یکی از مهمترین مسائلی که گریبان جامعه ما را گرفته بی تفاوتی اجتماعی است. البته با ورود فضای مجازی به زندگی اجتماعی ایرانیان، بی تفاوتی اجتماعی شدت بیشتری به خود گرفته و هر نوع مسئولیت پذیری در مقابل جامعه به شکل مجازی اتفاق می افتد.
بی تفاوتی اجتماعی در بیشتر موارد به صورت فردگرایی محض خود را نشان می دهد. فردگرایی را با تعریف لیبرالیستی اشتباه نگیرید، فردگرایی را در غالب منافع شخصی و کسب سود از هر راه قانونی و غیرقانونی معنی کنید. بی تفاوتی اجتماعی چنان سراپای جامعه را درنوردیده است که هر نوع آینده نگری چالش های جدی را پیش روی تحلیل ها قرار می دهند.
در نظر بگیرید که شهروندان به میزان افزایش قیمت سکه و طلا فقط نگاه می کنند و هیچ کنشی در مقابل این نابسامانی اجتماعی ندارند. به راحتی از کنار اختلاس ها عبور می کنند و حتی درباره آمارهای وحشتناک حتی لب به سخن هم باز نمی کنند. در بیشتر مواقع افراد اختلاس را بد نمی دانند بلکه به این معترض اند که چرا ما نمی توانیم اختلاس کنیم.
مردم از کنار آمارهای تصادفات جاده ای به راحتی عبور می کنند نه چگونگی رانندگی را اصلاح می کنند و نه در مقابل آمارها تعمل و تفکری از خود نشان می دهند. در بیشتر موارد نظاره گران ماهری هستند که به هر تابلو خوب و بد و زشت فقط نگاه می کنند و عبور می نمایند. در زمینه طلاق ،خودکشی ،اعتیاد و دیگر آسیب های اجتماعی هم حتی اعضای خانواده ها هم به بی تفاوتی اجتماعی مبتلا شده اند. در ضرب المثل ها می گفتند “شتری است در خانه شما هم می خوابد” اما در شرایط کنونی شتر به داخل خانواده ها وارد شده و حتی در کنار افراد هم می خوابد ولی همچنان افراد نسبت به هم و نسبت به مسئولیت ای اجتماعی خود بی تفاوت شده اند.
بی تفاوتی اجتماعی حتی در آسیب های خطرناکی همچون خودکشی هم ره به جایی نمی برد. افراد به یک خود محوری رسیده اند و اگر کسی مخالفتی با گفته هایش داشته باشد هر نوع مسئولیت اجتماعی حتی اگر درون خانواده هم باشد به ورطه فراموشی می سپارد و در درون خانواده هم به بی تفاوتی کشیده می شود آمارهای طلاق و طلاق عاطفی از شاخص های بی تفاوتی اجتماعی می باشد.
در کتاب های جامعه شناسی برای همبستگی اجتماعی شاخص هایی همچون زبان،دین و تقسیم کار را درنظر گرفته اند و هر کدام از این شاخص ها همبستگی اجتماعی را تقویت می کند و مسئولیت افراد را در مقابل خانواده،جامعه خطیرتر می کند درحالیکه در جامعه ما هیچ یک از شاخص ها کارساز نیست و افراد فقط به خود و تنها خود فکر می کند و در بیشتر موارد می بینیم که خانواده خود را هم رها می کند.
همچنانکه در بالا اشاره کردم آمارهای وحشتناک طلاق و طلاق عاطفی نشانگر بی تفاوتی اجتماعی است. وجدان جمعی جامعه که در گذشته وجدان تک تک افراد جامعه را تحت تاثیر خود قرار می داد و از این وجدان جمعی حتی روحیه تعاون ، ایثار و فداکاری منبعث می شد در شرایط کنونی وجدان جمعی به بی تفاوتی اجتماعی کشیده شده است. افراد جامعه قبل از هر کنشی به محاسبه سود و زیان می پردازند و دست به کنش می زند.
در هر حال در شرایط کنونی بی تفاوتی اجتماعی به درون خانواده ها هم کشیده شده و افراد در درون خانواده هم به همدیگر نگاه ابزاری دارند اگر افراد نسبت به آمارهای اختلاس، اعتیاد، طلاق ، خودکشی، مرگ و میر جاده ای بی تفاوت باشد زیاد مهم نیست ولی اینکه در درون خانواده هم به بی تفاوتی روی آورده مهم و خطرناک است و باید محققین، مسئولین درباره این مسئله خطیر و سرنوشت ساز برای جامعه تدابیری باندیشند و از کنار این بی تفاوتی اجتماعی با بی تفاوتی عبور نکنند که عاقبت خوبی در انتظار جامعه نیست.