تکرار ترکمانچای

مجتبی لشکربلوکی

closer look

چند سال پیش از من دعوت شد برای گروهی از مشاوران آموزش و پرورش سخنرانی کنم. از دوستی که مسؤول برنامه بود پرسیدم که مایلند درباره چه موضوعی صحبت کنم و پاسخ داد: راجع به هر موضوعی که خودتان صلاح می دانید، هر چه شما بفرمایید خوب است!

اتفاقاً سخنرانی من همزمان شد با سالگرد امضای فرمان مشروطه و من از این حُسن تصادف استفاده کردم و گفتم نزدیک به یک قرن از انقلاب مشروطه گذشته و هنوز بعضی از ما اهمیت «مشروطیت» را درنیافته ایم. این که امروز به من بگویید «هر چه شما بفرمایید خوب است» باعث می شود که شما نتوانید بر عملکرد من نظارت کنید.
در جامعه، هنگامی که به کسی «وکالت» می دهیم که چند پله بالاتر از دیگران بنشیند و با این وکالت، فرصت و قدرت بیشتری به او تفویض می کنیم باید «نظارت» بیشتری نیز بر او اعمال کنیم. دادن چنین «ولایتی» بر من، نشان می دهد که این جمع، نه دارای «طرح و برنامه» است و در نتیجه نه دارای «ارزیابی و قضاوت». جامعه ای که به کسی قدرت این را بدهد که بدون برنامه و نظارت عمل کند هنوز در دوران فتحعلیشاه بسر می برد و چنین جامعه ای باید منتظر تکرار ترکمانچای باشد [و مستحق آنست]. (برگرفته از نوشته دکتر سرگلزایی).

تحلیل و تجویز راهبردی:

جمله معروفی هست که می گوید قدرت فساد می آورد. این جمله غلط است! این قدرت نیست که فساد می آورد. قدرت بدون قید است که فساد می آورد. بگذارید مثالی را با هم مرور کنيم:
داور فوتبال، قدرت بالایی دارد. می تواند هر بازیکنی را اخراج کند. گل را آفساید اعلام کند و آفساید را گل! قدرت آن بی نظیر است از این جهت می توان گفت که وی قدرت مطلق را دارد اما چهار مکانیزم وجود دارد که وی را محدود می‌کند:

1-برای رسیدن به این جایگاه باید دوره های حرفه ای را گذرانده باشد و مدارک تایید کننده صلاحیت را کسب کرده باشد و اگر دست از پا خطا کند، صلاحیتش تمدید نخواهد شد.

2-در زمان قضاوت تمام تصمیم های وی را 100 هزار نفر می بینند و در مورد قضاوت وی قضاوت می کنند. موقعیت ها، تصمیم ها و نتایج تصمیم وی کاملا شفاف است. وی در یک اتاق شیشه ای قرار می گیرد.

3-پیش از شروع بازی، قواعد داوری مشخص، مدون و جهان شمول است و همه نیز این قواعد داوری را می دانند. قضاوت او را با قواعد می سنجند. مثلا هیچ داوری نمی تواند بازی را دلبخواهی در دقیقه 75 به پایان ببرد.

4-بعد از بازی مورد ارزیابی قرار می گیرد و اگر خطایی کرده باشد مسیر رشد شغلی، درآمد، شرافت حرفه ای اش لکه دار می شود. یعنی تصمیمات اشتباه (عمدا یا سهوا) همراه با عقوبت است و حتی ممکن است برای تمام عمر از قضاوت محروم شود.
داور قدرت دارد. قدرت بالایی نیز دارد. اما «قدرت چارچوب مند» دارد. وقتی می گوییم قدرت فقط در مدیران ارشد و داوران فوتبال خلاصه نمی شود. معلمی که فرزندم را به او و راننده ای که فرمان را به او سپرده ایم و اصولا هر کس که تصمیمش می تواند بر زندگی دیگران تاثیر داشته باشد صاحب قدرت است.

اگر می خواهیم مدرسه مان، محله مان، شهرمان، استان مان، وزارت خانه مان، مجلس مان و کشورمان توسعه پیدا کند. باید به کارگزاران «قدرت» داد. قدرت است که می تواند مسیر یک کشور را تغییر دهد. اما این شرط کافی نیست. قدرت باید چارچوب مند باشد. قدرت با سازوکارهای چهارگانه زیر مقید و مشروط می شود.

صلاحیت: همانگونه که سرنوشت مسافران یک هواپیما را به خلبانی می دهیم که تمام دوره های مهارتی لازم را طی کرده نباید سرنوشت کشور را به دست آقازاده یا خانم زاده ای بدهیم که صرفا به خاطر پدر/مادرش در لیست قرار گرفته و هیچ یک از صلاحیت های لازم برای کشورداری را ندارد.

اتاق شیشه ای: رفتار، تصمیمات، امضاها، توصیه ها، رای ها، انتخاب های قدرتمندان باید در اتاق شیشه ای باشد. هیچ چیز نیز نباید مانع از افشای اطلاعات شود. حتی محرمانه ترین اطلاعات را نیز بعد از سال ها افشا می کنند.

عقوبت: نظارت اگر بدون عقوبت باشد بی فایده است. فردی که به او قدرت دادیم اگر فقط در پی گذاشتن قوم و خویش خودش در این هیات مدیره و آن هیات مدیره باشد باید عقوبت شود و کمترین اش این است که خطاهایش افشا شود تا بار دیگر به او اعتماد بی جا نکنیم.

تعهدات روشن: آنانکه انتخاب میشوند باید دارای برنامه و تعهدات روشنِ مکتوبِ اعلام شده باشند. نه آنکه با حرف های مبهم هیجانی شعاری پوچ به صندلی ها برسند و دیگر پاسخگوی هیچ چیز نباشند.

اگر قدرت با توسل به چهار سازوکار فوق، چارچوب مند و مشروط نشد، تصمیم گیران عزیز یا عمداً یا سهواً دچار خطاهای بزرگ خواهند شد و ترکمانچای ها تکرار و تکرار می شوند. این خطاست که بگوییم هر چه آن خسرو کند، شیرین بود! ظاهرا تجربه و تاریخ نشان داد که نتیجه کار خسروان، همیشه شیرین نیست! ش

خروج از نسخه موبایل