فهم مسأله خانواده در بستر تغییرات اجتماعی

محمدرضا پویافر

Iranian Family

یکی از راه حل‌های که برای مقابله با افزایش نرخ طلاق در سالهای اخیر پیشنهاد شده و بعضی از قوانین هم برای آن تصویب شده، سخت‌تر کردن فرایند جدایی است. در پسِ ارائه این راه حل، این تصور وجود داشته که با سخت کردن طلاق، افراد متأهل متعهد به پیوند زناشویی خود می‌مانند- یا حداقل مجبور می‌شوند که بمانند – و خانواده‌های بیشتری از خطر فروپاشی نجات پیدا می‌کنند.
اما آنچه مثل تحلیل بسیاری از مسائل اجتماعی در این موضوع به آن توجه نمی شود، مسأله تغییرات اجتماعی در حوزه‌های دیگر زندگی و تأثیر آن بر موضوع مورد نظر است. این خطا در مورد تحلیلِ چرایی تغییر در عزادارایهای ایام محرم و صفر هم وجود دارد.

در جامعه سنتی که اساساً بخشهای مختلف جامعه به دلیل تأکید بر شباهت و هماهنگی مردم به صورت مکانیکی همبسته می‌شدند، عملاً راه حل‌های متنوعی برای هم زیستی دو جنس مخالف نمی‌توانسته وجود داشته باشد. در نتیجه برای یک اجتماعی دین، ازدواج یگانه راه حل موجود برای درآمیختن زن و مرد بوده است. در نتیجه، سخت بودن و سخت شدن در چنان اجتماعی کاملاً مؤثر بوده و موجب حفظ خانواده هم می‌شده است. در عین حال این ساختار اجتماعیِ سنتیِ تقبیح کننده طلاق- و نه قوانین سخت- بوده که موجب دشواری هرچه بیشتر در جدایی همسران می‌شده است.

اما در جامعه امروزِ ایرانی که به خصوص در کلانشهرها، یک گمنامی و بی نامی نسبی وجود دارد، راه حل‌های متنوعی برای افراد وجود دارد که – هرچند در برخی موارد غیر قانونی- اما کاملاً در دسترس است؛ این راه حل‌ها شامل موارد قانونی مثل ازدواج موقت تا موارد غیر قانونی مثل هم زیستی غیر شرعی(ازدواج سفید) و روابط جنسی ناشناخته و موقت از جمله در قالب تن فروشی را شامل می‌شود. بناب محمدرضا پویافر محمدرضا پویافرراین به همان اندازه که آسان کردن ازدواج (به معنای فراهم کردن امکانات اقتصادی و اشتغال و مسکن، عامل اصلی برای تسهیل و افزایش میل جوانان به ازدواج نیست)، سخت کردن طلاق هم نمی‌تواند حفظ بنیان تعداد بیشتری از خانواده‌ها را تضمین کند. چرا که با وجود داشتن انواع راه حل‌های متنوع –تعاملِ جنسی و تغییرات فرهنگی، ارزش و نگرشی در جوانان امروز، عملاً تعداد کمتری خانواده تشکیل می‌شود. حتی این فرض هم متصور است که با سخت‌تر شدن طلاق، تعداد بیشتری از جوانان با تغییرات ارزشی و نگرشی جدید، از ازدواج رویگردان شوند.

بنابراین این راه حل‌ها هرچند که تا یک سطحی از مسأله را می‌تواند پاسخگو باشد، اما نه آسان کردنِ ازدواج و نه سخت کردن طلاق، هیچ یک راه حلی اصلی و تعیین کننده نهایی برای مسأله خانواده در ایران امروز نیست. چرا که عامل مهم دخیل در مسأله خانواده ایرانی، تغییرات فرهنگی به خصوص در سطح ارزشها و نگرش هاست که اولویت های زندگی، ترجیحات و انتخاب های فرد را حتی در جریان زندگی روزمره تحت تأثیر خود قرار می دهد. بخش مهمی از این تغییرات در سطح باورهای مذهبی و اخلاق دینی رخ داده است؛ تغییری که هم عملکرد دولتمردان و سیاستگذاران حاکمیتی، هم دانشگاهیان و هم از جمله دست اندرکاران سازمانِ دین را به چالش کشیده است.

خروج از نسخه موبایل