دانلود کتاب بیمه­ اجتماعی و عدالت اجتماعی

سید وحید میره‌بیگی – بهادر سهرابی

social insurance and social justice

کتاب بیمه­ اجتماعی و عدالت اجتماعی، به پژوهش راجع به نهاد بیمۀ‌اجتماعی و دشمنانِ آن پرداخته و به ویژه بر تجربۀ ایالات متحده تأکید دارد. مسئلۀ اساسیِ کتاب، مقابلۀ علمی با ایدئولوژی‌ها و سیاست‌هایی است که به دنبال نابودی یا تضعیف شدیدِ بیمۀ اجتماعی هستند. در این راستا، از سویی، با تعمق در اصول اخلاقی-فلسفیِ بیمۀ اجتماعی و نیز رجوع به شواهد تجربی ضرورت حفظ و بهبود بیمه‌های اجتماعی را گوشزد می‌کند و از سوی دیگر، با نقد مبانی اندیشه‌ای و نیز پیامدهای گفتمان‌های مخالفِ آن (یعنی محافظه‌کاری سیاسی و نئولیبرالیسم اقتصادی)، می‌کوشد بی‌اعتبار بودنِ آن گفتمان‌ها را اثبات کند.

فرض بنیادین نویسندگان این است که «انسان»، بیش از آنکه «فرد مجزا و مستقل» باشد، جزئی از تار و پود پیچیدۀ اجتماعی است که نسل‌های گذشته و کنونی آن را ساخته‌اند: انسان در دورۀ نوزادی کاملاً به «دیگری» وابسته است، زبان، اندیشه و مهارت‌ها را از «دیگری» می‌آموزد و به جهانی پای می‌گذارد که تقریباً تمامیِ آن را «دیگران» ساخته‌اند. هر امرِ روزمره که با آن روبه‌رو می‌شویم و به آن نیازمندیم(مانند کالاها، ابزارها، جاده‌ها شهرها، تکنولوژی‌ها و حتی افسانه‌ها، قصه‌ها، ارزش‌ها و…)، بیش از آنکه محصول اراده و کنش ما – به مثابه «فردِ مستقلِ مسئول» باشد، محصول اراده و کنشِ «دیگرانی» است که بسیاری از آن‌ها در گذشته‌اند. اگر چنین نگاهی را بپذیریم، انسان را نه همچون «فردی» که خود بر اساس تصمیم و عقلانیت آینده‌اش را رقم می‌‌زند، بلکه همچون «عضوی/شهروندی» از یک جامعه در نظر خواهیم گرفت که به بیان نویسندگان کتاب دارایِ «وابستگی متقابلِ درون‌نسلی و بین‌نسلی» با «دیگران» است. این «عضو/شهروند» همان‌طور که خود بر شانۀ نسل‌های گذشته ایستاده است، با مشارکت در جامعه، به تداومِ این «حرکت» یاری می‌رساند. نویسندگان از لحاظ اخلاقی دارای رویکردی دربرگیرنده (inclusive) هستند. در این رویکرد، «دیگری»، فارغ از نژاد، مذهب، جنسیت، سن و… دارای کرامت انسانی است و حفظ کرامت انسانیِ او در دنیای مدرنِ کنونی، جز با تضمین امنیت اقتصادی و امنیت سلامتی در دوره‌های اشتغال، بیکاری و بازنشستگی ممکن نمی‌شود.

همان‌طور که اشاره شد، «انسان» نه «سوژۀ مستقل خودآیین» بلکه یک «عضو/شهروند» است که وجود انسانیِ او(بقای زیستی و قابلیت‌های انسانی مانند زبان/اندیشه) به «دیگران» وابسته است؛ یعنی ذاتاً اجتماعی است. نویسندگان در بخش‌های مختلف مقالات خود، بر این مهم انگشت نهاده‌اند که همان‌طور که اجتماعی بودنِ وجودِ انسان بیش از تفرد و استقلال او اصالت دارد، بسیاری از ریسک‌هایی که طی زندگی برای او پیش می‌آیند، ماهیت جمعی دارند(او مسئول پیدایش آنها و رفع آنها نیست). بیمۀ اجتماعی نهادی است که امنیت اقتصادی و سلامتی را فراهم و این ریسک‌ها را توزیع می‌کند (به طور جمعی رفع می‌کند/کاهش می‌دهد).

ایدئولوژی‌هایی بر علیه بیمۀ اجتماعی شکل گرفته‌اند که در عرصۀ سیاست‌گذاری و علم فعال‌اند. نویسندگان نشان داده‌اند که این ایدئولوژی‌ها(محافظه‌کاری سیاسی و نئولیبرالیسم اقتصادی) توسط اندیشکده‌ها و رسانه‌هایی حمایت و ترویج می‌شوند که حامی مالی آن‌ها، گروه‌هایی هستند که با تضعیفِ بیمۀ اجتماعی به منفعت بیشتری دست می‌یابند. این ایدئولوژی‌ها، بر خلاف اصول بیمۀ اجتماعی، انسان را یک «سوژۀ مستقل خودآیین» می‌دانند که مسئولِ خوشبختی/بدبختیِ خویش است. آنها در مخالفت با بیمۀ اجتماعی، از یک طرف در آسیب‌پذیریِ مالیِ بیمۀ اجتماعی به دلیلِ تحولات جمعیت‌شناختی مبالغه کرده و راجع به آیندۀ مالیِ برنامه‌های بیمۀ اجتماعی، پیش‌بینی‌هایی بدبینانه، غیرواقعی و هیجانی را رواج می‌دهند. در این راستا سالمندانِ نسلِ بیش‌زایی(نسلِ انفجار جمعیت) را بار اضافی‌ای می‌دانند که تأمین درآمد و سلامت آنها، ظلم به جوانان است. از طرف دیگر می‌کوشند خصوصی‌سازیِ برنامۀ اجتماعی را در جهان رواج دهند. نویسندگان با رجوع به شواهد تجربی نشان داده‌اند که هر دو تلاشِ یادشده قابل دفاع نیستند؛ «جمعیت‌شناسی آخرالزمانی» چیزی جز هیاهویی رسانه‌ای نیست و «خصوصی‌سازی بیمۀ اجتماعی» حاصلی جز بهره‌کشیِ بیشتر و انتقال ریسک‌های بیشتر بر دوش افراد و خانواده نداشته است. نویسندگان کتاب راهکارهایی را برای مقابله با این دو روند پیشنهاد کرده‌اند.

نویسندگان تمایز درخشان و ژرفی بینِ سرمایه‌داری و دموکراسی قائل شده‌اند و نشان داده‌اند که این دو با یکدیگر ارتباط بنیادینی ندارند، بلکه برعکس، نئولیبرالیسم با اصرارِ باورمندانه به خصوصی‌سازی، موجب افزایش بی‌عدالتی(=کاهش دموکراسی) می‌شود. اما بیمۀ اجتماعی ماهیتاً با عدالت اجتماعی (و بنابراین دموکراسی) مرتبط است.

نکتۀ آخر اینکه، می‌توان این مضمون اساسی را از مباحث کتاب برداشت کرد که برپاییِ عدالت اجتماعی، جز با رواجِ رویکردهای دربرگیرنده (inclusive) در سیاست‌گذاری ممکن نیست. رویکردهای طردکننده(exclusive) دشمن عدالت اجتماعی‌اند: تبعیض/طردِ اقتصادی که به بهره‌کشیِ بیشتر و وخامت اوضاع فقرا می‌انجامد در رویکرد نئولیبرال و تبعیض/طردِ جنسیتی(Sexism؛ که به تداوم و تشدید محرومیت زنان یا دیگر اقلیت‌ها می‌انجامد) و تبعیض/طرد قومیتی/نژادی(racism: که به تداوم و تشدید محرومیت گروه‌های قومی و نژادی می‌انجامد) در رویکرد محافظه‌کاری قابل ردیابی‌اند. رویکردهای طردکننده، مرزهای شهروندی را محدود می‌کنند، یعنی بخشی از اعضا/شهروندان جامعه را از حقوق اجتماعی خویش محروم می‌سازند و سلطة آن‌ها در سیاستگذاری‌ها به زیان عدالت اجتماعی است.

[tabs]
[tab title=”شناسنامه کتاب” id=””]مترجمان: سید وحید میره بیگی – بهادر سهرابی

تاریخ انتشار: پائیز ۱۳۹۸

نوبت چاپ / سال انتشار: اول / ۱۳۹۸

نشر: موسسه راهبردهای بازنشستگی صبا[/tab]
[tab title=”مطالعه آنلاین” id=””][wp-embedder-pack url=”https://engare.net/wp-content/uploads/2020/01/social-insurance-and-social-justice.pdf” width=”100%” height=”600px” download=”off”][/wp-embedder-pack][/tab]
[tab title=”دانلود” id=””]دانلود کتاب بیمه­ اجتماعی و عدالت اجتماعی
[/tab]
[/tabs]

خروج از نسخه موبایل