یکی از مهمترین مسائل در فضای فرهنگیِ ایران کنونی، مسئله ” خرید کردنِ خانمهاست”.
خرید در شرایط کنونی برای زن ایرانی، کارکرد( function ) متفاوتی پیدا کرده است. خرید برای زنان صرفا ابزاری برای رفع نیازهایِ مادیِ فردی و خانوادگی شان نیست، بلکه کارکردی روان شناختی نیز پیدا کرده است. در پس امر خریدِ زنِ ایرانی دو نوع خواسته ی متفاوت در هم آمیخته شده است:
- رفع نیاز مادی و اساسی خانوادگی یا شخصی: که شامل تمامی نیازهای اولیه و ضروری میباشد که در سطح فردی و خانوادگی مطرح میشوند.
- رفع نیاز های روانی و اجتماعی در سطح فردی: که شامل مواردی از قبیل توجه، آزادی، در دید عامه ی مردم بودن، پر کردن اوقات فراغت، عزت نفس، سرگرمی، لذت، آرامش، شاد بودن و بویژه خودشکوفایی میشود.
خرید کردنِ زنان، به عنوان یک امر فرهنگی، خصوصیتی دیالکتیکی دارد. از طرفی در دل خود، معنای متضادش را پرورانده و از طرفی دیگر دارای ریشه و سابقه ای تاریخیست که در بررسی آن نمیتوان به نمود های کنونی آن بسنده کرد. به تعبیر فوکو: «هر جا قدرت وجود دارد، مقاومت هم وجود دارد. خرید زنانه نیز به عنوان امری اجتماعی که از روابط قدرت-سلطهگری مستثنی نیست، هم زمینه ساز بازتولید و هم شکنندهی “رابطهی سلطهمحور مردان با زنان ” بوده است. هم مروج قدرت بوده (بازتولید کنندگی) و هم مروج مقاومت (شکنندگی) و این خود همواره مهمترین خصوصیت امر اجتماعی دیالکتیکی بوده است. خرید زنان، از طرفی زمینه سازِ بازتولید ِ “قدرت: سلطه ی مردانه ” بوده، زیرا زن ایرانی با اتکای اقتصادی اش به مرد، در سایر زمینهها گوش به فرمان اوست. عدم استقلال اقتصادی زمینهساز واگذاری استقلال روانی و اجتماعی-فرهنگی زنان به مردان بوده است. از طرفی دیگر تحویل ( reducation ) خرید زنانه از موقعیتِ ” امر مادی ارضاء کننده” به موقعیت امر “غیرمادی ارضاء کننده” باعث شده است که نیازهای غیرمادی-روان شناختی ( اعم از لذت، سرگرمی، عزت نفس و خودشکوفایی) ذیل عملِ خرید زنانه مطرح شوند و این خود در کسوت حربه ای برای تنزلِ فکر و اندیشه ی زن ایرانی و همچنین ترویج سطحی نگری بی سابقه برای نگهداشت زنان در سیطره ی گفتمان قدرت محور ِ” مرد سالاریِ سلطه طلب ” بوده است.
خرید کردن در شرایط کنونی، اَفیون توده زنهای ایرانیست و بدل به مواد مخدر و تسکین دهنده ای شده است که انجام آن بازگرداننده ی آرامش از دست رفته در محیط خانواده و اجتماع است. زنان با خرید کردن، اخلاق زورگوایانه ی مردان، رابطه ی شکننده ی زناشویی، ناآرامی ها و سرگردانی های روان شناختی خویش و همچنین شرایط نابسامان معیشتی را فراموش میکنند. جایگاه خرید برای زنان ایرانی، بی شباهت با جایگاه دین برای طبقه پرولتاریا( کارگر)ی مد نظر مارکس نیست. هر دو اسیر رابطه کارفرما_کارگر هستند از دو جنس متفاوت. در هر دو موقعیت، این اَفیون است که پذیرش وضع موجود و سپس ادامه دادن را ممکن میسازد؛ برای پرولتاریا (کارگر) دین است که این نقش را بازی میکند و با ارائه ی توجیهی الهیاتی بر رابطه ی خصمانه ی کارفرما_کارگر سرپوش گذاشته و ادامه ی رابطه ی سطله گر_زیردست را ممکن میسازد. برای زنان این” خرید” است که چنین کارکردی داشته و پذیرش تمامی جنبه های ناملایم رابطه ی قدرت محور مرد_ زن_ و زناشویی را ممکن میسازد.
آنچه در گفتار فوق مطرح شد، ذیل بعد ” قدرت” قرار میگیرد. علاوه بر همه ی گفته های فوق، امر خرید در مواردی برای زنان کارکرد رهایی بخش و آزادی طلبانه نیز داشته است. بایستی بخش زیادی از این کارکرد را برای “زن مستقل و نیمه مستقل از منظر اقتصادی” معنادار دانست. این بخش از گفتار، ذیل مفهوم ” مقاومت” مطرح میشود. بنابر گفته ی فوکو:《مقاومت، قدرت را مختل میکند. مقاومت،هم یکی از عناصر عملکرد قدرت و هم یکی از عوامل بی نظمی دائمی آن است. زن ایرانی از آزادی عمل نسبی اش در هنگام خرید گاها به صورت آگاهانه استفاده کرده و مدت زمان بیشتری در خیابان میماند و خرید را فرصتی برای رهایی از کار شدید خانگی و وظایف مادرانه و همسرانه میپندارد. زنان ایرانی در موقعیت خرید، همیشه خریدار کالا نیستند. استراتژی آنها خرید کردن و تصاحب کردن ” فضای مصرف ” است. به طوری که در بیشتر مواقع زنان در مدت زمانی که به خرید اختصاص داده اند، صرفا برای پرسیدن در مورد قیمت کالایی وارد مغازه ای شده و بدون خرید خارج میشوند. در این حالت مصرف و خرید صرفا به کالا ها و ابزار های مورد نیاز محدود نمیشود، فضا ها نیز در این مکانها تولید و مصرف میشوند.
زن ایرانی برای کارکرد آزادی بخشی و رهایی، در موقعیت پرسه زن (flaneur ) قرار گرفته است و به یک معنا پرسه زن است. پرسه زن، مصرف کننده ی فضا ها و محیط شهری در زندگی روزمره است. پرسه زن، بیننده ای است که دیده میشود. به تعبیر والتر بنیامین: ” قدم زدن در شهر بهترین پاداشی است که میتوان به پرسه زن داد”. پرسه زن ها، نه لزوما برای خرید، بلکه برای بازدید از خود پاساژ و مرکز فروش آمده اند.
پاساژ و مرکز فروش برای پرسهزن ( پرسهزن خانم) فضای مالوفی فراهم کرده و بدون آنکه ضرورتا به خرید کالایی بپردازد، در آن به سیاحت پرداخته و مناسبات خاصی با فضا برقرار میکند. در موقعیت پرسه زن، خانمهای ایرانی بیرون از خانه، برای شکستن حصار های قدرت و مقاومت در برابر آن به نقش دختر بودن قبل از ازدواج خود بازگشته و شباهنگام و در مسیر بازگشت مجددا نقش مادرهمسری خود را بازیافته و به منزل برمیگردند. در پس این پرسه زنی، عنصر مقاومت با کارکردی آزادی بخش و رهایی کننده نهفته است. این پرسه زنی علاوه بر کارکرد آرامبخش، سرگرم کننده، در معرض دید بودن و … دارای کارکرد نهفته ی مقاومت بوده که این خود وجه جداکننده ی مورد اخیر از دو موردیست که در گفتار فوق به آنها پرداختیم. در پس مورد اخیر، شکننده کردن رابطه ی سلطه گر_زیردست نهفته است. این کارکرد از طریق متفاوت آرایش کردن، متفاوت لباس پوشیدن، حجاب نه چندان کامل، با دوستان به پاساژ رفتن، مدت زمان زیادی بیرون از خانه و در خیابان بودن، شب هنگام به خانه برگشتن، و … عملی میشود. اینکه امر خرید برای زن ایرانی قدرت را بازتولید کند یا مقاومت، بسته به سطح اندیشه ورزی آنهاست.
در پایان، بنظر میرسد امر خرید تا حدود زیادی برای توده زن ایرانی، امری خود ارضاء کننده ی روانشناختی است که از طریق آن عزت نفس و آرامش از دست رفته مجددا به چنگ آورده شده و ضمن پذیرش رابطه قدرتمند و ناملایم مرد زن و زناشویی، ادامه ی میسر ممکن میشود. خرید، اَفیون توده زن ایرانیست.