پرسه زن، دوره گرد و عابری است که از اینکه بدون عجله در شهر قدم میزند، لذت میبرد. تفرج بدون هدف، والاترین آرزوی پرسه زن است. قدم زدن در شهر، بهترین پاداشی است که میتوان به پرسه زن داد. به نظر بنیامین، “درانسانی که بدون هدف و طولانی در خیابانها قدم میزند میتوان نوعی مستی را دید.”
در مراکز خرید، گروههای مختلف را نمیتوان از هم تمییز و تشخیص داد. نوع پوشش و طرز پاساژگردی، دیگر معرف قشر و تیپ خاصی نیست. هویت طبقاتی از طریق شبیه شدن گروهها به یکدیگر رنگ باخته است.
مصرف مراکز خرید در تهران تا اندازه زیادی تابع قیمت کالاها و خرید آنها نیست، زیرا فقرا نه تنها برای خرید نمیآیند بلکه اساسا توان خرید چنین کالایی را ندارند. از این رو، حضور گروههای فرودست شهری موجب میشود تا نظام معنایی که توسط الگوهای سرمایه داری تولید میشود متزلزل شود. سلسله مراتب و تمایزی که ممکن است در شهری غربی پدید آید، در تهران پدید نمیآید.این امر به معنای مدرن نبودن جامعه ایرانی نیست، بلکه نمایانگر نوع جدید از شهر مدرن شرقی است که در آن مدرن شدن، همزمان تمایزیابی و تمایززدایی را دربرمیگیرد.
هم خریدار و هم پرسه زن، مصرف کننده اند. در حالی که خریداران مصرف کننده کالای عرضه شده در مراکز خریدند و از طریق مصرف کالا به تعبیر راب شیلدز به خرید سبک زندگی خود میپردازند. (مصرف در مراکز خرید) فرودستان شهری که در مطالعه ما مشاهده شده اند نه از طریق مصرف کالا، بلکه از طریق مصرف فضا، سبک زندگی خود را نمایش میدهند (مصرف مراکز خرید).