در حالی که مردم ایران از چندماه پیش صف های طولانی برای خرید دلار تشکیل داده و سهمی جدی در تلاطم بازار ارز ایفا کرده بودند، مردم ترکیه به فراخوان اردوغان برای حراست از پول ملی پاسخ مثبت داده و با ایستادن در صف های طولانی، ارزهای خود را به لیر ترک تبدیل کردند. نشانه ای از وجود اعتماد میان دولت- ملت در روزگاری که برخی کشورها از جمله ایران به نحوی تاریخی از فقدان آن رنج می برند. اما واقعا چه دلایلی موجب تفاوت رفتار مردم ترکیه و ایران در بحران ارزی اخیر شده است؟
ملیت سرکوب شده
برخلاف ترکیه که دورانی از ملی گرایی را بعد از فروپاشی عثمانی پشت سر نهاده و توانست در مقاطعی آن را با لائیسیته یا اسلام گرایی تلفیق کند، ایران در چهاردهه گذشته همواره شاهد پایمال شدن ملیت در پای امت یا اسلامیت بوده است. سیاستی که حتی بازگشت مقطعی به عنصر ملیت در هنگامه بحران هایی مانند تحریم یا تهدید به جنگ را بی اثر ساخته است. در مجموع می توان گفت که ما هنوز به تلفیق کارآمدی میان ملیت و مذهب در ایران دست نیافته ایم!
دموکراسی و آزادی انتخابات
دولت ترکیه از دل یک دموکراسی پارلمانی و متکی بر رقابت چند حزبی به قدرت رسیده است در صورتی که در ایران هنوز نظام حزبی در نظام سیاسی به رسمیت شناخته نشده و مردم سالاری موجود هم به وسیله نظارت استصوابی دو مرحله ای و کنترل پذیر شده است. پرواضح است که به هر میزان انتخابات عرصه ای برای رقابت آزادتر احزاب سیاسی باشد، رضایت مندی شهروندان از احساس توانایی در تعیین سرنوشت خود افزایش یافته و موجبات افزایش اعتماد میان دولت- ملت را فراهم می آورد!
اقتصاد شکوفای بازار
ترکیه با اتصال به اقتصاد جهانی توانسته از رشد اقتصادی و رفاه قابل توجهی در دوران اردوغان برخوردار شود. اقتصادی که بدون اتکا به نفت توانسته جایگاه شایسته ای در منطقه و جهان به خود اختصاص دهد. این در حالی است که ایران به دلیل گرفتار آمدن در اقتصادی دولتی و رانتی نتوانسته حمایت کافی از بخش تولیدی به عمل آورد. حاکمیت نوعی اقتصاد دلالی که در آن بهمن نقدینگی هرزگاهی به سوی بازار ارز، طلا، زمین و اتومبیل سرازیر شده و بانک مرکزی آن به جای سیاست گذاری اقتصادی به بنگاه ضرب و فروش سکه طلا تبدیل می شود!
مشارکت و آزادی های اجتماعی
ترکیه با عدم اتکا به درآمدی مانند نفت که دولت را از کمک به شهروندان بی نیاز می کند توانسته به خوبی مشارکت مردمی را در ابعاد مدیریت شهری از قبیل شهرداری ها، آموزش و بهداشت جلب نماید و موجب افزایش اعتماد مردم به دولت شود. حال آنکه در ایران مشارکت صرفا به شرکت در انتخابات تقلیل یافته و شهروندان از ایجاد تغییرات حتی در مدیریت شهری عاجز مانده اند. از سوی دیگر فقدان آزادی های اجتماعی و مداخله گری دولت در تعیین سبک زندگی شهروندان موجب افزایش بیش از پیش نارضایتی ها به ویژه در میان جوانان شده است!
نکته پایانی
تفاوت رفتار شهروندان ترکیه و ایران در بحران ارزی اخیر یک بار دیگر نشان داد که نقش ساختارهای اجتماعی بر کیفیت نقش آفرینی مردم تا چه میزان می تواند مهم باشد. ایرانیانی که در دوران طلایی انقلاب و جنگ توانستند بر اساس اعتماد به دولت اقدامات بزرگی را به انجام برسانند اکنون در کمتر از سه دهه و با قرار گرفتن در فضایی آنومیک که هر لحظه بوی آزار دهنده فساد و بی اعتمادی تحمل آن را دشوار تر می سازد به سرعت در آغوش خود گرایی، منفعت جویی و فرصت طلبی غلتیده اند!
مردم مقصر اصلی نیستند.