تاملی بر کتاب «جامعه‌شناسی دین‌داری» در صحبت‌ کوتاهی با نویسنده

نوشته‌ی امیر نیک‌پی، جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

jameShenasi Dindari

«با پیدایش نگرش های نوین به دین در سال های 1340 – 1350 و انقلابی که به نام اسلام رخ داد بحث جدیدی در مورد روابط میان دین و تجدد در ایران گشوده شد. پرسش اساسی این است که توسعه و گسترش این نگرش ها در مقابل روند تحولات جامعه قرار گرفته و یا برعکس نتیجه منطقی این تحولات است؟ برای پاسخگویی به این پرسش، پس از بررسی مختصر مفاهیم ایدئولوژی، اتوپیا، دین و اسطوره، سه نوع دین داری (ابزاری، ایدئولوژیک و فقهی – سیاسی) را بررسی کرده و سپس نتیجه گرفته شده که در انقلاب ایران پدیده ایدئولوژی کردن دین نقش مهمی در روند سکولاریزه کردن جامعه داشته است.» این متن مقدمه کتاب «جامعه‌شناسی دینداری؛ سرگذشت اعتقاداتی به نام دین در دنیای امروز» نوشته دکتر امیر نیک‌پی است. نیک‌پی پژوهشگر و استاد جامعه‌شناسی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی است. در ادامه می‌توانید در مورد کتاب از زبان دکتر نیک‌پی بخوانید.


جناب دکتر نیک پی! اجمالاً اگر می خواهید در مورد کتاب مقدمه ای برای مخاطبان بفرمایید.

این کتاب، در واقع بخشی از فعالیت های فکری از 40 سال پیش تاکنون در حوزه تحولات سیاست و تحولات دیانت و اهمیتی که به شخصه این دو موضوع برای من داشته است می باشد. در واقع نه تنها در رابطه با جامعه خود ایران بلکه در کارهای تطبیقی در سطح تحولات دین و  سیاست و حتی درفضای کشورهای غربی و کشورهای آمریکا جنوبی و آمریکای لاتین با فضایی که خودمان در آن تنفس می کنیم، کار شده که  برای من اهمیت داشته باشت. من با نتیجه 20 سال تحقیقاتم در این کتاب می خواهم این مسئله را بررسی کنم که جایگاه دین در جامعه جدید چیست و آیا دین برخلاف آنچه که برخی از جامعه شناسان کلاسیک می گفتند که هر چه دنیا عقلانی تر شود [دین] از بین می رود یا اینکه تغییر چهره می دهد، [ تا چه میزان صحیح است]. اصلاً دین داری چه نقشی در تحولات اجتماعی، فرهنگی و تاریخی دارد و آینده دین چگونه می شود؟ این‌ها حوزه تحقیقاتی من بوده است که اخیراً نیز تحولات ادبی هم در کنارش آمده است. به عبارت دیگر تا حدود 20 سال پیش فقط تحولات دین و سیاست در اجتماع بود، یک دهه هست که در کنار این‌ها، تحولات ادبی،به ویژه ادبیات جدید و قالب هایی

[bs-quote quote=”عنوان: جامعه شناسی دینداری
نویسنده: امیر نیک‌پی
ناشر: نگاه معاصر
سال انتشار: 1399
نوبت چاپ: اول” style=”default” align=”left”][/bs-quote]

چون رمان و شعر نو و ارتباط این‌ها با تحولات دین داری اهمیت پیدا کرده است. این‌ها حوزه کار من بوده است. من سعی کردم که کارهایی که سابق انجام داده بودم، به تدریج منتشر کنم که البته قبلاً مثلاً به فرانسه چاپ کرده بودم یا در مجلات علمی آمده بود. حدود 15 سال در دانشگاه های مختلف کشور درس جامعه شناسی ادیان دادم و این که با مجلات و روزنامه های مختلف در خصوص تحولات دین داری تجربه داشتم و یک سری ترجمه هایی که انجام داده بودم و بعد از مدتی که از آن ها فاصله داشتم به نظرم آمد برای در قرار دادن در اختیار عموم مفید است و تصمیم به انتشار آن ها گرفتم. در واقع این کتاب از چهار قسمت شکل گرفته که یک قسمت مقالات من، دیگری درسگفتارهای من، بعدی مصاحبه ها و یک قسمت نیز ترجمه هاست. البته از میان ترجمه ها نیز دو مطلب با ترجمه شخص خودم و دو مطلب دیگر نیز با همکاری خانم سارا شریعتی در دورانی که در فرانسه دانشجوی دوره دکتری بودیم ، منتشر شده است. به هر حال این مجموعه در یک کلام می خواهد رابطه دین و دنیا و جایگاه دین را تعیین کند و با نگاهی جامعه شناسانه و نه سیاسی به این مباحث و مباحثی چون سکولاریزاسیون نگاه کند. این کلیتی است که در این کتاب مطرح است.

تفاوتی میان جامعه شناسی دین و جامعه شناسی دین داری وجود دارد؟ آیا این یک بازی کلامی است یا به لحاظ ماهوی تفاوت وجود دارد؟

به هیچ وجه بازی کلامی نیست. وقتی واژه دین داری را انتخاب کردیم می خواهیم از یک مسئله پرهیز کنیم و آن این است که زمانی که شما از واژه دین استفاده می کنید، افکار و اندیشه ها به این سمت می رود که از یک دین یک تعریف ذاتی و جوهری بدهد. وقتی واژه دین به کار می رود بیشتر معطوف به این قضیه است ولی وقتی که واژه دین داری به کار برده می شود معطوف به این است که هر دین و اندیشه و مکتبی که وجود داشته باشد. اینجا دیگر آنچه اهمیت دارد  این نیست که در ذات آن چیست بلکه درک هایی که از یک پدیده وجود دارد اهمیت پیدا می کند. به همین خاطر واژه دین داری را که انتخاب کردیم می خواهیم تحولات و انواع نگاه هایی که وجود دارد را طرح کنیم و همین است که اهمیت دارد. این که ما در ذاتش بخواهیم بگوییم جامعه شناسی اسلام، معنی ندارد. جامعه شناسی مسلمانان و نوع نگاه هایی که به اسلام هست اهمیت دارد. وقتی می گوییم جامعه شناسی دین داری غیرمستقیم این مسئله را می خواهیم مطرح کنیم که هیچ تعریف تنگ اندیشانه از هیچ پدیده ای ندهید. الآن تا صحبت از اسلام و مسلمین می کنیم باید بدانیم که نگاه ها به اسلام و مسلمین متفاوت است و مسلمان ها نگاه متفاوت دارند و یک نگاه داتی نباید خودش را معرف اسلام بداند. شما به پدیده ای در گذشته، حال یا آینده که نگاه کنید، انواع نگاه به آن وجود دارد، بنابراین یک اسلام وجود ندارد، اسلام ها وجود دارند.

سه سرفصل از کتاب به دین داری در دنیای مدرن می پردازد. آیا شکل دین در دنیای مدرن باید عوض شود یا می شود ارتباطی بین دین و دنیای مدرن برقرار کرد و هیچ کدام را به نفع دیگر کنار نزد.

در واقع، یک نگاه سنتی در جامعه شناسی وجود داشت بویژه در بنیانگذران جامعه شناسی یعنی کُنت که تاریخ را به سه عصر کلان تقسیم کرده بود:  عصر اسطوره ای، عصر کلان و عصر مدرن و عقلانی جدید. فرض بر این بود که هرچه دنیا عقلانی تر و جدید تر می شود-در واقع همانطور که دنیای الهیاتی دنیای اسطوره ای را گذاشت کنار، دنیای جدید هم هر چقدر عقلانی تر شود دین را کنار خواهند گذاشت و ما با جامعه ای مواجه خواهیم شد که با عقلانیت جدید اداره می شود. این فرض حدود 150 سال پیش تاثیرگذرای زیادی گذاشت ولی کاری که ما خواستیم انجام بدهیم این بود که این نگاه دیگر نیست یعنی در واقع وقتی با زندگی در دوران جدید با دین داران مختلفی روبرو هستیم و ما از زاویه کلان با دو نوع دین دار مواجه هستیم. یک نوع دین داری که هر کار جدید که می شود و هر حرف جدیدی که زده می شود چه در داخل دین و چه در خارج دین، مقاومت می کند و آن را نفی می کند. همه اش می خواهد رو به گذشته داشته باشد و آنچه که وجود دارد، از آن دفاع کند که پشت آن یک قدرتی خوابیده است که می خواهد قدرت را به هیچ وجه از دست ندهد که معمولاً در نهادهای رسمی دینی این نوع نگاه بیشتر است. اما در مقابل این نگاه یک نوع دین داران دیگر وجود دارند که نه تنها نسبت به دنیای جدید بسته نیستند بلکه در آنچه که ساخته می شوند نقش دارند. در واقع می خواستیم این را مطرح کنیم که نوعی از دین داری هست که در برابر هر گونه امر جدیدی مقاومت می کند و ضد هر گونه افکار جدید هست چنانگه دیندارانی نیز وجود دارند که هماهنگ با دنیای جدید زندگی می کنند و اصلاً در بوجود آوردن دنیای جدید هم نقش دارند. این دو نوع نگاه در همه جای دنیا و در همه کشورها هست.

به نظر شما در جامعه ایرانی کدام یک از این دو نگاه غالب است؟

بستگی به شرایط دارد. اگر تاریخ صدساله ایران را مشاهده کنید به هر حال ما اساساً نهاد رسمی دینی را داریم که  این نهاد اکثراً در برابر دنیای جدید مقاومت کردند و اقلیتی از افراد نهادهای رسمی دینی هستند که با دنیای جدید آشنا هستند و همگام هستند و در روند جلو رفتن جامعه نقش دارند. البته دیندارانی نیز هستند که خارج از نهاد رسمی دینی هستند و در روند نوسازی جامعه نقش آفرینی می کنند. این دو نوع گرایش بیش از صدسال است که در جامعه ایران وجود دارند. بستگی به شرایط و حوزه ها دارد و گاهی اوقات یکی بر دیگری چیره می شود و زمانی دیگری بر آن ولی باید گفت که هر دو در جامعه ایرانی نیز وجود دارند.

پیش بینی شما از وضعیت دین و دین داری در جامعه پساکرونا یا با کرونا در آینده چه خواهد بود؟

قبل از پاسخ به این سوال باید بگویم که من الزماً کرونا را منفی ارزیابی نمی کنم چرا که کرونا هم نقش آگاهی بخش دارد و هم نقش فاجعه آمیزی در حوزه بهداشت دارد. نقش آگاهی آفرین این بود که انسان قرار نیست هر بلایی را سرطبیعت و جامعه بیاورد و تمام سرمایه های مادی جهان را نابود کند و انسان یک موجود ضعیف هست که این ادعا را که می خواهد بر همه چیز حاکم باشد و به خدمت بگیرد، نگاه و ادعای درستی نیست و انسان باید یاد بگیرد که در هماهنگی بیشتری با طبیعت زندگی کند. جنبه فاجعه اش نیز مشخص است که  در برابر فجایعی چون کرونا که اتفاق می افتد با این آمار رسمی و غیررسمی مرگ و میر و  قشرمحرومی که هزینه ها را ندارند و از بین می روند. کلیه نوع نگاه هایی که در واقع می خواهند امور را عقلانی را بررسی کنند و امور را به ارکان های اجرا برسانند که در مجموع یک منفعت مادی پیشت قضیه است عجیب با این مسئله کرونا دچار مشکل شدند. این نگاه به دین مخصوصی نیز معطوف نیست و در همه ادیان این نگاه وجود دارد که هر گاه بلای طبیعی به وجود می آید به جای اینکه به دنبال حل مشکلات به صورت عقلانی بروند با ارجاع به ارکان هایی که وجودشان چندان معنا دار نیست و بخواهند راه حل را از این فاجعه های طبیعی را حل و فصل کنند با فاجعه های زیادی روبرو شدند.

مطابق دسته بندی که شما داشتید آیا کرونا در حال حذف دین داری سنتی است؟ آیا اینجا چرخش به سمت روشنفکران دینی در حال پدید آمدن است؟

الزاماً روشنفکران دینی نیستند چرا که واژه روشنفگران دینی ، واژه خاصی است. افراد زیادی هستند که به صورت عقلانی به امور نگاه می کنند. وقتی در دوره احمدی نژاد فلان وزیر با فلان نهاد رسمی قرارداد می بندد که اگر ما به مشکل خوردیم شما بیا و مشکل ما را حل کن، قطعاً این نوع نگاه دچار اشکال جدی خواهد شد. تکرار می کنم که این در همه جای دنیا دچار مشکل خواهد شد. آن عقلانیتی که در میان نه الزاماً روشنفکران دینی بلکه علمای دینی و روحانیون نیز وجود دارد  که عقلانی تر نگاه می کنند، آینده ای نیز اگر وجود داشته باشد، از آن این افراد خواهد بود که سراغ امور به روال منطقی تری بروند.

نکته ای اگر در پایان دارید؟

ذات و جوهر این کتاب این است که ما باید بدانیم یک جامعه از چند نهاد بزرگ اجتماعی تشکیل شده است. دیانت، سیاست، آموزش، خانواده و اقتصاد. این‌ها چند نهاد بزرگ اجتماعی است که باید در کنار هم باشند و بر هم تاثیربگذارند و هیچ کدام از این نهادها نباید به فکر این باشد که نهادهای دیگر را به خدمت بگیرد و سلطه پیدا کند. هر نهادی که بخواهد بر دیگری سلطه داشته باشد، جامعه را دچار فاجعه خواهد کرد. آینده ای اگر برای ما متصور باشد باید بدانیم که همه نهادهای اجتماعی بر هم تاثیر می گذارند و در کنار هم باید باشند و هیچ نیرویی در حذف دیگر نهاد نباید باشد.

خروج از نسخه موبایل