مرخصی زایمان فقط مسئله والدین نیست

فاطمه غلامرضاکاشی؛ دانشجوی دکترای رفاه اجتماعی

Baby Born
مرخصی زایمان، حوزه پیچیده‌ای از سیاست‌گذاری عمومی و اجتماعی است، چون باید ابعاد زیادی همچون سلامت مادر شاغل، سلامت نوزاد، برابری جنسیتی در محیط کار، توازن کار و امور خانه، مسئله پرداخت حقوق در دوران مرخصی و طول مدت مرخصی در نظر گرفته شود. مرخصی زایمان تنها والدین را درگیر نمی‌کند و به غیر از آن‌ها دولت و کارفرما هم در این موضوع دخیل هستند. با توجه به این طیف گسترده ذی‌نفعان و اهداف متعدد و بعضا متضاد انواع مرخصی زایمان، دیدگاه‌های مختلفی درباره این موضوع وجود دارد و سیاست‌گذار باید بتواند با انتخاب اهداف نهایی که می‌خواهد به آن برسد، مرخصی زایمان را تعریف کند.
می‌توان از زوایای مختلفی به مسئله مرخصی زایمان نگریست. از زاویه دید بازار کار ابعادی چون بازگشت به کار، پرداخت حقوق در دوره مرخصی و تاثیر دوری از محیط کار مطرح می‌شود، در حالی که مثلا به شکل‌گیری رابطه مادر و نوزاد توجهی نمی‌شود. از جنبه سلامت، طول مرخصی برای بهبود کامل زن و فرزند او اهمیت دارد در حالی که مثلا برابری جنسیتی از این منظر مطرح نمی‌شود. به نظر می‌رسد برای اینکه مرخصی زایمان به‌عنوان یک سیاست عمومی بتواند تمام اهداف موردنظر را پوشش بدهد باید توسط پژوهش‌های چندرشته‌ای پشتیبانی شود.
در یک نظام محافظه‌کار که طرفدار نظم سنتی خانواده است، احتمالا مرخصی زایمان طولانی و تنها مختص زنان است. از نظر یک نظام سوسیال دموکرات که خواستار شکستن مرزهای بی‌عدالتی است، مرخصی زایمان احتمالا همچنان طولانی است، اما این امکان برای هر دو والد در نظر گرفته می‌شود تا شکل سنتی مرد نان‌آور و زن خانه‌دار که در نهایت ساخت مردسالارانه قدرت در خانواده را حفظ می‌کند به چالش کشیده شود. در مقابل، در یک نظام لیبرال اگرچه مسئله برابری جنسیتی مطرح است و ممکن است مرخصی برای هر دو والد باشد، اما به دلیل اهمیت بازار کار در چنین نظامی، تمرکز روی بازگشت سریع فرد به محیط کار خواهد بود.
آن کسی که در این میان صدایش کمتر شنیده می‌شود نوزاد است. کودکان جزء محروم‌ترین گروه‌های اجتماعی هستند  که تحت تسلط بی‌چون و چرای نهاد خانواده قرار دارند، شنیدن صدای آن‌ها دشوار است و از آنجا که قادر به سخن گفتن از حقوق خود نیستند، برای چانه‌زنی و حتی تشخیص منافع خود علاوه بر خانواده، نیاز به حمایت‌های اجتماعی از منابع دیگر دارند. در فرایند تصمیم‌گیری درباره مرخصی زایمان در جوامع گوناگون، یکی از ذی‌نفعان عمده، نوزادان تازه متولدشده هستند و وظیفه سیاستمدار است که برای تضمین سلامت نسل‌های آینده جامعه به‌گونه‌ای برنامه‌های مرتبط با مرخصی زایمان را طرح‌ریزی کند که انتفاع نوزاد، نقطه تمرکز اصلی آن سیاست باشد.مرخصی زایمان فرصتی برای بازیابی سلامت مادر و خوگرفتن به فرزند تازه متولدشده است. در طول این زمان، نوزاد با مادر اُنس گرفته، آشنا می‌شود و تغذیه با شیر مادر را فرا می‌گیرد. مرخصی زایمان، امکان یا امتیازی نیست که فقط به مادر داده شود، بلکه این امکان در واقع اعضای جامعه را از بسیاری از مشکلات جسمی و روحی حفظ می‌کند. طول مدت مرخصی در نظر گرفته شده برای زنان، به عوامل جسمی، اجتماعی، فرهنگی و عاطفی بستگی دارد. پژوهشی که «جودیت گالتری» و «پال گالیستر» (2005) با عنوان «ارزیابی طول مدت بهینه مرخصی والدین برای رفاه کودک و والدین: پژوهش چه نقشی در سیاست‌گذاری دارد؟» انجام داده‌اند، مرور مفصلی روی ادبیات موجود درباره مرخصی زایمان شده است و یک دسته‌بندی از پژوهش‌های این حوزه ارائه می‌کند. برخی از نتایجی که این مرور، گزارش می‌کند جالب توجه است. به‌عنوان مثال، طول دوره بهبود جسمی برای آن دسته از زنان که سزارین داشته‌اند طولانی‌تر از افرادی است که زایمان طبیعی داشته‌اند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد، زنانی که از مرخصی زایمان طولانی بین 12 تا 20 هفته برخوردار بوده‌اند وضعیت جسمی و روانی بهتری داشته‌اند و کار نکردن یا تخفیف در سنگینی کار منجر به کاهش تولد زودرس یا نوزاد کم‌وزن می‌شود. همچنین مرخصی زایمان با کاهش مرگ‌ومیر کودکان ارتباط مستقیم دارد و در نتیجه سلامت کودکان را ارتقا می‌دهد. نوزادانی که از سن پایین در مهدکودک نگهداری می‌شوند دچار مشکلات عاطفی و شخصیتی شده و در مقابل، مادرانی که در سه ماهه اولیه تولد نوزاد به گریه‌های او پاسخ دهند بیشتر احتمال دارد ارتباط موثری با نوزاد خود شکل بدهند.
زنان زمانی که از مرخصی زایمان برخوردار هستند، می‌توانند کارکردهای مادری خود را بهتر و باکیفیت بیشتری انجام بدهند، چراکه از این مسئله اطمینان‌خاطر دارند که می‌توانند پس از اتمام مرخصی، با خیال راحت به محیط و همان موقعیت کاری برگردند. امنیت شغلی یکی از مهم‌ترین وجوه امنیت روانی تازه‌مادران است. این امر همچنین مشارکت اقتصادی زنان را بیشتر می‌کند، زیرا زنان دیگر نباید بین مادری و اشتغال یکی را برگزینند، بلکه می‌توانند میان وظایف کار و منزل، تعادل برقرار کنند. در بسیاری از جوامع در راستای برابری جنسیتی به غیر از مرخصی زایمان برای مادران، برای پدران هم دوره‌ای از مرخصی پدری تخصیص داده می‌شود که طول آن در کشورهای مختلف فرق می‌کند. این مرخصی به پدران کمک می‌کند آن‌ها هم میان وظایف کار و خانه تعادل برقرار کنند و با فرزند خود اُنس بگیرند. اُنس با پدر نیز یکی از وجوه سلامت روانی کودکان است که به‌سادگی ممکن است مورد غفلت برنامه‌ریزان و حتی اعضای جامعه قرار گیرد. این مسئله هم کمکی به مادر در نگهداری نوزاد محسوب می‌شود، هم به پدر کمک می‌کند تا شرایط و سختی‌های نگهداری از نوزاد را متوجه شده و همسرش را با یک فهم متقابل از شرایط دشوار نگهداری از نوزاد بهتر همراهی کند، هم اینکه از دغدغه‌ها و نگرانی‌های پدر که هم‌زمان می‌بایست مسائل کاری و شغلی و مسائل خانواده را مدیریت کند، می‌کاهد و مهمتر از همه، احساس تعلق پدر به فرزند را که معمولا در سنین پایین کمتر از میزان تعلق مادر به فرزند است بهبود بخشیده و باعث سلامت روابط در خانواده به‌ویژه رابطه فرزند و پدر می‌شود.
بنابراین کار برنامه‌ریزان در حوزه مرخصی زایمان، مستلزم دقت بسیار است، چراکه برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران عرصه عمومی باید اهداف پیچیده و نسبتا متضادی را در جهت مرخصی زایمان در نظر بگیرند.  این برنامه‌ها که می‌بایست به تقویت یکدیگر منجر شوند شامل محافظت از سلامت زیستی مادر (بارداری، زایمان، پس از زایمان و شیردهی)، ارتقای برابری جنسیتی در تربیت فرزند، بهبود پیامدهای مشارکت اقتصادی و مشارکت در بازار کار توسط زنان و بهبود سلامت بچه‌هاست. این اهداف مختلف تنها با پژوهش و سیاست‌گذاری چندرشته‌ای می‌تواند در قالب یک سیاست درست و منعطف به ارتقای سلامت زنان و کودکان جامعه کمک کند.
خروج از نسخه موبایل