سهم زنان از انقلاب 1357

سیمین کاظمی

iran women in revolution

انگاره: انقلاب برای زنان دستاوردهایی داشت و در بعضی حوزه‌ها باعث رشد آنها شد، اما دستاوردهای انقلاب برای زنان به چند حوزه خاص محدود ماند و در سایر حوزه‌ها پیشرفت قابل توجهی حاصل نشده است؛ چنانکه بعد از انقلاب، دولت انقلابی به طور آگاهانه و هدفمند تلاش کرد تا برخی شاخص‌های حوزه سلامت زنان را بهبود ببخشد. برای مثال شاخص مرگ و میر مادران به طور چشمگیری کاهش پیدا کرد. از طرف دیگر وقوع انقلاب موجب تسهیل و بهبود آموزش زنان شد؛ به طوری که با افزایش اعتماد بخش سنتی و مذهبی جامعه به فضای عمومی و با افزایش مدارس دخترانه، تحصیل دختران عمومیت یافت و موانع تحصیلی دختران به خصوص زنان طبقات فرودست و ساکن مناطق پیرامونی و شهرهای کوچک کمتر شد. نرخ ترک تحصیل که در دوران پهلوی بسیار شایع بود، بعد از انقلاب اسلامی کاهش یافت و به تدریج ورود زنان به دانشگاه‌ها بیشتر شد تا جایی که حالا در برخی رشته‌ها زنان دانشجو در اکثریت هستند. وی می‌افزاید: همچنین در حوزه‌های مذهبی نیز مشارکت زنان بعد از انقلاب اسلامی روندی رو به رشد داشت، به طوری که آنها توانستند پا به پای مردان در مراسم و مناسک مذهبی عمومی مشارکت و فعالیت داشته باشند. اما این دستاوردها به همین چند حوزه محدود ماند و زنان مشخصاً در برخی حوزه‌های مشارکت اقتصادی و سیاسی و برخی حقوق فردی و اجتماعی همچنان دچار محرومیت هستند.

در مقدمه قانون اساسی، زن به عنوان انسانی مستقل تعریف نمی‌شود، بلکه هستی و هویت فردی و اجتماعی او به خانواده پیوند خورده است؛ به عبارتی دیگر نقش زن ذیل خانواده تعریف شده و والاترین نقش او «مادری» است.

‏ ضمن پیشرفت‌ها در عین حال به برخی کاستی‌ها هم می شود اشاره کرد در طول همه این سال ها همین دیدگاه و خط مشی در حوزه زنان دنبال شده است. در این دیدگاه، بهداشت، آموزش و مشارکت مذهبی زنان منافاتی با رویکرد “زن در خانواده” ندارد، اما اگر زن بخواهد به عنوان انسان مستقل در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشارکت کند، بر بدن خود کنترل داشته باشد و وارد حوزه اشتغال شود، آن وقت است که حضور اجتماعی زنان و مشارکت مستقل آنها در تقابل با رویکرد “زن در خانواده” تلقی می‌شود.

به گزارش ایسنا، با توسعه کشور و اجرای سیاست تمرکززدایی، سهم مشاغل عمومی و دولتی در بازار کار به کمتر از ۱۷ درصد کاهش یافته و حضور زنان در مشاغل عمومی و دولتی روندی رو به کاهش داشته؛ به طوری که در سال ۷۵، ۵۷.۹ درصد زنان شاغل در بخش خصوصی و ۴۱.۸ درصد در بخش عمومی مشغول به کار بوده‌اند اما در سال ۹۴، ۷۴.۲ درصد زنان شاغل در بخش خصوصی و ۲۵.۸ درصد در بخش عمومی فعالیت داشته‌اند.

در همین راستا با تاکید بر اینکه بنا به تغییرات اجتماعی بخشی از زنان ایرانی توانسته‌اند علی رغم وجود برخی تمایلات، در برخی حوزه‌های زندگی اجتماعی فعالیت کنند، معتقد است این فعالیت البته با دشواری‌ها و موانعی همراه بوده است، به طور مثال علیرغم اینکه ورود به حوزه اشتغال یک مطالبه عمومی زنان است اما به اعتقاد او دولت‌ها در راه اشتغال زنان به اشکال و با ابزارهای مختلف موانعی ایجاد کرده‌اند؛ از این رو زنان مجبورند عمدتاً به اشتغال در بخش خصوصی روی آورند که شرایط آن مبتنی بر بهره‌کشی و استثمار نیروی کار زنان است.

تفاوت دوره انقلاب با دوره پهلوی در حوزه زنان خاطرنشان می‌کند که در دوره پهلوی برخی اصلاحات برای تغییر وضعیت زنان انجام شد اما این اصلاحات عمدتاً «ویترینی و محدود» بود و بیشتر زنان طبقات مرفه و متوسط شهری از مواهب آن برخوردار شدند؛ اما دستاوردهای انقلاب [در بهداشت و آموزش] اگر چه معدود بودند، اما عمومیت بیشتری داشتند.

زنان به عنوان عضوی از جامعه می‌توانند نقش پررنگی در توسعه و رشد کشور داشته باشند. یکی از شاخص‌های توسعه‌یافتگی در تمام کشورها، نرخ مشارکت زنان است که با بالارفتن آن، میزان توسعه‌یافتگی کشورها نیز افزایش می‌یابد. برای دستیابی به توسعه پایدار و ایجاد اشتغال باید به نقش اجتماعی و اقتصادی زنان توجه کرد؛ چرا که به کارگیری ظرفیت‌های زنان ضمن پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و کاهش فقر و نابرابری، موجب درآمدزایی و اشتغال‌زایی در جامعه می‌شود. بی‌تردید مشارکت و حضور زنان می‌تواند در شرایط امروز و تحولات اقتصادی و اجتماعی آینده کشور مؤثر باشد.

خروج از نسخه موبایل