پوپولیسم عددی

یاسر باقری

mathphobia utkbng

چند سال پیش که به ابتکار و البته اجبار یکی از دوستان اندیشمند و ایده‌پردازم، کارگاه «معنای اجتماعی اعداد» را با دکتر امیدی برگزار کردیم، چندان به شدت بحران «عدد» در علم اجتماعی آگاه نبودم اما رفته‌رفته دریافتم که این بحران نه‌تنها در علوم اجتماعی بلکه در تمام علوم انسانی گسترده است.

حالا با کمی جسارت می‌توانم معضل بزرگ این حوزه را در دو دسته بیان کنم:

بخش بزرگی از دانش‌وران و دانش‌جویان علوم انسانی با مَث‌فوبیا یا «عددگریزی» روبرو هستند. این گروه معمولا در برابر ارقام موضع می‌گیرند و یا سکوت می‌کنند؛ گویی با زبان دیگری با آنان سخن می‌گویید. این گروه، حقایق را از خلال نظریات کلان آموخته‌اند و اعداد چیزی برای مخدوش کردن آن کتب مقدس کلاسیک‌ها در خود ندارد. اعداد برای آنان مفاهیم گنگ و بی‌اعتباری هستند که گاه برای پنهان کردن واقعیت برآمده‌اند.

در برابر، برخی دیگر از محصلان به ویژه در میان دانشجویان مدیریت، برنامه‌ریزی و جامعه‌شناسی پوزیتویست به «شیدایی در برابر اعداد» مبتلا هستند. آن‌ها هر نوع بهره‌گیری از آماره‌ها و عملیات بر اعداد را نتیجه علم می‌دانند و در برابر معجزه یا جادوی اعداد سر تسلیم فرو می‌آورند. برای آن‌ها هیچ فکتی از واقعیت، بااصالت‌تر از آماره‌ها نیستند. همین تردستی با اعداد، ضمن ایجاد دکان برای عده‌ای، راه را برای هر دانش مفید و کاربردی‌ای بسته است. در اینجا علم صرفا بیان رابطه علی میان دو متغیر بی‌مصرف است.

 نکته تلخ‌تر آنکه شیدایی اعداد هم غالبا به آگاهی و مواجهه منطقی و انتقادی با ارقام منتهی نشده است و ازهمین‌رو بازاری برای کاسبان عددباز فراهم کرده است. از برون‌سپاری بخش آماری پژوهش تا بیان جهت‌دار حقایق. این شیوه از بیان واقعیت که من آن را «پوپولیسم عددی» می‌خوانم با وجود ریشه تاریخی‌اش در یک دهه اخیر گسترش چشمگیری یافته است.

نقطه عطف این خیز که با نمودارهای محمود احمدی‌نژاد پدیدار شد حالا دیگر به امری متداول تبدیل شده است.

همانگونه که زمانی در یونان باستان، گزاره‌های کلامی و سوءاستفاده از منطق، بازار گرمی برای سوفسطاییان و سفسطه‌هایشان به وجود آورده بود، امروز سوء استفاده از علم اقتصاد و آمار به بازار پوپولیسم عددی دامن زده است. در این میان، هیچ چیز به اندازه «اعداد بزرگ» به این کاسبان جدید خدمت نکرده است، اعدادی که از ادراک تجربی افراد بسیار فراتر است و نیاز به تامل بیشتر دارد. بهترین کاسبان این بازار هم عموما مهندسانی هستند که چند واحد اقتصاد، سیاست‌گذاری یا جامعه‌شناسی گذرانده‌اند!

اگر دسته‌بندی‌های فوق، علم اجتماعی را به «علم بی‌فایده» و علم سخنوری بدل می‌کرد، این مورد اخیر (پوپولیسم عددی)، سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران را نشانه رفته است و نتیجه آن به‌مراتب زیانبارتر از موضوع پیش است. راهکارِ دچار نشدن به این پوپولیسم و گریز از هیپنوتیزم آن، ساده است: «تکرار نکردن ساده ارقام بزرگ»، «تردیدکردن نسبت به آمار» و «حلاجی دقیق و انتقادی آن» است.

مهمترین نشانه فراگیری پوپولیسم عددی، هیپنوتیزم شدن همگان در مقابل ارقام بزرگ و مقایسه‌ای (با قیاس‌های نامتناسب)، «هیپنوتیزم شدن افراد در برابر آن و تکرار طوطی‌وار آن» است.

چه بسیارند ارقام بزرگی که مدام از سوی همه ادعا می‌شوند که این میزان بودجه/ اعتبار و… مربوط به سیاست یا مقوله خاصی هستند و آنگاه که اسناد و ادله‌ای طلب کنید، سکوت حکمفرما می‌شود.

کوتاه آنکه بهتر است برای اعداد بزرگ، سندهای دقیق مطالبه کنیم و با توقف واگویه‌های تکراریِ هیپنوتیزم‌شدگان، این بازار شوم را از رونق بیندازیم.
اگرچه این موضوع به پایان پوپولیسم عددی منتهی نخواهد شد اما دستکم طنین آن را کاهش خواهد داد.

خروج از نسخه موبایل