چرا واژه های ” خشونت زایی” ، چون” مرگ بر” از “ساختار تا عاملیت” در نهادهای تربیتی و آموزشی و فرهنگی در نسل های مختلف درونی شده است ؟!

عالیه شکربیگی

Down with Shah

مدتهاست که به واژه ای چون” مرگ بر” فکر می کنم که چرا در همه ی مکان های دولتی، خصوصی علیه دیگران ورد زبان است؟ چرا و چگونه این شعار طی چهار دهه از سپری شدن انقلاب در جامعه پذیری ما نهادینه شده است؟ و چگونه است که به فرزندانمان در مهد کودکها و مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان و مراحل بالاتر تحصیلی این شعار را یاد داده ایم، بطوری که به عنوان یک مهارت در تعاملات خودش به کار می برد!آیا هرگز از خود پرسیده ایم که خشونت دیده شده در خانواده، جامعه، رسانه و دانشگاه از کجا آمده است؟ آیا به این فکر کرده ایم که خشونت های مختلف از خانواده تا اجتماع زایده ی جامعه پذیری تربیتی نهادهای خانواده و آموزش است؟آیا خشونت های کلامی و غیر کلامی را در تعاملات مردم و جامعه را ملاحظه نموده ایم؟آیا هرگز اندیشیده ایم که ریشه ی این همه خشونت در خانواده و جامعه از کجاست؟ و دهها سوال دیگر در ارتباط با افزایش واژه های خشونت زا!…
واژه های خشونت زا، به نظرم عنوان خوبی برای یادداشتم است. مسئولان فرهنگی و آموزشی دنبال دستیابی به ریشه ی افزایش خشونت در مدارس و دانشگاهها و خانواده ها و اجتماع انسان ها در جامعه هستند و برای حل این مسئله تحقیقات بسیار زیادی هم انجام داده اند، و افسوس که چون طرح مسئله ی درستی نداشتند، به راهکار و راهبردی هم دست نیافته اند و همچنان دنبال پاسخ هستند! در پاسخ به سوالات فوق به چندین عامل مهم در راستای شکل گیری واژه های خشونت زا و کاربردی کردن آن در زندگی روز مره می پردازم.
❇️ از اولین لحظات جامعه پذیری در خانواده، و از زمانیکه که کودکان ما به مرحله ی فهم گفتمان ذهنی و عینی می رسند، و در هر اختلاف و ناراحتی که با هر کس در تعاملاتمان داریم به جای گفتگو، یک طرفه به نفرین و شکایت و نیستی و خدا او را نابود کند، می پردازیم و بدینوسیله به فرزندانمان می آموزیم که به جای گفتگو، بذر خشونت در ذهنت بکار و اگر از کسی ناراحتی برایش آرزوی مرگ و نیستی و نفرین و نابودی داشته باش!
❇️ نسلی که در خانواده گفتگو را نیاموزد ، در مدرسه و دانشگاه چگونه عمل می کند؟ بخصوص هر صبحگاه با گفتن واژه ی مرگ بر دیگران، جامعه پذیری نفرین و نیستی و نابودی را با کاربرد و یاددادن واژه ی مرگ به او کامل می کنیم و بهش می آموزیم که اگر با هر کسی اختلاف داری، کلا زبان زور به کار ببر، نمونه های زیادی از خشونت با توسل به زبان زور داریم، نمونه های اجتماعی مانند اسید پاشی ، ونمونه های سیاسی مانند ترور مخالفان، و نمونه های فرهنگی مانند ترور شخصیت با زدن انگ و برچسب با با کمک از اندیشه ی خشونت زایی که در ذهنیت و عینیت او در امر تربیتی شکل گرفته است!
❇️واژه ی” مرگ بر” در دوران راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه” فهمش” کم کم شکل می گیرد و فرزندانمان با معنای پنهان این واژه درکاربردش بهتر آشنا می شوند و آنگاه است که در شعارهایمان آرزومند نیستی و نابودی مخالفان چه در داخل خانواده، اجتماع و چه در خارج از کشور می شویم!
❇️ خانواده، مدرسه، دانشگاه و اجتماعات مختلف به عنوان مکان های تربیتی بتدریج از “میدان گفتگو و صحبت “پیرامون مباحث شکل گرفته دور می شوند و به جایش خشونت ، جدال لفظی و ترور و مرگ و زبان خشونت و زور جایگزین می گردد، بطوری که در این راستا می توان به ” بحث انتقال پذیری خشونت و واژه مرگ بر” در نسل های مختلف اشاره کرد، و آنگاه مسئولان آموزشی و فرهنگی ما سر در گریبان که چرا دانش آموزان و دانشجویان و خانواده ها خشونت طلب هستند؟!
❇️از ماست که بر ماست! آنکه باد بکارد ، طوفان درو می کند!
❇️ طبیعتا نسل های بعد از انقلاب با زبان خشونت بسیار آشنا هستند و در تعاملات خود در نهاد خانواده و آموزش به عنوان یک مهارت کاربردی برای حل مسائل زندگی به کار می برند و آنگاه است که انواع طوفان های طلاق عاطفی، طلاق اجتماعی، طلاق اقتصادی و گونه های مختلف آسیب ها در روابط بین نسلی در خانواده و اجتماع مشاهده می شود و ما همچنان دنبال راه حل هستیم!

❇️ به نظر می رسد بطور جدی اگر در جستجوی راه حل برای” زدایش خشونت” و زبان “خشونت یا این و یا دیگر هیچ”هستیم، باید در امر جامعه پذیری هم در خانواده و هم جامعه بازنگری در تعالیم آموزشی و تربیتی داشته باشیم. بارها در مجالسی حضور داشته ام که شعارمرگ بر را بارها شنیده ام و بسیار متاثر از دادن چنین شعارهایی که بار منفی برای انسان دارد، شده ام.
❇️در اینجا سوالی از دست اندرکاران فرهنگی، آموزشی و اجتماعی دارم، مگر نه اینکه خداوند خالق انسان است، چگونه است که تو خواهان عدمش هستی؟ آیا جایگاه تو از امر خداوند بالاتر است؟
❇️به جای زبان خشونت زبان گفتگو و مباحثه و فهم را در امر جامعه پذیری تربیتی وارد کنیم و در راستای شگل گیری زبا

ن گفتگو، ضرورت دارد که در نهادهای تربیتی، آموزشی و فرهنگی از آموزش زبان خشونت به هر صورت بپرهیزیم و زبان صلح و دوستی و گفتگو و فهم مشترک را در امر آموزش و پرورش جایگزین کنیم تا نسلی آگاه به ضرورت امر گفتگو در خانواده و جامعه شکل گیرد و زبان گفتگو در ارتباطات بین نسلی در خانواده و جامعه جاری و ساری گردد.
❇️ در جایی که منطق گفتگو جایگزین خشونت گردد، طبیعتا شاهد زبان عقلانیت ارتباطی در میان خانواده و جامعه هستیم و آنگاه بجای زبان نفرین،نیستی و نابودی، زبان عشق و دوستی و صلح را در تعاملات داخلی و خارجی جایگزین خواهیم کرد.

❇️ طبیعتا برای رسیدن به میدان گفتگو و صلح و عشق نیازمند بازنگری در تعالیم تربیتی نهادهای خانواده و آموزش و رسانه هستیم و این مهم جز با تلاش و کوشش در راستای تغییر تعالیم خشونت زا به دست نخواهد آمد.
❇️ آنگاه است که می توانیم از حقوق شهروندی در خانواده و جامعه صحبت نماییم، احترام به دیگران ، امری است انسانی که بذرش ابتدا در خانواده و سپس در نهادهای آموزشی و رسانه ای به درختی تنومند تبدیل خواهد شد که نسل های دیگر در سایه اش به آرامش برسند.

خروج از نسخه موبایل