کودک-سرباز (عکس)

بیش از ۳۰ درصد از کودکانی که در جنگ ها به کار گرفته می شوند، دختر هستند.

برای جنگ سالاران هیچ تفاوتی میان افراد نیست: هر کس که بتواند اسلحه به دست به گیرد و در راه اهداف آن‌ها بکُشد یا کشته شود، مهره بازی آن‌هاست.

این پاراگراف به خوبی می‌تواند گویای وضعیت  کودک سربازان باشد. بچه‌هایی که اغلب با اجبار فیزیکی و گاهی به تحریک ایدئولوژی‌های افراطی از خانواده‌هایشان جدا می‌گردند تا در راه آن‌هایی که نیل به اهدافشان تنها با کشتن دیگران میسر می‌گردد، بجنگند. برای آن‌ها، هر کودک حکم سربازی را دارد که می‌تواند سنگری برای جلوگیری از پیشروی دشمنان‌شان باشد.

کم نیستند نمونه‌هایی که در آن‌ها جنگ‌سالاران، کودکان را به این ترتیب در راه خود به کار گرفته‌اند. مثال‌های بسیاری را می‌توان از جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، درگیری‌های نظامی در کشورهای افریقایی (مانند لیبریا، سودان، سومالی، اوگاندا، رواندا)، در شرق دور (مانند ویتنام و میانمار) تا همین اواخر در داعش نام برد؛ اما بیش از همه این پدیده را در افریقا می‌شناسیم. گویا استفاده از کودکان، فارغ از نژاد و ملیت و منطقه، به بخشی جدایی‌ناپذیر از جنگ‌های نامتعارف و چریکی مدرن تبدیل شده است.

می‌توان به کودکان حق داد که چرا پس از ورود به این گروه‌ها، جذب این جریانات می‌شوند: هیجان زیستن با جمعی که چون شما به دنیا می‌نگرند و شما را برادر خود می‌دانند، گاه حس تنفر نسبت به والدینی که آنقدر ضعیف بودند که نتوانستند از شما در برابر جنگ‌سالاران دفاع کنند، حس تعلق به یک دسته یا گروه که از شما حمایت می‌کند و جایگزین تعصبات بی‌فایده قومی و قبیله‌ای در این روزگار شده، احساس اطمینان از آینده‌ای که تا پیش از عضویت در این گروه‌ها مبهم و ترسناک جلوه می‌نمود.

اما داستان به همین جا ختم نمی‌شود: هر قدر ابتدای آن به ورود پینوکیو به شهربازی شبیه است، پایان آن نیز به پایان کار پینوکیو شباهت دارد. اغلب این بچه‌ها پس از مدتی برای اولین بار به کشتن انسانی دیگر و معمولا یک بزرگسال از دسته‌جات مخالف مجبور می‌شوند. با این اتفاق، معمولا راهی برای بازگشت به ابتدای داستان وجود نخواهد داشت. اغلب بچه‌هایی که در معدود مراکز بازپروری کودک-سربازان نگهداری می‌شوند، با مشکلات عمیق روحی و ذهنی درگیرند و به گفته مددکاران این مراکز، بازگشت‌شان به زندگی عادی تقریبا ناممکن است.

آن‌ها همیشه با ترس‌های عجیب که از گذشته با خود آورده‌اند، در آینده خود درگیرند. اختلالات خلقی، اختلال خواب، جامعه‌گریزی، حس گناه مداوم و …، کار برخی را به خودکشی کشانده است.

البته گروه‌هایی که از کودکان در جنگ‌ها بهره می‌برند، همواره از سوی فعالین جنبش‌های مبارزه با استفاده از کودکان در جنگ‌ها متهم می‌گردند که برای تهییج کودکان، از شعار، ایدئولوژی، ترس، سرکوب و حتی مواد مخدر، اعتیادآور و روانگردان‌ها بهره می‌برند که اغلب مورد انکار واقع می‌گردد. چندی پیش در میانمار، فردی که در مورد بهره‌گیری از مخدرها برای تهییج کودکان به کشتار مصاحبه و مدارکی ارائه کرده بود، به ۲ سال زندان محکوم گردید.

شاید زمان آن رسیده که ما نیز به این موضوع با نگاهی دقیق‌تر نظر بیافکنیم. نگاهی برای درک عمق ناراحتی و افسردگی در پس ذهن کودکانی که دست‌مایه بازی قدرت بزرگان می‌گردند. شاید وقت آن است که ما در هرجایی از جهان به این پدیده شوم با قدرت نه بگوییم.

برای آشنایی بیشتر با این پدیده می‌توانید به فیلم‌های چون “الماس خونین”، “هیولاهای بی‌ملیت”، “کودکان نامریی (مستند)”، “کودکان جنگ (مستند)”، “کودکان گمشده (مستند)، “جانی؛ سگ وحشی (مستند)” و سایر مواردی از این دست مراجعه کنید.

 

photo 2018 04 20 07 03 08
خروج از نسخه موبایل