باور بعضی وقایع تاریخی که در کتب اقتصادی ذکر میشود، معمولاً سخت است. اینکه نرخ بهره یا سود بانکی میتواند بسیار پایین یا حتی صفر باشد؛ ولی سرمایهگذاران انگیزهای برای سرمایهگذاری نداشته باشند.، یکی از این موارد است. وضعی که جان مینارد کینز آن را ” دام نقدینگی” مینامید. در این وضع، تقاضا برای داشتن پول نقد بسیار زیاد میشود و سیاست پولی معطوف به کاهش نرخ بهره، با هدف تشویق سرمایهگذاری، شکست میخورد. ژاپن طی دو دهه اخیر، چند سال در این موقعیت قرار گرفت. نرخ بهره در این کشور حتی منفی شد، ولی اقتصادش برای مدتی از رکود درنیامد.
مورد دیگر، کاهش شدید ارزش پول ملی بر اثر ابر تورم است. وضعی که در آن، برای خرید چند کیلو سیبزمینی، باید گونی گونی پول تحویل داد. پول بهجای شمارش، وزن می شود و به ،مصداقی از جمله ” کیلویی چند” در مئ آید. گفته می شود در جنگهای جهانی اول و دوم، چنین وضعی در کشورهای درگیر در جنگ وجود داشت.
اکنون، ونزوئلا پیش روی چشمان جهانیان است، با ابر تورم ۸۰ هزار درصدی؛ یعنی در عرض یک دوره مالی، قیمتها بهطور متوسط ۸۰۰ برابر شده است. تاریخ نیست؛ واقعیت پیش رویما است. با وجود این، هنوز پذیرشش سخت است اما هست و قاطعیت خود را در آینه افت شدید قدرت خرید مردم این کشور بازتاب می دهد.
دولت ونزوئلا، در پاسخ به این بحران اقتصادی که موج وسیعی از مهاجرت مردم این کشور، به کشورهای برزیل و کلمبیا و پرو را موجب شده است، پنج صفر از پول ملی خود، بولیوار، را حذف کرده است. اما، این اقدام قطعاً برای کنترل تورم نتیجه بخش نخواهد بود، چرا که حکم تغییر صورت مسئله را دارد و نه پاسخ مناسب به آن. حذف صفرها، خوانش قیمتها را تغییر میدهد، بدون آنکه تأثیری بر مابه ازای کالایی پول جدید بگذارد. دو میلیون و ۴۰۰ هزار بولیوار، قبلاً برابر ۴۰ سنت آمریکا بود از این پس ۲۴ بولیوار برابر ۴۰ سنت میشود. با ۲۴ بولیوار همان اندازه کالا و خدمات میتوان خرید که با ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار میشد خرید. چرا که رابطه برابری قیمت کالاها و خدمات با پول جدید، بر سر جای خود میماند و با استمرار تورم، ارزش آن کمتر میشود؛ برای مثال به ۳۰ و بعد ۴۰ بولیوار در برابر ۴۰ سنت میرسد.
شاید مقامات ونزوئلا تجربه ترکیه و حذف ۶ صفر از لیر را در ذهن داشته باشند. اما، مقایسه تطبیقی شرایط پیشین و کنونی ترکیه نشان میدهد آن چه موجب کنترل فشارهای تورمی در این کشور شد، نه اقدام مذکور، بلکه، استفاده سودمند از پتانسیلهای اقتصاد و سرمایه جهانی، از طریق نزدیکی بیشتر به اتحادیه اروپا و ناتو، بود. کاهش قابل توجه اخیر ارزش لیر جدید در برابر دلار آمریکا که به معنای افزایش متناسب قیمتها در این کشور است، نشان میدهد تورم بالای ترکیه قابل بازگشت است اگر تنشهای آن با آمریکا حل نشود. این به معنای، بیاثر بودن تغییر واحد پول ملی برای کنترل تورم است.
دولت ونزوئلا چارهای ندارد، جز تصحیح روابط و دیپلماسیاش با اقتصاد جهانی و قدرتهای بزرگ؛ در غیر این صورت، صرفنظر از نقدهای وارد بر اقتصاد جهانی و قدرتهای بزرگ، از منظر منطق قدرت مساوات گرایانه، باید انتظار فروپاشی آن را داشت.
در همه جای جهان، مردم، انتظار تأمین ثبات اقتصادی و حفظ ارزش پول ملی و ثبات قیمتها را دارند. ناتوانی دولت در برآورده کردن این انتظار، به معنای از دست رفتن مشروعیت آن و در نتیجه متزلزل شدن پایگاه اجتماعیاش است. نان مهمترین دغدغه تودههاست. ناتوانی در تأمین آن به شکلی آبرومند، یعنی همراه با تأمین شأن و کرامت آدمی، به معنای صدور مجوز برای شورش و طغیان مردم، بهویژه لایههای فرودستی است که زیر چرخدنده سنگین و خردکننده تورم و بیکاری شدید، چیزی برای از دست دادن ندارند. این قانونمندی مسلم اجتماعی است.