعه «سیاست زده»، معانی و دلالتهای سیاسی مخاطرات دو چندان میشوند. جامعهای که در آن نهاد قدرت همه پدیدهها را ازمنظر سیاسی و امنیتی و در نسبت با موجودیت و حیثیت خود فهم میکند و برای سلطه فهم خاص خود از مخاطرات و پدیدهها، حق سخن گفتن جدی درباره پدیدهها را به انحصار خود درمیآورد، چنین نگاهی به سایر لایههای جامعه تسری یافته و آنها نیز در مقابل، گفتارها و کردارهای نهاد قدرت در ارتباط با حوادث و مخاطرات را در نسبت با منافع نهاد قدرت و نه مصلحت عمومی فهم و تفسیر میکنند. برهمین اساس است که شیوع کرونا در ایران در چارجوب مناسبات سیاسی و اقتصادی دولت با چین و عدم ممنوعیت مسافران چینی فهم شده، زمان و نحوه اطلاعرسانی نهادهای رسمی درباره شیوع ویروس کرونا، ناگزیر با موضوع انتخابات گره میخورد و آمار اعلام شده درخصوص مبتلایان و متوفیان و تصمیمات رسمی درخصوص مدیریت و کنترل این فراگیری، در افکار عمومی براساس دوگانه منفعت قدرت/ مصلحت مردم تفسیر و فهم شده و مورد شک و تردید قرار گرفته و جامعه، اطلاعات و احکام صادر شده از سوی نهادهای رسمی، را معیار قابل اتکایی برای تنظم رفتار و کنشهای خود تلقی نکرده و حتی در برابر آنها مقاوت میکند.
آنچه آشفتگی و سردرگمی را در مواجهه بحران کرونا و دیگر مخاطرات افزونتر میکند، درهم تنیدگی این شرایط با «فرسودگی سرمایه اجتماعی» است. از یک سو اعتماد مردم به جریانها و احزاب سیاسی و کارآمدی نهادهای قانونی انتخابی کاهش یافته و از سوی دیگر جامعه مدنی بانشاط به معنی سمنها و انجمنهای صنفی تاثیرگذار در نقش تنظیمکنندگی مناسبات درون جامعه یا وجود نداشته و یا در مواجهه با محدودیتهای ساختاری از عاملیت موثری برخودار نیستند. لذا در فقدان لایههای میانجی میان جامعه و نهاد قدرت، جامعه در فهم و دریافت معانی و دلالتهای کنشها و تصمیمات نهاد قدرت در مواجهه با حوادث و مخاطرات، دچار ابهام و تعلیق میشود و در مواجهه با پیامهای ارسالی از سوی نهاد قدرت یا دچار ابهام و سردرگمی شده و یا راهی کاملا متفاوت را در پیش میگیرد.
بدین ترتیب خودآئینی جامعه در شرایط «سیاست زدگی» و «فرسودگی سرمایه اجتماعی» هزینههای مادی، اجتماعی و سیاسی مواجهه با مخاطرات را دو چندان میکند، بگونهای که در چنین شرایطی هرگونه مخاطرهای توان بالایی برای تبدیل شدن به کانون منازعه سطله/مقاومت میان نهاد قدرت و جامعه میشود. منازعه بر سر اطلاعات و آمارها، مرجع تصمیم گیری، استراتژیهای مواجهه با مخاطره، و در مجموع حق سخن گفتن جدی درخصوص مخاطره. همانگونه که در زلزله کرمانشاه، سیلابهای فروردین ۹۸، و… دیدیم و اکنون در بحران کرونا شاهد آن هستیم.