نمایش متظاهرانه

لیلی حاجی‌آقایی دانش آموخته جامعه‌شناسی

9 9 99

در عصری زندگی می کنیم که ” پول” به خدای انسان تبدیل شده است و ارزش هایی چون دارایی اموال ، لوکس گرایی در صدر قاعده ی ارزشی جامعه قرار گرفته اند و شوربختانه اینگونه القا می شود، که هیچ ارزشی به جز ثروت ،وجود ندارد و راه سعادتمندی ،ازین مسیر می گذرد. سیطره ی این نوع گفتمان ،بر جامعه و قرایت از تجربه ی زیسته ی افراد متمول که، بیانگر وجه عینی این نوع گفتمان است ،به تازگی چرخشی تراژیک و قالبی تفرعن امیز به خود گرفته است که، به نوعی مصداق خشونت عریان بر علیه زیست جهان طبقه پایین و متوسط شهری است.

چند روزی است که در قالب محتوایی طنز و جد ،مطالبی پیرامون نحوه ی تولد کودکانی به گوش می رسد که ،در تاریخی رند، بدنیا می آیند و خانواده های آنان با دادن هزینه های گزاف نمایشی سعی درتظاهرات مصرف نمایشی دارند. وبلن ،  نظریه پرداز “مصرف متظاهرانهطبقه تن‌آسا بود ، که مطالعاتی  در راستای نگرش این گروه به زندگی داشت. نیکسن وفری، مصرف متظاهرانه را نمایش عمومی دارایی‌ها،  زندگی و رفتار مرفهانه  و تظاهر آشکار به این رفتار برای برانگیختن رشک دیگران تعریف کرده‌اند. صاحبان قدرت و ثروت از یک طرف و محرومان از طرف دیگر دو طبقه عمده در اغلب نظام‌های اجتماعی در اغلب دوره‌های تاریخی بوده‌اند ولی با پیشرفت بشری و تحولات اجتماعی به خصوص در دنیای مدرن تقسیم‌بندی پیچیده شد و اقشار لایه‌های مختلف برای جهش به لایه بالاتر تلاش مداوم دارند.وبلن، در نظریه تن‌آسا ،ادعا می‌کند که طبقه‌ای که در سطح بالاتر نیازهای اولیه  زندگی می‌کنند ومازاد سرمایه دارند به جای زندگی خردمندانه و فهیمانه و قدم نهادن در مسیر شکوفا کردن خود ، با هدر دادن پول و تعقیب لذت بخش بزرگ جلوه داد خود بیشر همتشان صرف تأثیر گذاری و روش های متظاهرانه است»(1).

چشم و هم چشمی مالی، تظاهر به تن آسایی، مصرف تظاهری، معیارهای مالی در زندگی، معیارهای مالی در ذوق و سلیقه، لباس به عنوان نمودی از فرهنگ توانگری، از کار تولیدی کناره رفتن و محافظه کاری، حفظ صفات دیرینه ، بقایای زورمندی (دنیای بربریت) در امروز، باور داشتن به بخت و اقبال  و آموزش عالی به عنوان نمودی از فرهنگ پول مداری از جمله رفتار ها ،عادات ، تفکرات و ویژگی هایی است که در توصیف   طبقه تن آسا بر شمرده شده است.( همان ).

در این حقیقت، فرهنگ مصرفی نمایشی ،خالق  آدمیانی است  که ،دیگر هیچ گونه مانعی را برسر ارضا امیال خود بر نمی تابند. مصرف نمایشی ، بعنوان ابزار یا ابژه ی قدرت برای تحریک ذایقه مصرفی جامعه مد نظر، لحاظ می گردد که، آبشخور فکری آن اقتصاد و بازار است. یعنی هویت بازاری یافتن رفتارهای عادی زندگی از قبیل ازدواج، فرزند آوری و حتی سوگواری.از طرفی نمایش چنین تظاهرات مصرفی ،بدترین  نوع خشونت بر علیه خانواده هایی است که، به نان شب خود محتاجند و در یک سیستم نابرابر و حکمرانی نامطلوب زندگی زاجره ای را تجزبه می کنند.تکاپوی غیر منطقی برخی خانواده های متمول ،مبنی بر رند بودن تاریخ تولد یا مراسمات دیگر، که با نوعی خرافات عصر مدرنیته ای هم عجین گریده ،مبنی بر خوش یمنی،  دالی است از نوعی وسواس فرهنگی و بیمارگونه که سعی در” آیینی شدن “آن دارند. این خود ،از پیامدهای تجاری شدن همه شیونات خصوصی و اجتماعی حیات انسان است ،که قابلیت معامله پیدا کرده است. از طرفی مانوری ، هم پیرامون این سیرک، در جهان مجازی به راه افتاده است  که ، بیشترحاوی نفرت ها و مد ح ها از این رفتارطبقاتی است.  البته عده ای ،هم با از دست دادن عنصر آگاهی ،به تفاله های رسانه ای تبدیل شده اند   وبا لایک و همنوایی چاپلوسانه سعی در تایید رفتارهای زننده این طبقه ی تن آسا دارند. بسیار آزاردهنده است که ،درکنار اکثریت ما ، “مایی “که در تامین نیازهای اولیه دچار محنت شده ایم و زمختی فقر و شکاف طبقاتی، ما را دچار ملالت نموده ودر این روزگار چرکین که ،هزاران نفر از هم وطنان شریف و صادق در راه تحصیل حقوق انسانی خود به  مسلخ فقر کشته  می شوند و در زندگی پر مرارت خویش که به انواع اجبار و جباریت ها آغشته است، اقلیتی با ظهور قارچ واره گی  خود، بسان” غریبه ای کامل “برشی از زندگی خصوصی  خود را به نمایش می گذارند. انسان هایی که جشن عشق و ولنتاین و تولد نوزاد می گیرند ، اما در حقیقت باعث شعله ور شدن خشونت در بین طبقات پایینی جامعه می شوند.

گویا بزعم دنی دیدرو، از تعصب تا بربریت ، یک قدم فاصله است.

 زیراانسان‌های عصر بربریت در بازار رقابت، برای کسب جایگاه والا ، تلاشی پی‌گیر داشتند . مصرف زیاد و مبالغه آمیز ، تن‌آسایی و رفاه طلبی چشمگیر ، جلوه‌گری و عرضه هرآنچه که بلند پایگی را نشان دهد، وسایلی بودند برای جلوه‌گری و برتری جویی .آداب و شیوه های زندگی اشرافی با ضابطه تن‌آسایی و مصرف چشمگیر سازگاری داشتند ومصرف کالاهای گرانقیمت وسیله کسب آبرومندی برای نجیب زادگان رفاه طلب و تن‌آسا بود .(2).

فرجام سخن ، به نظر می رسد سوژه های مصرفی، که در شالوده های معیوب ماده انگارانه ،سوژه گی پیدا کرده اند برای، حفظ این فردیت، برخاسته و بی ریشه و اصالت سعی می کنند، ساختار معیوب  نمایش متظاهرانه ی خود را سیطره بخشند و یا به تعبیری به نفع خودشان شالوده شکنی می کنند.آدرنو ، باور دار که آدمیان با تبدیل شدن به حشراتی انباشته از حرص و هراس ، حرص به قدرت ، شهوت و ثروت بیشتردچار ازخودبیگانگی می گردند.

مسخ شدنی از جنس نوعی دست و پا زدن در خلا و خود فریبی…….

منابع:

1- دیلینی، تیم(۲۰۰۴) نظریه های کلاسیک جامعه شناسی، ترجمه بهرنگ صدیقی/وحید طلوعی (۱۳۹۱) ، نشرنی ، تهران چاپ شش

2- وبلن ، تورستین (۱۹۷۰م) نظریه طبقه تن آسا ، ترجمه فرهنگ ارشاد ،نشر نی ، تهران، چاپ سوم

خروج از نسخه موبایل