در یکی از روزهای پایانی مهرماه سال گذشته، در دفتر مدرسه، بحث شهریه مدرسههای پولی به میان آمد. بحث بیشتر روی شهریههای ۱۲ – ۱۰ میلیونی بود. اما یکی از همکاران گفت در برخی از ناحیههای بالای شهر، دبیرستانهایی را میشناسد که ۲۵ میلیون شهریه میگیرند. راستش این مبلغ کمی باور نکردنی بود اما همکارم خیلی مطمئن بود و میگفت مشاور یکی دو تا از همین مدرسهها، دوستان نزدیکش هستند. از او خواستم نام مدرسهها و محل دقیق آنها را مشخص کند.
فردا مشخصات دو تا از همین دبیرستانها را به من داد. من هم پس از کمی پرس و جو دریافتم که خبر میتواند درست باشد. چند روز بعد و در نوشتهای در روزنامه به همین مسأله اشاره کردم. روز بعد دوستی از وزارت آموزش و پرورش زنگ زد که منبع این شهریه ۲۵میلیون تومانی چیست؟
من هم مشخصات دو مدرسه را به ایشان دادم. این گذشت تا چندی پس از آن، که به همراه شماری از فرهنگیان، دیداری داشتیم با یکی از مسئولان مدرسههای غیرانتفاعی. وی تأیید کرد که خبر شهریه ۲۵میلیونی، کمابیش، درست بوده است.
اما مدیران ارشد آموزش و پرورش عمدتاً در رسانهها از چنین شهریهای سخن نمیگفتند و به نوعی آن را رد میکردند و بالاترین شهریهها را حول وحوش ۱۰ میلیون اعلام کردند. اما به تازگی مرضیه گرد رئیس سازمان مدارس غیردولتی، توسعه مشارکتهای مردمی و خانواده گفت: «متأسفانه در تهران تخلفاتی چون دریافت شهریه ۲۰میلیون تومانی از سوی مدارس به ما گزارش شده است.»
مدرسههای غیرانتفاعی یا پولی، با طرح برنامههای اضافه بر برنامه درسی رسمی و کلاسهای فوقالعاده و آموزش رایانه و زبانهای خارجی، به آسانی از شهریه مصوب آموزش و پرورش عبور میکنند و با توجه به موقعیت اقتصادی منطقه، از خانوادهها پول دریافت میکنند.
در مرداد ماه سال گذشته، خبرگزاری مهر گزارشی منتشر کرد که در آن یکی از مدیران مدرسه در منطقه یک تهران گفته بود: «شهریه مصوب آموزش و پرورش به هیچ عنوان با برنامههای اجرایی و فوق برنامه ما همخوانی ندارد. به عنوان مثال معلمان ریاضی این دبیرستان از بهترین استادان رشته ریاضی هستند که بالاترین دستمزد را از ما دریافت میکنند. ما مجبوریم که چک شهریه مصوب را به هنگام ثبتنام از والدین دریافت کنیم.
پس از مهر ماه انجمن اولیا و مربیان تشکیل جلسه میدهد و فهرست هزینههای تمام شده را در اختیار والدین قرار داده و از طریق انجمن اولیا و مربیان مابه التفاوت هزینهها را در طول سال تحصیلی دریافت میکنیم.» آموزش و پرورش البته همواره مدعی است که با این افزایشهای بیحساب و کتاب برخورد میکند اما در عمل، گویا چنین برخوردی انجام نمیگیرد یا اگر هم انجام میگیرد جدی و فراگیر نیست.
برخی حتی گفتهاند که چه بسا خود آموزش و پرورش هم از این افزایش شهریهها چندان ناراضی نیست چرا که در حال حاضر، آموزش و پرورش خود تبدیل به رقیبی برای مدرسههای پولی شده است. با افزایش شهریه مدرسههای پولی، مدرسههای هیأت امنایی، نمونه مردمی، سمپاد و… نیز که در نام و عنوان دولتیاند ولی هر کدام به میزانی از مردم پول دریافت میکنند، آسانتر میتوانند شهریه بگیرند و آن را افزایش دهند.
اما در سخنان این مدیر منطقه یک نکته درخور درنگ دیگری هم نهفته است. بیشتر مدرسههای پولی سراسر جهان، راز «کامیابی» خود را بهره گرفتن از آموزگاران برتر اعلام مینمایند. البته به امکانات و مدیریت علمی و نوآورانه خود نیز میبالند. اما کمتر به یک نکته مهم اشاره میکنند و آن هم «گزینش دانشآموز» است.
مدرسههای پولی که پشتیبانان ثروتمندی دارند در همان سالهای آغاز کار خود، چندان دل نگران شمار کم دانشآموزان خود نیستند و از همان آغاز، به روشهای گوناگون- و از میان برگزاری آزمونهای ورودی- دانشآموزان درسخوان و باهوش منطقه را جذب میکنند.
البته به وضعیت فرهنگی خانوادهها نیز توجه دارند و از نام نویسی دانشآموزی که خانواده پرحاشیه دارد خودداری میکنند. ناگفته پیداست که در این رو، از مدرسههای دولتی منطقه، که ناگزیرند همه دانشآموزان محدوده خود را نام نویسی کنند یا دیگر مدرسههای پولی ای که پشتیبانان آنچنان پولداری ندارند و برای پیشبرد کار خود، بایستی شمار دانشآموزان بالایی داشته باشند و چندان امکان گزینش نمییابند، جلوتر میافتند.
در میان آموزگاران، این سخن کمابیش فراگیری است که اگر مدرسهای براستی ادعای ارائه آموزش درست و حسابی را دارد باید بتواند با دانشآموزان معمولی از انجام چنین کاری برآید و نه با دانشآموزان گلچین شده.
ارائه آموزش تئوریک و فرمولی خوب یا حتی سطح بالا- و البته نه پرورشی همه جانبه، که با تمرکز بر سنجشگرانه اندیشی و اخلاق انسانی، شهروندی فراخور زندگی نوین بار بیاورد و بیگمان در همه مدرسههای ما غایب است – به دانشآموزان زرنگ و باهوش و آنگاه نتیجه گرفتن در آزمونهایی همچون کنکور، چندان کار سخت و دشواری نیست و ارزش نازیدن ندارد!