فابیانیسم (Fabianism) یک جنبش سوسیالیستی است که در انگلستان پدید آمد. فابیانیسم یک جنبش مسالمتجو است که نام خود را از نام فابیوس، سردار رومی گرفتهاست که با استراتژی صبورانه و جنگ و گریز، هانیبال سردار کارتاژی را شکست داد. هواداران این جنبش در سال ۱۸۸۴ در جامعه فابین متشکل شدند و از سردمداران این جنبش، سیدنی و بئاتریس وب، جرج برنارد شاو، گراهام والاس میتوان نام برد.
به عقیده فابینها، سوسیالیسم از طریق عکسالعمل مسالمتجویانه و تدریجی جامعه در برابر مالکیت انحصاری و در نتیجه پیشرفت دموکراسی سیاسی و تطبیق اصول دموکراسی بر اقتصاد و توسعه مالکیت کلی و تغییر نظر نسبت به اخلاق اجتماعی و احساس مسئولیت در برابر منافع عمومی، پدید میآید. برناردشاو و دیگر فابینها از تئوری ارزش مارکس انتقاد میکردند و و پیرو نظریه استوارت میل و هنری جورج بودند. بعد از تشکیل حزب کارگر جامعه فابین به آن پیوست اما موجودیت خود را از دست نداد و به صورت یک گروه روشنفکر برای تحقیق و تبلیغ در داخل حزب باقی ماند.
فابیانیسم را میتوان ادامهی راه قانون فقرا دانست که به تقویت دولت رفاه و تأمین اجتماعی کمک کرد. فابیانیسم به ایدههایی اطلاق میشود که بعد از جنگ جهانی حضور دولت در امور و زندگی خصوصی و عمومی مردم را تجویز میکرد. از این رو جنگ جهانی را میتوان به شکلگیری فابیانیسم مرتبط دانست. در قرن ۲۰ میلادی انجمنهای دوستانه، بهعنوان عامل اجرایی فابیانیسم واقع شدند و به بیمههای بیکاری کارگران می پرداختند. از جمله فابیانیسمهایی نظیر بئاتریسوب و سیدنی بر این عقیده استوار بودند که دولت توانایی محقق ساختن خیر جمعی را دارد و به عنوان داور بیطرف بین منافع مختلف عمل میکند. بر این اساس میتوان فابیانیسم را به عنوان عامل تقویتی برای لیبرالیسم بریتانیا نیز به شمار آورد. چنین نظراتی منجر به حضور دولت در مدیریتاجتماعی شد که پس از آن سیاست اجتماعی را قوام بخشید.
- بیشتر بخوانید: قانون فقرا؛ شروعی بر تأمین اجتماعی
اواخر قرن ۱۹ میلادی موج جدیدی از فابیانیسم توسط بیسمارک، صدراعظم آلمان، شروع شد که به بیمههای اجتماعی توجه داشت و آن را تاسیس کرد. در سال ۱۸۳۳ قانون بیمه سلامت توسط وی تصویب شد و به وسیله بیمه بازنشستگی سالمندان در سال ۱۸۸۹ میلادی تکمیل گردید و به تَبَع آن سایر کشورهای اروپایی از جمله بریتانیا از آن، الگوبرداری کردند.
با ایجاد نیازهای اجتماعی جدید در سال ۱۹۰۶ دولت لیبرال بریتانیا مجبور شد قدری از خود انعطاف نشان دهد و برای نخستین بار به آموزش و سلامت و بهداشت توجه نماید. به عنوان نخستین اقدام، بهبود تغذیه دانش آموزان هدف قرارگرفت؛ همچنین آزمایشات پزشکی بر روی دانشآموزان انجام شد تا وضعیت سلامت آنها مورد ارزیابی قرار گیرد. به دنبال این امر قانون فقرا از مسائل رفاهی کنار رفت و خود دولت عهدهدار آن شد که موجب تقویت بنیان دولت رفاه گردید. اقدام بعدی که از ایدههای فابیانیسم نشأت گرفت و دولترفاه آن را عهدهدار گردیده بود، پرداخت بازنشستگی به عنوان یک حق اجتماعی بود.
لوید جورج نیز در خصوص بیمهاجتماعی، بیمه سهپایه را پیشنهاد نمود که شامل دو بخش میشد:
بخش اول به درمان پزشکی رایگان کارگران بیمه شده و خانوادههایی که مبتلا به سل بودند میپرداخت و بخش دوم آن مزایایی را برای دوران بیکاری افراد فراهم میکرد. البته مزایای بیکاری این بیمه شامل افراد مشاغل خاص میشد و همه کارگران را در بر نمیگرفت.
در سال ۱۹۲۰ آخرین گام فابیانیسم برای تحقق هدف خود برداشته شد و بخشهایی نظیر صنعت در اثر گسترش یافتن بیمه در بریتانیا مشمول بیمه گردید. ایدههای فابیاننیسم عامل محرک و مهمی در جهت تقویت دولت رفاه و نیز تلاش برای افزایش رفاه در جامعه بریتانیا بود؛ چرا که قبل از آن و نیز قبل از وقوع جنگ، بیمههای بازنشستگی در این کشور آغاز شده بود و بعد از جنگ، دولت لیبرال در قرن ۲۰ یک سری اصلاحات انجام داد که علاوه بر توجه به بخش آموزش و بهداشت، که در خصوص آن در این متن بیان شد، به وضعیت کار و اشتغال و مسکن نیز اندیشیده شد.