به دنبال تغییر و تحولات ورود به دنیای مدرن بعد جسمانی وجود از اهمیت ویژهای برخوردار گردید به این صورت که بهتدریج بدن به عاملی هویتساز تبدیل شد و افراد و گروههای انسانی به بدن، بهعنوان وجه تمایز خود با دیگری نگریستند دراینبین تلاشهای روزافزونی در جهت بهتر کردن اعضای مختلف بدن صورت گرفت.
این تلاش برای بهتر شدن و زیبا دیده شدن شاید در وهله اول فقط بهصورت، بهعنوان مهمترین عضو در معرض دید اختصاص مییافت اما بهتدریج و با گسترش اهمیت بدن، تعیین ملاکهای زیبایی به تمام اندامها تسری پیدا کرد و کوششها و عملهای جراحی مختلف بهمنظور نزدیک کردن هر یک از اعضا به معیارهای زیباییشناختی صورت پذیرفت.
در این بین با توجه به گسترش فضای مجازی و حضور خیل عظیمی از افراد در شبکههای اجتماعی بهخصوص اینستاگرام زیباییهای بدن در معرض دید عموم قرار میگیرد و نکته اینجاست که در چنین فضایی افراد برای اثبات زیبا بودن از معیارهای یکسانی پیروی میکنند و از طریق جراحیهای گوناگون و یا ورزشهای حرفهای و رژیمهای متعدد سعی میکنند خود را به نمونه آرمانی بدن نزدیک کنند.
میشل فوکو از جمله افرادی است که در زمینه جامعهشناسی پزشکی بهطور گسترده به مقوله بدن میپردازد. در اصل فوکو معتقد است بدن نیز مانند تمام وجوه زندگی اجتماعی تحت سیطرۀ قدرت قرار دارد و بدن ابژۀ قدرت و دانش است؛ این قدرت همواره بدنها را کنترل میکند. در اندیشه فوکو قدرت امری سلسله مراتبی نیست که فقط در انحصار حکومت و نظام سیاسی باشد و از بالا به پایین اعمال شود بلکه او معتقد است همه ما درون شبکه قدرت در حال کنش هستیم و گروههای مختلف انسانی کموبیش از این قدرت برخوردارند و در حال دستوپنجه نرم کردن با آن هستند. “در نزد فوکو هیچکس نمیتواند از قدرت بگریزد. این بدان معناست که قدرت سیال و محلی است و هر روز و در همهجا خود را به ما تحمیل میکند و هرگز نمیتوان قدرت را برتر، بیاثر و متلاشی کرد” (۵) .
“در اندیشه فوکو سوژه و بدنش در فرآیند سازوکارهای نظارتی و تنبیهی سراسربین و درونی شده شکل میگیرد. شاید مهمترین پیامد چنین وضعیتی ازخودبیگانگی، اسارت و تکه پاره شدن سوژه و بدنش باشد” (۱). “فوکو فرآیند پیکربندی سوژه را حاصل دستگاههای طرد کننده میداند که در عصر مدرنیته بیشتر از قبل آشکارند و هدفشان نظمبخشی به سخن و گفتار نهاد اجتماعی و تداوم آن است و حقیقتهای بشری خارج از این وضعیت را نادیده میانگارد ” (همان) .
“بههرحال فوکو جامعه مدرن را بهصورت زندانی بزرگ و سراسر بین تصور میکند که بهراحتی نمیتوان از آن گریخت. در این زندان سوژه پیش از هر چیزی زندانی خود است. به بیان ساده سوژه بر اساس معیارهای بهنجارساز اجتماعی عمل میکند و در غیر این صورت تنبیه میشود. نظارت همگانی بر وی اعمال میشود و حتی خود نیز در این فرآیند مشارکت فعال دارد. برای مثال سوژه پیش از هر چیز بدن خود را در آیینه برانداز میکند تا نزدیکی و دوری از معیارهای رایج زیبایی، سلامت و… را بسنجد اگر بر اساس معیارهای رایج اضافهوزن داشته باشد بیش از نظارت بیرونی دیگران خود درصدد اصلاح بدن خویش برمیآید و بر بدن خود اعمال قدرت میکند” (۱) .”در جامعه مصرفی وضع بدن باید متناسب، لاغر و جوان نگاه داشته شود”( ۴) . بهمنظور کنترل بدن “دخل و تصرف “هایی در اندام مختلف صورت میگیرد که به آن “مدیریت بدن” میگویند. در اصل فرد معتقد است بدن آفریدهشده بهاندازه کافی زیبا نیست و او میتواند با انجام جراحیها و یا رعایت رژیمها و انجام ورزشهای گوناگون به زیباتر شدن آن کمک کند. (۲)
“رژیم ازجملهی این دخل و تصرفهاست؛ رژیم که نوعی حکومت بر بدن تلقی میشود، استراتژی جامعه مدرن و فرهنگ مصرفی در حفظ سلامت و زیبایی بهمنزله پایهای از زندگی خوب و سالم در نظر گرفته میشود” (۶). معرفی رژیمهای غذایی متعدد و سایتهایی که بهصورت آنلاین برنامههای غذایی بهمنظور رژیم صادر میکنند بخش دیگری از فرآیند کنترل بدن در فضای مجازی است. به دنبال این روند متناسب با قد هر فرد، وزن نرمالی در نظر گرفته میشود و افراد نیز بهمنظور پذیرفته شدن در میان دیگران تن به رژیمهای گوناگون میدهند. در بسیاری از موارد فرد حتی با آگاهی نسبت به اینکه این رژیمها غیراصولی است شروع به انجام آنها میکند چراکه فشارهای حاصل به دلیل متفاوت بودن اندام او آنقدر زیاد است که ترس از طردشدگی او را به سمت اجرای رژیمهای مختلف هر چند غیرمنطقی میکشاند.
فضای مجازی از طریق فیلمهای آموزشی و نکات رژیمی که به اشتراک میگذارد بهخوبی به مخاطب القا میکند که لازم است کدام نواحی بدن را از طریق ورزش و رژیم حذف کند و یا کدام اندام را چگونه خوشفرم تر کند؛ اینجاست که مقولهی ورزش هم بهعنوان ابزاری برای اعمال قدرت مطرح میشود. مثلاً فیلمهای متعددی با مضمون آب کردن چربیهای شکم و پهلو پخش میشود؛ بدین ترتیب این موضوع به مخاطب القا میکند که شکم و پهلو بخش زائد بدن است و برای پیروی از معیارهای زیباییشناختی ناچار است این اندامها را حذف کند. این القائات کاملاً بیانگر اعمال سلطه و کنترل بر بدن است. آنچه در پیشنهاد این نوع ورزشها اهمیت دارد رسیدن به اندام ایدئال است و مقوله سلامتی معمولاً در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد؛ درحالیکه پیشازاین ورزش امری بهمنظور حفظ سلامتی بود اما در دنیای کنونی افراد حتی در صورت برخورداری از سلامتی به سراغ ورزشهای ویژه برای خوشفرم کردن اندامهای گوناگون میروند.
“گیدنز نظارت دیگران را امری ضروری در کنترل بدن میداند و ضمن تصریح به پایانناپذیری فرآیند کنترل شخص روی حرکتهای بدن خویش، بیان میکند که عاملیت ذیصلاح بودن، صرفاً به اعمال کنترل پیوسته و پیاپی بر بدن محدود نیست؛ بلکه دیگران نیز باید شاهد اعمال نظارت و کنترل بر بدن از سوی کنشگران باشند. یک عامل صلاحیتدار کسی است که عاملان دیگر همواره او را در حالت اعمال رویههای کنترلی بر بدن ببینند. چنین فردی باید از هرگونه سستی و فراموشی در کنترل بدن بپرهیزد” (۳)
بخش عظیمی از تبلیغاتی که در اینستاگرام توسط اینفلوئنسرها و بلاگرها صورت میگیرد مربوط به لباس و پوشاک و همچنین لوازمآرایشی است؛ بدین منوال آنها از این طریق به مخاطب القا میکنند که چه چیزی مد است، رنگ سال چیست، پوشیدن چه لباسی و یا انجام چه آرایشی نشانه شیک و خاص بودن است؟ بدین ترتیب مخاطبان نیز بعد از مدتی دنبالهرو این پیشنهادها میشوند و درصورتیکه از هر یک از این استانداردها تخطی کنند خود شخص نخستین فردی است که خود را سرزنش میکند و با دیدۀ شرم به خود مینگرد.
در اصل آنچه مشهود است این است که شاید در وهله اول معرفی پوشاک و لوازمآرایشی بیربط به مسئله کنترل بدن به نظر برسد اما پوشاک بهعنوان امری معرفی میشود که در پی زیباتر نشان دادن بدن است و استفاده از لوازمآرایشی هم بهمنظور نزدیکتر شدن به معیارهای زیباییشناختی رایج است؛ بدین منوال میتوان نتیجه گرفت که فرد از طریق انتخاب لباسهای خاص و لوازم آرایش تبلیغشده به دنبال معرفی خود بهعنوان فرد پذیرفتهشده در گفتمان است.
بدین ترتیب فضای مجازی به ویژه اینستاگرام در درجه اول فضایی برای ابراز آزادی بیشتر و به تصویر کشیدن خود واقعی انسانها به نظر میرسد اما میتوان گفت این چیزی بیش از یک نگاه سطحی و اولیه نیست؛ چراکه فرد در چنین فضایی بیشازپیش تحت نظارت و قضاوتها قرار دارد و این قضاوتها نهتنها از سوی دیگران بلکه به طرز روزافزونی توسط خود فرد صورت میگیرد. بدین ترتیب میتوان فضای در پایان اینکه حلقه مغفول فضای مجازی توجه به عقلانیت ذاتی، دانشاندوزی و خردورزی است؛ دوگانه جسم/روح و یا جسم/تعقل بهشدت در فضای مجازی تقویت میشود و برخلاف تفکرات دکارتی که اندیشیدن را مستلزم وجود میداند در فضای مجازی جسمانیت است که متضمن وجود و هویتیابی است.
بیشتر بخوانید: بدن، زیبایی شناسی و قدرت
منابع
۱- توانا و علی پور، محمدعلی و محمود (۱۳۹۴) “بدن، سوژه و تکنولوژی های خود: درس هایی از راه حل های فوکویی برای جامعه امروز.”
۲- حیدری چروده و کرمانی، مجید و مهدی (۱۳۹۰) “رابطه باور های زیباشناختی با تصویر ذهنی از بدن و نحوه مدیریت ظاهر در جوانان.”
۳- رستگار و اخلاصی و گلشنی خجسته، یاسر و ابراهیم و لیلا (۱۳۹۶) ” بصری شدن منزلت زنانه و مدیریت بدن ( مورد مطالعه: زنان مراجعه کننده به مراکز زیبایی شهر بندرعباس ) “
۴- فاتحی و اخلاصی، ابوالقاسم و ابراهیم (۱۳۸۷) “مدیریت بدن و رابطه آن با پذیرش اجتماعی بدن”
۵- فتاحی، سید مهدی ” گفتمان قدرت در اندیشه میشل فوکو “.
۶- قادرزاده و خالق پناه و خرائی، امید و کمال و سارا (۱۳۹۳) “تحلیل تجربه های زنانه از جراحی زیبایی. مطالعه کیفی دلایل و پیامد های جراحی زیبایی.”