فعالیت داوطلبانه به عنوان یک ضرورت مدنی مطرح می شود، می گویند ما فرهنگ کار جمعی نداریم، فرهنگ مشارکت نداریم، نمی خواهم به این مساله وارد شوم، اما می گویم که مهم ترین مانع برای فعالیت های اجتماعی ما استبداد تاریخی و سیاسی است که به ما اجازه فعالیت های مشارکتی نمی دهد. ما نمی توانیم بدون توجه به عوامل سیاسی، موضوعات را مطرح کنیم.
مدرنیته سیاسی یعنی تقویت جامعه مدنی در برابر قدرت سیاسی. جامعه قوی می تواند نقش ضد قدرت را در برابر قدرت سیاسی ایفا کند. نباید یک اجتماع، نقش قربانی را ایفا کند. حالا چرا خودش را قربانی می داند؟ چون جامعه ما ضعیف است،حوزه فعالیت های داوطلبانه در ایران به شدت ضعیف است، یکی از دلایلش این است که تمام جریانات سیاسی کشورهای دیگر، وارد کشور ما شد، جز جریانات اجتماعی. امر اجتماعی در جامعه ما هنوز متولد نشده است.
به نظر می رسد کار خیر و نیکوکاری، تغییر نقش و کارکرد داده است، الان تعریف کار خیرخواهانه این نیست که پول توزیع شود، بلکه اشکال غیرمادی آن مطرح است، مثل نذر کتاب، دارو و … یعنی از شکل سنتی آن خارج شده است، هم اکنون نیروهای بیشتری به سمت کارهای اجتماعی و نیکوکارانه آمده اند.
کار خیر و نیکوکارانه، امروزه، دیگر صرفا جنبه اقتصادی ندارد، آنچه ما از آن دفاع می کنیم از بخش غیراقتصادی فعالیت داوطلبانه است، این بخش برای افرادی است که فرصت ورود به جامعه را نداشته اند، مثل برخی از زنان.
امر خیر و نیکوکارانه، فرهنگ نوعدوستی را در مقابل فرهنگ خودخواهانه قرار می دهد، کار داوطلبانه باعث می شود تا مواجهه مستقیمی با اجتماع و واقعیتهای آن ایجاد شود، هسته اولیه بسیاری از جنبش های اجتماعی از یک فعالیت خیرخواهانه شروع شده است.
پیوند حوزه اجتماع و اخلاق نکته دیگری است که بر این اساس ، جامعه ضعیف، اخلاقیات ضعیفی هم دارد.
امروز مساله کشورهای جهان سوم، بیشتر از هر زمان دیگری، مسائل اجتماعی و نابرابری هاست، مسائل اجتماعی نیاز به پاسخ اجتماعی دارد نه سیاسی. باید نیروهای میانجی میان قدرت سیاسی و جامعه مدنی ایجاد کرد. این نیروها از طریق فعالیت های نیکوکارانه و اجتماعی سازمانهای مردم نهاد می توانند شکل بگیرند.