عملکرد پنهان تنش میان ایران و آمریکا

محمد زینالی اُناری

usa war iran i1dspt

غائله ی تنش آمریکا علیه ایران در دو شب پیش بالا گرفت و به احتمال زیاد، یک مانور نظامی را در مرزهای آبی ایران شاهد بودیم. به نظر می رسد آمریکا خواسته دقت نظامی ایران را بسنجد و خوشبختانه دراین مورد آزمون خوبی ازخود نشان داده ایم. اما در کلیت خود، این تقابل و رویارویی یک عملکرد پنهان دارد که مشخصاً تقویت هژمونی و افزایش قدرت آمریکا را در پی دارد. ترامپ می خواهد آمریکای قدرتمندی به آمریکائیان نشان دهد و چه خوب که ایران را که قطب معنوی و اقتصادی جهان اسلام است را به چالش بکشاند. هر قدرتی برای بیشتر شدن نیاز به یک عنصر تمرینی یا سیبل آزمایشی دارد تا خود را در رسانه ها و اخبار روز که عرصه ی نمادین ظهور قدرت است، پررنگ‌تر کند.

آمریکا نیاز به مانورهای جدی در مورد اعمال سیاست و زور در عرصه ی بین المللی دارد که ما برایش فراهم می کنیم. این روش آمریکا است که فردیت و اقتدار خود را با یک چالش جهانی به رخ بکشد و آرامش در جهان به ضرر او است. یعنی ما اگر می خواستیم آمریکا را فروبپاشانیم باید میتوانستیم به طرق مختلف با او از نقطه نظر سیاسی کنار بیاییم و حتی به عنوان قدرت برتر رسمیت بشناسیم. در این صورت، او فرصتی برای نشان دادن اقتدارش نداشت و به تدریج به صورت یک کشور مثل تمام کشورها در می آمد. ما فکر می کنیم انقلابی گری خود را به رخ می کشیم، اما آمریکا را به صورت تز اصلی قدرت عیان می کنیم و به تدریج هم در ذیل قدرت تز، به صورتی که در زیر گفته می شود خرد می شویم.

آمریکا نیازمند تنش بیشتر در داخل ایران است که موجب نارضایتی طبقات مرفه و مهاجرت سرمایه ی آن ها به کشورهای شمال به ویژه آمریکا می شود. وقتی سرمایه ها از ایران رفتند، دیگر عملا پولی وجود ندارد. امروز رامبد جوان برای تکثیر به کانادا می رود، فردا رامبد پیر برای سکونت و الی ما شاالله. آمریکا نیاز به نیروی متخصص دارد که با احساس ناامنی و عدم پذیرش نیروی متخصص در ساختار اقتصادی ایران، غالب متخصصان و تحصیل کردگان ایرانی به طور زیر زمینی به کشورهای شمال به ویژه آمریکا می روند. صبح تا شب اخبار مسائل آموزش و پرورش ایران را می شنویم و اعتراضات معلمان را. در حالی که دست چین همین پرورده ی آموزش و پرورش، در زمانه ای که مغزها عامل نجات اقتصاد ها هستند، از ایران خارج می شوند.

اگر شما آرامش، پول و فکر را از یک جامعه ای بگیرید، به نظرتان در آن جامعه چه چیزی می ماند جز اضطراب، فقر و فساد؟ انتظار دارید در ایران چه اتفاقی رخ دهد و چه راه گشایی صورت گیرد؟ اگر این روند به همین صورت ادامه یابد، مقاومت در برابر ناامیدی، کم بود بودجه و رانت خواری توسط متعهدترین دولت ها هم بی نتیجه خواهد بود. به نظر می رسد این اتفاق افتاده است و اخبار ناامیدی، مشکلات معیشتی و فشار رانت‌خواری بر وزرا، آن هم از داخل زندان روشن می کند که ما در سال های قبل این خطا را انجام دادیم و امروز مشکلات بسیار سنگینی در خصوص بازگشت به وضعیت عادی داریم. با این روند تضعیف شدن خطر هر گونه اتفاق مهیبی حتی بدون خطرات خارجی ما را تهدید میکند.

در این مواجهه، ما اگرچه ممکن است حتی در جنگ نظامی پیروز شویم و اظهار قدرت کنیم و در برابر ثروتمندترین کشور جهان که گاه آن را به صورت کدخدا فهم می کنیم، عرض اندام می کنیم و آن را به هزینه می اندازیم. اما اسم او را به صدر اخبار جهان در می آوریم و علاوه بر او، به کشورهای حوزه ی خلیج فارس و … هم قدرت و فرصت عرض اندام و نظریه پردازی در مورد آینده ی حوادث را می دهیم. خلاصه هر چه کشور بیکار و بی تأثیر هست را به فضولی وا می داریم. علاوه بر این که هژمونی آمریکا را در جهان تقویت می کنیم، کشورهای بی صدای خاورمیانه را هم به صدا در می آوریم.

ما موقتاً به شاهنامه و ادبیات تهمتنی نیاز نداریم، برای عرصه ی دیپلماسی می توانیم با سلاح سعدی و حافظ رندی و عاشقی کنیم تا دنیا را مجذوب عشق و صفای خود سازیم. اگرباور کنیم که قدرت عشق و محبت برترین قدرت ها است.

خروج از نسخه موبایل