لغتنامه دهخدا مردانگی را با شجاعت، دلیری، بهادری، بطالت و تهور مترادف دانسته و فرهنگ فارسی عمید نیز برای مردانگی معانی مرد بودن، جوانمردی و شجاعت را آورده است. در فهم متعارف مردانگی با قدرت جسمانی، اقتدار، رفتار پرصلابت و دور از احساسات تصویرسازی می شود. نکته آن است که بسیاری از مردان با این تصویر مرد برتر دارای قدرت جسمانی بالا و اقتدار بالا فاصله دارند در عین حال به لطف دارا بودن بدن و ویژگی های جسمی مردانه از تمام فرصتها و امکانات اجتماعی (امتیازات حقوقی، قدرت سیاسی، آموزش و اشتغال) مختص مردان برخوردارند.
البته تبعیض جنسیتی فقط یکی از انواع قشربندی اجتماعی است و همه مردان به یک اندازه برخوردار نیستند. اختلاف طبقاتی، قومیت و دین نیز فرصت های آنها را محدود می کند با این حال از اهمیت تبعیض جنسیتی کاسته نمی شود. اکثریت مردان ایرانی ترجیح می دهند با وجود آمارهای رسمی شکاف جنسیتی، تحقیقات تاریخی- تطبیقی و داده های میدانی وجود تبعیض جنسیتی را انکار کنند یا آن را مربوط به گذشته و کم اهمیت بدانند. آنها به امتیاز زنان خانواده خود و بار مسئولیتهای مردانه اشاره می کنند و نتیجه می گیرند زنها در آسایش هستند. گاهی از آن پیشتر می روند و هر نوع تفاوت شرایط زنان و مردان را انتخاب خود زنان قلمداد می کنند.
مردسالاری سامان روابط اجتماعی است که بسیار فراتر از حوزه خصوصی خانواده عمل می کند و درک فرد از خود و شایستگی هایش را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. مردسالاری زنان را موجوداتی مطیع و احساسی می سازد، آنها را مجبور می کند مادری را مهمترین وظیفه خود بدانند و مردان را نیز ناچار می کند احساسات خود را سرکوب کنند، همیشه جدی و سخت گیر باشند. خشن باشند و ریاست و رهبری را به عهده بگیرند. برای اثبات مردانگی با تهور جان و سلامت خود را به خطر بیاندازند. بار سنگین نان آوری و تامین معاش خانواده را به دوش بکشند و …
در جامعه امروز ما گروهی از مردان بابت بار سنگین مهریه و نفقه شکایت دارند. از اینکه مردان به خدمت سربازی می روند گلایه دارند و هر نوع گفتمان برابری جنسیتی را توقعات بیجای زنان قلمداد می کنند. در حالی که نظم جنسیتی یک کلیت است و نمی توان نفقه و مهریه را حذف کرد و در عین حال ریاست مرد بر خانواده، حق چند زنی و نابرابری فرصت در بازار کار (ارتقای شغلی و نابرابری دستمزدها و کار خانگی بی مزد زنان) را بدون تغییر نگه داشت. تعدادی از مردان اظهار می کنند که این نابرابری حقوقی در خانواده برای آنها سودی ندارد. آنها هرگز زن دوم نمی گیرند یا حق طلاق و حضانت همسرشان را پایمال نمی کنند و مانع اشتغال همسر خود نیستند. با آنکه این مردان از حق ناعادلانه خود استفاده نمی کنند ولی همچنان این اعتبار به شکل قانونی و شرعی به حساب آنهاست و هر زمان اراده کنند می توانند بلافاصله آن را نقد کنند. کافی است یک روز از خواب بلند شوند، تلفن خانه را قطع کنند، گوشی و تبلت همسرشان را توقیف کنند، درب را قفل کنند و از خانه به سراغ همسر دیگر خود بیرون بروند. به همین سادگی. زن نمی تواند شکایتی کند و حتی دریافت حقی چون مهریه اش هم با شکایت در دادگاه، پرداخت هزینه چند میلیونی وکیل، اثبات تمکن مالی مرد و معرفی اموالش و طی یک فرآیند اداری بیش از یکساله ممکن است. در حالی که در تمام این مدت مرد می تواند هر نوع خشونت کلامی، روانی و جنسی به همسرش روا دارد و هیچ قانونی مانع او نیست. نگاهی به روال قضایی و پرونده های دادگاه های خانواده بیاندازید.
مختصر اینکه همه مردان حتی مردان خوب به طور غیرمستقیم از مردسالاری سود می برند. آنها تنها زمانی می توانند به معنای واقعی امتیاز خود را انکار کنند که آگاهانه خواهان پایان دادن به نابرابری جنسیتی در جامعه باشند. بنابراین اگر مردان هم از شرایط موجود ناراضی هستند پس باید برای اصلاح قوانین و پایان دادن به تبعیض جنسیتی تلاش کنند، اگر میخواهند از فشارهای نظام مردسالاری بر خود بکاهند و این بار سنگین تکالیف را زمین بگذارند، حقوق زنان را به آنها برگردانند.