دکتر فاضلی در این سخنرانی به تحلیل سیاست فرهنگی زلزله می پردازد و معتقد است فقدان چنین سیاست فرهنگی باعث بی تاثیر شدن فعالیت ها و اقدامات مربوط به زلزله شده است.
سیاست فرهنگی زلزله به معنای مجموعه فعالیت ها و اقداماتی است که در زمینه بحران زلزله انجام می شود تا نوعی نظم نمادین و تصور اجتماعی از فاجعه و زلزله در میان مردم، جامعه و مدیران و همه نهادها و سازمان های مربوط به زلزله شکل بگیرد که بتواند زلزله را با کمترین پیامدهای مادی و معنوی همراه سازد.
طبق تحقیقات و گزارش های موجود نوعی آشفتگی و ناکارآمدی در همه فعالیت های امدادی پس از زلزله وجود داشته است.
مساله های مطرح شده در تحقیقات تاکنون تعین اجتماعی نیافته اند؛یعنی گزاره ها و احکام ما درباره زلزله منجر به هدایت عملی سیاست ها و برنامه ها و فعالیت های گروه های مختلف نشده است.
بحران عدم تعین اجتماعی ناشی از فقدان سیاست فرهنگی زلزله است. سازمان های تصمیم گیرنده هم چنان گفتمان کالبدی و فیزیکی را اولویت خود برای مواجهه با بحران می دانند. هنوز در نظام مدیریت بحران ما، گفتمان «مدیریت قبل از وقوع فاجعه» شکل نگرفته است.
گفتمان فیزیکالیسم بیش از آنکه خود را وابسته به درک و فهم ذهنیت اجتماعی بداند، وابسته به حل فنی مساله ها است.
گفتمان فیزیکالیسم به دلیل آمیختگی با منافع مادی، قدرت و اقتصاد مانع از آن می شود که مباحث متخصصان حوزه فرهنگ تعین یابد.
مساله سیاست فرهنگی زلزله با توجه به شکل گیری جامعه رسانه ای و نمایشی و اهمیت نمادها و نشانه ها و تصور اجتماعی بیش از گذشته اهمیت یافته است.
امروزه باید زلزله را در یک گفتمان جهانی فهم کنیم. یکی از کارهای علوم اجتماعی کمک به پرابلمتایز کردن زلزله در چارچوب امر فرهنگی است.