چه زیباست این صحنه هایی که دانشجویان استاد قانعی راد به نیکی از نیکی های آموزشی و اخلاقی استادشان یاد می کنند. کاش می توانستیم از بزرگان دیگر هم که زنده هستند چنین زیبا سخن بگوییم.
من خرسندم که تا زمانی که استادم دکتر قانعی راد زنده بود در سخنرانی ها و نوشته هایم از توانایی ها و خدماتش نام بردم و بخشی از یکی از کتاب هایم را به معرفی و نقد آرای او اختصاص دادم که امیدوارم بزودی این کتاب چاپ شود.
دوستان خوبم بیاییم از بزرگانی چون هادی خانیکی، حاتم قادری، محمد جواد کاشی، محمود سریع القلم، مقصود فراستخواه، حسین بشیریه، عباس عبدی، داریوش رحمانیان، جلایی پور، رفیع پور، چلبی، آزاد ارمکی، سارا شریعتی، یوسف اباذری، عماد افروغ، و نسل جوان اندیشمند کنونی مانند عباس کاظمی، حسن محدثی، مصطفی مهرآیین، محمد فاضلی، سراجزاده و دهها اسم دیگر تقدیر کنیم. بیاییم نام آنها را با صدای بلند در کلاس های درس ببریم و نوشته های شان را به یکدیگر معرفی کنیم و خدمات آنها را به رسمیت بشناسیم. بیاییم به این سرمایه ها احترام بگذاریم و به آنها نشان دهیم که زحمات آنها دیده و شنیده و خوانده می شود. بیاییم میان آنها که کاری می کنند و آنها که صرفا کاسب اند تمایز بگذاریم.
بیاییم عهد کنیم از این لحظه دربرابر سخنان نادرستی که درباره خادمان و قهرمانان دانشگاهی می شنویم بایستیم و مانع از سرکوب و حاشیه راندن این قهرمانان راستین شویم. بیاییم فرهنگ دانشگاهی مان را تغییر دهیم.
دوستان نازنینم بیاییم از خاطرات خوب مان، از قهرمانان زنده دانشگاه بنویسیم و بگوییم تا قشر کاسبکار دانشگاهی ارزش های سودجویانه اش را بر دانشگاه چیره نسازد.
بیاییم از کتاب ها و نوشته ها و سخنرانی ها و منش خوب قهرمانان زنده دانشگاه بنویسیم و بگوییم تا اینها ارزش ها و سرمشق های ما شوند و امید به زندگی دانشگاه باز گردد.
دوستان فرهیخته ام بیایید متحد شویم تا هر انسان دانشگاهی خلاق را بخاطر خلاقیتش با اسم و رسم در هر جا که می توانیم یاد کنیم و ارج نهیم. دوستان خوبم بیاییم از آنهایی که شجاعانه از جامعه ایران دفاع می کنند با اسم و رسم شان یاد کنیم.
دوستان نازنیم درگذشت استاد قانعی راد فرصتی است تا بر فضای دانشگاه نیک بنگریم و برای ارتقا آن بکوشیم. بیاییم میدان را برای استادان کاسبکار و فرصت طلب که جز نان خویش دغدغه ای ندارند کمی تنگ تر کنیم. راه این کار به رسمیت شناختن خادمان و قهرمانان واقعی دانشگاه است. ما با سکوت در برابر خدمات این قهرمانان و محول کردن تکریم آنها به بعد از رفتن شان ظلم بزرگی به جامعه و خودمان می کنیم. بیاییم این رسم سرکوب گر و ظالمانه را از بین ببریم.
اگر با پیشنهادم موافق هستید لطفا بنویسید و راهکاری برای تحقق و توسعه آن ارایه کنید. مبادا دست روی دست بگذاریم تا قهرمان و خادم دیگری برود و ما مجدد بگوییم افسوس که تا بود از او سخنی نگفتیم.
پرسش مهم اینست که چگونه خادمان دانشگاهی زنده را تا هستند پاس بداریم. منظورم اعطای جایزه و نشان نیست. راهی که هر کس بتواند به نوعی آن را انجام دهد.
اگر چنین شود آنگاه کاسبکاران دغلباز خود بخود شناخته می شوند. در شرایط ابری و آشفته فعلی است که دوغ و دوشاب قاطی شده است.
یکی از راه های پاسداشت خادمان دانشگاه نقد و نقل نوشته ها و ایده های آنها در کلاس ها و همایش ها و گفتگوهای عادی است.
یادمان باشد که نقد، خوب و ضروری است؛ اما کافی نیست. بسیاری از ما آمادگی و توانایی نقد روشمند را نداریم. اما همه می توانیم نوشته ها و اندیشه ها و خدمات بزرگان را نقل کنیم.
ما اکنون با نوعی سکوت مرگبار روبروییم. باید این سکوت را بشکنیم. ما بزرگان مان را بایکوت کرده ایم. بیاییم خدمات و اندیشه های استادان ایرانی را در محافل و گفتگوهای مان نقل کنیم.
بگذاریم استادان خود ما نیز در کنار هابرماس و دورکیم و وبر و مارکس و فوکو کم کم نقل محافل شوند.