هیچ کولبری نمیخواهد کولبر باشد

مصاحبه سارا نوری با دانا،‌کولبر مریوانی

انگاره: کولبر اصطلاحی است که توسط مردم محلی مناطق کردنشین به افرادی گفته می‌شوند که برای کسب درآمد زندگی خود، به حمل اجناسی بین دو طرف خط مرزی مبادرت می‌ورزند.

کولبران بیشتر در استان‌های آذربایجان غربی،کردستان، کرمانشاه و سیستان و بلوچستان مشغول به کار هستند.کولبران به خاطر بیکاری و از روی ناچاری و در قبال دست مزد ناچیز اقدام به حمل و ورود کالای خارجی می‌کنند.کالایی که طبق تعریف قانون قاچاق محسوب می‌شود بر روی پشت کولبران یا از طریق حمل با حیوان بارکش از مناطق صعب‌العبور مرزی به داخل شهرها و روستاهای مرزی انتقال داده می‌شود بیشتر این اجناس تلویزیون، کولر، بخاری، سیگار، لاستیک خودرو، پوشاک و منسوجات هست.

کولبری در استان‌های مرزی بیشتر رواج دارد و جزو یکی از خطرناک‌ترین کارها در ایران محسوب می‌شود. کولبران را جوانان و افراد میان‌سال تشکیل می‌دهند که فقط برای امرارمعاش روزانه خود، روی به این شغل خطرناک آورده‌اند. بازه سنی این کارگران مرزی بین ۱۳ الی 60 سال هست. صدها نفر از کارگران کولبر جان خود را در مرزهای ایران ازدست‌داده‌اند. بسیاری از کولبران در مسیر حمل کالا از مرز، علاوه بر این‌که گرفتار بهمن می‌شوند یا در اثر پرتاب از صخره‌ها و غرق شدن در رودخانه کشته می‌شوند، توسط مأموران مرزی مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرند و کشته می‌شوند. بیشتر آن‌ها در حین گذر غیرقانونی از مرز بدون اخطار قبلی هدف تیراندازی نیروهای مرزی قرار می‌گیرند. بیشترین آمار کشته‌شدگان کولبر به شهرهای مریوان، سردشت، اشنویه، بانه، نوسود و کرمانشاه تعلق دارد.

بر اساس گزارش منتشرشده در سال ۱۳۹۱، آمار حوادث یک سال کولبران ۷۴ مورد مرگ و ۷۶ مورد مجروح شدن بوده است. از این تعداد ۷۰ نفر با شلیک نیروهای انتظامی ایران کشته‌شده‌اند و ۴ نفر بر اثر سرما یا انفجار مین یا سایر حوادث جان خود را از دست دادند، در سال ۱۳۹۵ تعداد ۱۵۴ کولبر در حوادث مختلف تیراندازی، انفجار مین، سرما، تعقیب و گریز کشته یا زخمی شده‌اند. آمار اعلام‌شده کولبرانی که با شلیک نیروهای مرزبانی جان می‌دهند از زمان دولت حسن روحانی ۲۱۲ نفر اعلام‌شده است. سن این افراد بین سال‌های ۱۳ تا ۷۰ ساله اعلام‌شده. گفته می‌شود بعضی از کولبرها نیز زیر فشارهای وارده به‌ویژه آنگاه‌که کالاهایشان به دست نیروهای مرزبانی ضبط‌شده، خودکشی کرده‌اند.

این موضوع در مجلس شورای اسلامی نیز توسط نماینده سردشت و پیرانشهر بنام رسول خضری در ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ بیان شد که کولبران در مرزها به علت شلیک گلوله توسط هنگ مرزی و نیروی انتظامی جان می‌بازند و به دنبال آن خانواده‌های داغدارشان سرپرست و نان‌آور خود را از دست می‌دهند و همچنین این امر باعث نارضایتی عمومی در سطح منطقه می‌گردد. این موضوع نیز در مجلس مطرح شد که نباید به کولبران شلیک کرد بلکه چنانچه کولبری جرم محسوب می‌شود باید حداکثر بازداشت شوند و در دادگاه به اتهام آنان پرداخته شود.

در ۹ مرداد ۱۳۹۶ دولت دستور انسداد معابر غیرمجاز کولبران در ۴ استان مرزی شامل آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و سیستان و بلوچستان را صادر کرد. هیئت دولت آیین‌نامه را تحت عنوان ساماندهی مبادله در بازارچه‌های غیررسمی موقت مرزی را ابلاغ نمود که بر اساس آن مدیریت ۸ بازارچه مرزی جدید به گمرک ایران واگذار شد و لذا نیروی انتظامی باید نسبت به انسداد معابر آن اقدام نماید.

koolbariکولبری یا باربری یک تراژدی تلخ است که کمتر در موردش بحث یا نوشته‌شده. به خاطر نا عدالتی سیستم سیاسی، نداشتن برنامه‌ریزی و سیاست مناسب برای اشتغال و رفاه شهروندان، نابرابری در تخصیص بودجه ، نبود کارخانه و خیلی از مسائل دیگر، مردم کردستان و بعضی مناطق دیگر از سر ناچاری به کولبری روی می‌آورند. کاری که با معیارهای جهانی شغل نیز نمی‌توان حتی جزو مشاغل سخت نامید. این شغل ازهرجهت کولبران را تحت‌فشار قرار می‌دهد و شأن انسانی‌شان را خدشه‌دار می‌کند و اولیه‌ترین حقوقشان را به‌عنوان شهروند از آن‌ها می‌گیرد. اگر کولبری را مسئله اجتماعی بدانیم برای حل آن باید با برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های اجتماعی به عمل آید، باید اشتغال‌زایی شود،  بودجه بیشتری به این استان محروم تعلق گیرد و از توانایی جوانان در امور ادارات مختلف استفاده شود، نه اینکه یک جوان تحصیل‌کرده مجبور به کولبری شود. دولت به‌جای آنکه  به‌عنوان مقصر به دنبال راه‌حلی برای این مسئله باشد،  کولبران را مقصر می‌داند و آن‌ها را قاچاقچی می‌خواند و این روند هنوز ادامه دارد.

به‌منظور روشن شدن زوایای پنهان این مسئله و باز شدن گره‌هایی که در مورد کولبری وجود دارد از دانا، کولبر کرد مریوانی در مورد کار و زندگی‌اش پرسیدم. او ۲۷ ساله، متأهل و فارغ‌التحصیل کارشناسی مدیریت دولتی است.

شما از کی شروع به کار کردید؟ اصلاً چه شد که کولبر شدید؟

در روستای ما دبیرستان نبود، ما مجبور بودیم که به شهر بیاییم و به خوابگاه برویم. بعد از آن هزینه‌ها شروع می‌شد. از سال اول دبیرستان من مجبور شدم کارکنم. آن موقع ها هیچ‌کس به من کار نمی‌داد. مجبور شدم سراغ کولبری بروم. اکثر دوستانم و بسیاری از مردم این کار را می‌کردند. هم‌زمان که کولبری می‌کردم،  درس هم می‌خواندم. آن روزهایی که تعطیل بود، یا سه ماه تابستان، یا حتی شب‌ها می‌رفتیم کولبری و فردایش به مدرسه برمی‌گشتم. تا دبیرستان را تمام کردم به همین شیوه زندگی‌ام را می‌گذراندم، بعد که پشت‌کنکوری بودم هم بعضی وقت‌ها به خاطر هزینه و خرجی که داشتم کولبری می‌کردم. تا اینکه در   رشته مدیریت دولتی دانشگاه پیام نور مریوان قبول شدم. دانشگاه شهریه می‌خواست مجبور شدم بازهم کولبری کنم. کاری نبود که بتوانم در کنار آن درس نیز بخوانم. چون هر شغلی که بود ثابت و تمام‌وقت بود و راه درس خواندنم را می‌بست. اما کولبری این‌طور هست که  هر شبی که می‌توانستم یا وقت داشتم می‌رفتم و یک پولی هم  گیرم میامد. دنبال کار در حوزه رشته خودم زیاد گشتم اما با کارشناسی مدیریت دولتی محال است اصلاً استخدام شوی مگر اداره شخصی و خصوصی باشد یا یک کاری که کفاف زندگی را  نمی‌دهد مثلاً تو را حسابدار یک اداره کوچک یا مثلاً یک شرکت خصوصی می‌کنند و 400-500 هزار تومان حقوق بهت می‌دهند که پولی نیست که بتوانی با آن  زندگی متأهلی یا حتی مجردی را بگذرانی. من هر استخدامی که آمده شرکت کرده‌ام ولی استخدامی‌ها هم برای برادران و آن کسانی هست که جانباز و بنیاد شهید و این‌ها هستند و ما آن آخرهاییم و مال ما نمی‌شود.

تعداد جوان‌های تحصیل کرده‌ای که کولبری می‌کنند زیاد است؟

در چند سال گذشته آن قشری که می‌آیند اینجا  کولبری کنند اکثراً باسوادند، یعنی اگر 10 نفر کولبر ببینید و از آن‌ها بپرسید با اطمینان به شما میگویم که 7 نفرشان لیسانس و فوق‌لیسانس هستند. یعنی قشر باسواد و آن‌هایی که استخدام نمی‌شوند الآن همه‌شان سراغ کولبری می‌آیند.

زن‌ها هم کولبری می‌کنند ؟ من خبر دارم که قبلاً یک زن در روستای نودشه بود که کولبری می‌کرد و مصاحبه‌اش هم پخش شد که راجب به کولبری صحبت می‌کرد. شما در آن مسیری که می‌روید اطلاعی دارید  که آیا زن یا پیرمرد یا پیرزن کولبری می‌کنند؟

من که میرم تو  راه پیرمردانی را می‌بینم که  محال هست بتوانند از خانه بیرون بروند، اما  مجبور هست و آمده است که کولبری کند. تازگی‌ها کولبر زن به‌ندرت زن دیده می‌شود، ولی 6 یا 7 سال پیش زن هم تو کولبرها بود.. به این خاطر تعداد زنان کم شده است که مثل قبلاً نیست؛ الآن راه خیلی دشوار و سخت هست و از لحاظ بدنی زن‌ها  توانایی کمتری دارند و نمی‌توانند کولبری کنند و راه طولانی هست و شاید چون شلیک و موارد این چنینی هست کمی برای زنان سخت‌ شده است.

به نظر شما این مشکل فقط مادی هست؟ یعنی مردم فقط به خاطر مشکل مالی کولبری می‌کنند؟ به نظر شما فقط اقتصاد روستا مردم را مجبور به کولبری می‌کند یا وضعیت اقتصادی شهر هم هست؟

کولبری خیلی سخت هست، اذیت روحی زیادی برای آن آدمی که بار را کول می‌کند، دارد، آن بی‌احترامی و تحقیری که نیروی انتظامی به کولبر می‌کند یا آن راه سختی که می‌رود به جز از لحاظ اقتصادی هیچ خوبی و خوشی‌ای ندارد! نه هیچ آینده‌ای،نه شغل افتخارآمیزی که خارج از مسئله اقتصادی برود و این کار را انجام دهد. تنها چیزی که توی کولبری وجود دارد همان مشکل اقتصادی هست و مشکل بی‌پولی است..

الآن مردم روستاها خیلی کم کولبری می‌کنند، یعنی به کارهای دیگر مشغول می‌شوند. کشاورزی ،حیوان‌داری و امثال این موارد. الآن مردم شهر هستند که همه بیکار هستند. مردم شهر هستند که بیشترین سهم کولبران را تشکیل می‌دهند. الآن اگر از ده نفر کولبر آمار بگیرید 7 یا 8 نفرشان اهالی شهر هستند. مردم شهر الآن اکثراً اجاره‌نشین هستند. اکثر آن‌ها کاری ندارند و در شهر نسبت به روستاها هزینه زندگی بیشتر هست و این موارد آن‌ها  را  مجبور  می‌کند  که کولبری کنند.

به نظر شما چرا بیکاری  در شهرها و روستاهای کردستان زیاد هست ؟ چرا این همه جوان باید به دلیل بیکاری کولبری کنند؟

شهر ما اصلاً کارخانه‌ای ندارد یعنی تو حتی اگر کارگر عادی باشی که بخواهی زندگی‌ات را با کارگری بگذرانی شغلی نیست. پس چاره‌ای نیست و باید کولبری کنی. مثل یک‌ جور شغل به آن نگاه می‌کنی که می‌تواند منبع درآمدی باشد. اگر مردم شغل بهتری  نداشته باشند، سراغ کولبری می‌روند و به نظر من تنها مشکل بزرگ همین هست  که هیچ شغل دیگری نیست. هیچ بودجه‌ای اختصاص داده نشده و استان محرومی هست. استانی که هیچ نوع توجه ای از سمت دولت به آن نمی‌شود.

در مورد روند کولبری اگر می‌توانید توضیح بدهید. از چه راه و مسیرهایی می‌روید و مسیرها چقدر سخت هستند؟  آیا در زمستان هم کولبری می‌کنید ؟ عبور از کوه‌هایی که امکان  ریزش دارد و یا در زمستان که کوه‌هایی مثل کوه«‌ته» از شدت بارش برف بسته می‌شوند،چه مشکلاتی در عبور و مرور برای شما ایجاد می‌کند؟

بعضی از  راه‌ها و مسیرهایی که می‌رویم، نزدیک هستند ولی خطرناک. اگر یک راه نزدیک را انتخاب کنی، باید مسیری را انتخاب کنی که اطراف پاسگاه باشد و این راه، راهی هست که  امکان این‌که کشته یا دستگیر شوی در آن بالا هست. . مسیرهای دور هم هست؛ مثلاً  مرزهای «ته ته» که رفت و برگشت در آن  حداقل 6 یا 7 ساعت  به طول می‌انجامد. یعنی تصور کن که حتی اگر هیچ باری هم نداشته باشی و کولی بر دوشت نباشد 6 ساعت پیاده‌روی در آن مسیر سخت چقدر می‌تواند شخص را خسته کند. تصور کن که بروی کولبری کنی و برگردی. بعد از آن 6 یا 7 ساعت استراحت کنی و باز هم 6 ساعت پیاده‌روی کنی و کولبری. چه زندگی سختی می‌تواند باشد.

آن مکان آنقدر مسیر سختی دارد که اگر ترس گشت و نیرو را د دلت نداشته‌باشی، باز هم خطر این‌که  به پایین کوه سقوط کنی یا  خطر این‌که سنگی ریزش کند و  روی شخص بیفتد و یا در برف لیز بخوری و … هست.  در زمستان هم  کولبری با سختی‌های بیشتر هست.

کولبر وقتی باری را روی کولش گذاشت، خطراتی ممکن هست در حین مسیر  پیش بیاید.یکی این‌که احتمال دارد کولبر در مسیر با پایش لیز بخورد و بشکند یا از ارتفاعی بلغزد و سقوط کند. آنجا ارتفاعات خیلی خطرناکی دارد. این‌جوری نیست که بگویی اگر سقوط کنم ک دست یا پایم می‌شکند، ارتفاعاتش جوری هست  که اگر بیفتی محال هست که  زنده بمانی یعنی اگر شانس بیاوری و زنده بمانی قطع نخاع می‌شوی. یا این‌که  در مسیر می‌مانند و از سرما یخ می‌زنند. یکی دیگر از خطرها هم  این هست که تو این باری را  بر‌می‌داری که این از طرف دولت به‌عنوان کالای قاچاق شناخته می‌شود. کولی که در بار گازوئیل روی دوش  تو هست  یا بار پارچه یا بار سیگار یا یک چیز این‌جوری برمی‌داری. این بارها از طرف قاچاق به حساب می‌آیند و پاسگاه‌ها تمام وقت در کمین هستند که تو را بگیرند. البته بعضی وقت‌ها قصدشان دستگیر کردن نیست، قصدشان این هست که تو را بکشند. آن‌ها نمی‌پرسند که تو کی هستی؟ بارت چی هست؟ فقط از دور به تو شلیک می‌کنند. این کشتن یکی از بدترین حالت‌هاست. اما از آن بدتر آن حالتی است که تو را می‌گیرند. اگر تو را بگیرند، بی‌احترامی و تحقیر زیادی به تو می‌کنند .با همان بار،پیاده تو را تا پاسگاه می‌برند. آنجا خودم به چشم دیدم که کولبری را گرفتند، کفش‌هایش را در آوردند و در یک شب زمستانی سرد، گازوئیل روی سرش ریختند و او را همان‌طور نگه داشتند.. یا باید آنجا برایشان بارهای دیگر را جابه‌جا کنی و الآن   هم که به دادگاه معرفی‌ات می‌کنند.

کولبر تنها است. فقط از طرف حکومت و دولت و هنگ مرزی و امثال این‌ها به او بی‌احترامی نمی‌شود. صاحب باری که بار را برایش برمی‌داری، اگر یک ذره زمین خورده باشی و گوشه کارتن بارش کمی خراب شده باشد، از دستمزدت کم می‌کند به تو فحاشی می‌کند. صاحب بار یا صاحب کول فقط و فقط براش مهم هست  که بارش به سلامت  برسد، و کولبر برایش اهمیتی ندارد. من دیدم که صاحب باری  سمت کولبری که زمین افتاده بود و پایش شکسته بود آمد و به‌جای اینکه دست کولبر را بگیرد و به او کمک کند، به سمت بارش رفت و سالم بودن آن را چک کرد

آن بارهایی که برمی‌دارید اکثراً چقدر وزن دارند؟

بستگی به خود کولبر دارد. هر کولبر  می‌تواند کول و باری را به دوش بکشد. برای مثال می‌تواند 10 کیلو،20 کیلو، 30 کیلو، 40 کیلو یا بیشتر را به دوش بکشد.. اما برای اینکه پولی که می‌گیری، دستت را بگیرد و ارزشش را داشته باشد، مجبور هستی که بارهای 30 40 کیلویی برداری.

درآمد شما از هر بار چقدر هست؟ کیلویی حساب می‌شود؟

هزینه آن به مسافتی که طی می‌کنی، متفاوت هست. مثلاً اگر یک کول 30 کیلویی برداری کیلویی 5 هزار تومان می‌شود 150 یا یک کول 40 کیلویی یا هرچند کیلویی برداری، همان 5 هزار تومانی به تو می‌دهند. البته بعضی از شب‌ها که راه خیلی خطرناک و خراب هست  به خاطر اینکه کولبر پشیمان نشود قیمت را  بالا می‌برند. برای مثال می‌گویند  ما امشب کیلویی 7 هزار تومان به کولبر می‌دهیم. برای آن‌ها اهمیتی ندارد که کولبر جانش به خطر میفتد، راه خیلی خراب هست و یا پاسگاه برای دستگیری آن‌ها کمین کرده است. و کولبری که به پول نیاز دارد، زمانی که رقم بالا را می‌بیند به خطرات آن فکر نمی‌کند و قبول می‌کند. در جاهایی هم که مسافت کم است، کیلویی هزار یا دو هزار تومان به کولبر پرداخت می‌کنند.

سابقه دستگیری دارید؟ آیا گیر مأمورها افتادید و به شما نیز بی‌احترامی کرده‌اند ؟ تا الآن شده شما یا کولبرهای دیگر با مأمورها درگیر بشوید؟ یا آن‌ها به سمت شما شلیک کنند؟

خیلی وقت‌ها دستگیر شدیم. قبل از اینکه دستشان به ما  برسد بار را پرت می‌کردیم و خودمان فرار می‌کردیم. فکر کن کول دو ساعت روی دوشت هست و تا سر مرز حملش می‌کنی، آنجا  به  سمت می‌آیند و تو مجبوری بارَت را پرت کنی و دوباره با دست خالی برگردی.

بی‌احترامی و فحاشی که آره، خدایی خیلی اتفاق افتاده است. هر کولبری که دستگیر بشود باید بار را تا پاسگاه برایشان جابه‌جا کند. بی‌احترامی هم از این بیشتر که وقتی تو را می‌گیرند لباس‌هایت را در میاورند، کفش‌‌هایت را در میاورند و تو آن برف،گازوییل می‌ریزند روی بدنت و دیگر اینکه هر سربازی آنجا هست، به تو لگد میزند. این‌ها همه خودش بی‌احترامی هست یا حتی حرف‌هایشان یا نوع برخوردی که با تو می‌کنند مثل یک قاچاقچی خیلی بزرگ، مثل یک غارتگر به تو نگاه می‌کنند. آن مأمورهایی هم که میایند عقده‌ای شدند. می‌فهمید چی میگم؟ این‌جوری احساس می‌کنند که آن کولبر مقصر هست، دلیل اینکه از خوابش مانده است، آن کولبر است و همه آن سختی شب‌بیداری را سر کولبر خالی می‌کنند.

 همین نزدیکی‌های خودمان، شبی به مرز خودمان که می‌رفتیم، یکی از پسرهای روستای خودمان که نیم ساعت زودتر از ما رفته بود در کمین افتاد و به او شلیک کردند و متأسفانه جانش را از دست داد و کولبران دیگر هم بودند که آن‌ها را  زدند و دست و پایشان را شکستند.

تا الآن شده کولبرها با هم اعتراض کنند یا نگذارند مأمورها اذیتشان کنند یا شده تجمعی بکنند؟

چیزی مثل تجمع که کولبران در کوه‌ها انجام بدهند، خیلی کم پیش آمده است ولی بیشتر زمان‌هایی  که کولبران زیاد هستند و مأموران می‌آیند و با آن‌ها  درگیر می‌شوند. حتی شده که بارهای آن‌ها را گرفتند، درگیر شده‌اند و بارها را پس گرفته‌اند یا کولبری را گرفته‌اند و بقیه رفته‌اند و به او کمک کردند و نجاتش داده‌اند ولی اینکه اعتراض بزرگی در کوه‌ها کرده باشیم، نبوده است ولی اطلاع‌رسانی در مریوان و شهرهای دیگر شد و چند بار در شهر تظاهراتی انجام شد.

آماری دارید که چقدر کولبرها کشته یا دستگیر می‌شوند؟

به این دلیل که مسیر رفت و آمد کولبرها یکی نیست، مشخص نیست که شبی چند نفر دستگیر می‌شوند یا چند نفر کشته می‌شوند ولی در این دو سال گذشته به شدت آمارها بالا رفته و تعداد زیادی از کولبران کشته شده‌اند و پس از آن،  مردم را تهدید می‌کنند که اگر تجمعی  انجام دهید  و سر و صدایی راه بیندازید، شما را اذیت‌ می‌کنیم و از ترس، بیشتر مردم مخفی می‌کنند. حتی اتفاق افتاده است که کولبری کشته‌ شده و خانواده او به نوعی این موضوع را پنهان کرده‌اند که انگار اصلاً با گلوله کشته نشده است. راستش من نمی‌توانم آمار دقیقی بدهم و بگویم هر چند روز یک‌بار کولبری کشته می‌شود بعضی شب‌ها هست که پاسگاه‌ها  نیستند و برعکس آن شب‌هایی نیز هست که مأموریت دارند و در آن شب دو نفر کشته می‌شوند و بیش از ده نفر نیز دستگیر می‌شوند.

زیاد راه مرز را می‌بندند؟

بله خیلی زیاد اتفاق می‌افتد. یعنی در یک   هفته 5 شب یا 3 شب مرز را می‌بندند.

به صورت جمعی و گروهی کولبری می‌کنید یا بعضی‌ از مسیر دیگر می‌روند؟

این‌جوری نیست که بگویم همه‌ آن‌ها روی یک خط و مسیر می‌روند. شب‌هایی ک راه خطرناک هست، در گروه‌های دونفری و  یا به صورت انفرادی با ترس و لرز مسیر را طی می‌کنند.

وقتی که بارها را تحویل دادید، دیگر هیچ خطری از سمت مأموران شما را تهدید نمی‌کند؟

بارها اتفاق افتاده است که کولبران بار را تحویل صاحبش داده و دستمزدش را گرفته است. زمانی که در مسیر برگشت بوده‌اند، به دلیل تشخیص لباس‌هایشان دستگیر شده اند.

فقط از ایران به عراق بارها را می‌رسانید؟ معمولاً چه کالاهایی جابه‌جا می‌کنید؟

 از هر دو طرف هست. برای مثال گازوییل و بنزین و نفت از ایران  به عراق حمل می‌شود، از  آن‌سو هم پارچه،سیگار، ماهواره، کفش، ادکلن و … به ایران حمل می‌شود.

بیشترین ترس کولبرها از چیست؟

بیشترین ترس کولبران از نیروهای امنیتی هست، از اینکه دستگیر بشوند یا گلوله به آن‌ها اصابت کند. پس از آن می‌توان از اتفاقاتی که در طول مسیر ممکن است برای آن‌ها بیفتد نام برد. از سقوط کردن، از ریزش کوه و خطراتی که حین ریزش سنگ رخ می‌دهد و در آخر هم می‌توان پس از اینکه کالا به هر دلیل دچار آسیب شود، از صاحب بار و تبعات پس از آن نام برد.

نظرتان راجع به اینکه می‌گویند کولبران قاچاقچی‌اند، چیست؟

وقتی تریلیون تریلیون واردات غیرقانونی اسمش قاچاق هست و کولبری هم که 20 کیلو 30 کیلو وسیله دارد، اسمش قاچاق هست. این ناراحت کننده ‌است که به کسی که  برای گذراندن زندگی‌اش مجبور است که کولبری کند، قاچاقچی بگویند. به نظر من کولبری قاچاق نیست چون باری که کولبران حمل می‌کنند آن‌قدر چیزی نیست که زیاد باشد که آن هم همه از سر بی‌پولی و اجبار است.

به نظر شما راهکار یا راه‌حل مسئله کولبری چیست ؟ به نظر شما دولت چه کاری می‌تواند برای حل این مسئله انجام دهد؟

چند کار هست که باید انجام شود. اول اینکه نباید هیچ‌کسی دغدغه شغلی داشته باشد.مورد دوم اینکه ما تا الآن ندیدیم که شروع ساخت کارخانه‌ای شرکتی چیزی زده شود که امیدوار باشیم که کولبری مشکلش حل شود. در واقع این بیکاری هست که باعث می‌شود شخص تنها گزینه‌اش کولبری باشد. برخورد نیروی انتظامی هم نباید این‌جوری باشد که به فردی به جرم حمل 20 کیلو بار و دو  بسته ادکلن ، بدون اینکه دادگاهی شود، شلیک کند و او را بکشد انسان عاقل حاضر نیست جانش را به خاطر 100 هزار تومان به خطر بیاندازد. به نظر من حل این مسئله کار راحتی هم نیست. باید ریشه‌یابی کنی، باید در مورد این مسئله پژوهش و نشست و همایش برگزار شود که چرا فردی با این خطرات، کولبری می‌کند و راه‌حل آن چیست؟

فقط می‌توانم بگویم کولبری زندگی  ناخوشایندی هست.هیچ‌کس با کولبری را انتخاب نکرده و هیچ‌کس دوست ندارد این کار را  ادامه دهد و هر کولبری که می‌بینی ، آرزویش این است که روزی دیگر کولبر نباشد.

 

نتیجه‌گیری

کولبران فقط به خاطر نداشتن شغل و شرایط مالی‌شان مجبور به تن دادن به کولبری می‌شوند، دولت و مردم در قبال این کولبران مسئول‌اند و باید از آن‌ها حمایت کنند. این شغل ازهرجهت کولبران را تحت‌فشار قرار می‌دهد و شأن انسانی‌شان را خدشه‌دار می‌کند و اولیه‌ترین حقوق آن‌ها را به‌عنوان شهروندی آن‌ها را می‌گیرد. حل این مسئله  باید با برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و اجتماعی به عمل آید. باید اشتغال‌زایی شود، کارخانه و شغل‌های بیشتری در کردستان ایجاد شود، بودجه بیشتری به این استان محروم تعلق گیرد و از توانایی جوانان در امور ممکت و ادارات مختلف استفاده شود. نه اینکه یک جوان تحصیل‌کرده ر مجبور به کولبری شود. به‌جای آنکه خود دولت مقصر شناخته شود کولبران را مقصر می‌دانند و قاچاقچی می‌خوانند در صورتی حجم واردات کالا توسط کولبران، درصد بالایی از واردات غیرقانونی را شامل نمی‌شود.

خروج از نسخه موبایل