هفته گذشته ۵،۶رسانه مختلف در ارتباط با کمپین «فرزندت کجاست؟» تماس گرفتند. به همهشان پاسخ دادم فرزندانم کجا هستند و چه میکنند. درعینحال نظر منفیام نسبت به آن کمپین با تعجب همهشان روبرو شد.
یکی از آنها آقای کاجیان از روزنامه آفتاب بود که توضیحات مفصلی به ایشان دادم. یکی دیگر از آنها خانمی از «ایرنا» بود که وقتی مخالفتم را با این کمپین شنید گفت: «ما فکر میکردیم شما ازجمله شخصیتهایی باشید که اتفاقاً از این کمپین استقبال خواهید کرد».
نظرم را توئیت کردم و نوشتم من بغض پشت این کمپین را درک میکنم. علیه مسئولینی است که شعار «مرگ بر آمریکا» میدهند اما فرزندانشان تابعیت آمریکا را دارند، شعار ساده زیستی میدهند اما زندگی اشرافی دارند، شعار حمایت از محرومین و شایستهسالاری میدهند اما زندگی لوکس داشته و پستهای بالا دارند. من این دورویی را میفهمم اما نمیتوانم با این کمپین موافقت نمایم چون حرمت حریم خصوصی انسانها و حاکمیت قانون برایم یک اصل است.
میدانستم که خیلیها با نظرم مخالفت خواهند کرد و اتفاقاً آنقدرها طول نکشید که صدها کامنت مخالف ظاهر شدند. نکتهای که برایم جالب شده شباهت عجیب این ماجرا با یکی از دلخوریهای همیشگی جناب حاج حسین شریعتمداری با من است. علت این دلگیری ایشان از بنده بازمیگردد به آنچه جناب شریعتمداری آن را دفاع من از «مفسدین اقتصادی» مینامند. من البته نه از مفسدین اقتصادی دفاع میکنم،نه از زندگی اشرافی فرزندان مسئولین و نه از اقامتشان در غرب. محل مناقشه، اصرارم بر حاکمیت قانون و متقابلاً مخالفتم با استفاده از راه و روشهای پوپولیستی در مواجهه با مشکلات است.
شروع این مناقشه بازمیگردد به داستان معروف «اختلاس ۳۰۰۰میلیارد تومانی» و محاکمه مرحوم امیرمنصور خسروی. زمانی که کیهان و سایر رسانهها آن موج گسترده را علیه آقای خسروی به راه انداخته بودند،من از ایشان بهعنوان یک کارآفرین نخبه دفاع کردم.
آقای شریعتمداری باورشان نمیشد که یک نفر پیدا شود و در آن فضایی که ریزودرشت خواهان اعدام مه آفرید امیر خسروی شده بودند با بلاهت تمام این سؤال را مطرح کند که: «گناه مه آفرید امیر خسروی چه بوده که میخواهید وی را اعدام نمایید؟» کیهان و سایر نشریههای اصولگرا دلی از عزا درآوردند و سعی کردند بهزعم خودشان نقاب از چهره بنده ربوده و به مردم بگویند بینید این «شبهروشنفکرِ غربزدهی اصلاحطلب»(لقب کیهان به من) دارد از اختلاسگران به بیتالمال و مفسدین اقتصادی دفاع میکند.
چند سال بعد مشابه ماجرای مربوط به مهآفرید امیرخسروی بر سر «حقوقهای نجومی» و یکی دو مورد دیگر هم اتفاق افتاد. اخیراً هم بر سر دستگیری «سلطان سکه» بود که درحالیکه کیهان و تندروها و حتی پارهای از اصلاحطلبان خواهان شقه کردن سلطان سکه و ایادیاش بودند من بازهم همان پرسش سادهلوحانه را مطرح کردم که: «گناه سلطان سکه چه بوده؟» و باز جناب شریعتمداری به وجد آمده از رسوایی من نوشتند که من بار دیگر به دفاع از مفسدین پرداخته و به خوانندگان کیهان یادآوری کردند که من سابقهای طولانی در این باب دارم. آخرین مورد نامه سرگشادهام به حضرات مکارم شیرازی و نوری همدانی بود در مخالفت با اصرار آنان در برپایی دادگاههای انقلابی و ا
عدام سریع متهمین به مفاسد مالی. بسیاری از پاسخها در فضای مجازی به مخالفتم با کمپین «فرزندت کجاست؟» از جنس واکنش جناب شریعتمداری هستند. دوستان، روش غلط را هرکس انجام دهد از بار نادرست بودن آن نمیکاهد. راه و روشهای پوپولیستی در مبارزه با فساد ممکن است دل مردم را خنک نموده و از عصبانیت آنها بکاهد؛ اما هیچچیز را حل نمیکند.
به آیات عظام هم عرض کردم ایکاش بجای اصرار بر اعدام سریع مفسدین بهعنوان راهحل مبارزه با فساد، پرسشهایی ازایندست را مطرح میکردید که چرا در جوامع ما اینقدر مفاسد زیاد شده؟ آیا در جوامع دیگر هم این حجم از فساد وجود دارد؟ جوامع دیگر چه کردند که فساد در آنها بسیار کمتر از جامعه ما هست؟ آیا آنها هم از طریق محاکمات صحرایی،اعدام و داغ و درفش مسئله فساد را حل کردند؟
دوستان،پوپولیسم و راه و روشهای پوپولیستی صرفاً منجر به جلب رضایت خاطر افکار عمومی و در حقیقت همچون مسکن عمل میکنند. نظام مه آفرید امیر خسروی را اعدام، سلطان سکه را بازداشت، شهرام جزایری را دستگیر و دلالان ارز را روانه اوین میسازد تا بهزعم خودش مردم باور کنند که نظام در مبارزه با فساد جدی است؛ اما اگر اینها راهحل میبودند،علیالقاعده بعد از۴۰سال میبایستی مفاسد در جامعهمان دستکم کمتر میشد؛ درحالیکه دقیقاً عکس آن اتفاق افتاده.
ظرف ۴۰سال گذشته چند بار نظام اقدام به برقراری حکومتنظامی در چهارراه استانبول و بگیروببند دلالان ارز نموده؟ ظرف ۴۰ سال گذشته چند بار تعزیرات حکومتی به بهانه مبارزه با احتکار به اموال تجار و شرکتهای خصوصی یورش برده و اموالشان را ضبط کردهاند؟ آیا در کشورهای دیگر هم حکومتهای آنان به انبارها و داراییهای خصوصی به اتهام نگهداری و احتکار کالا دستبرد زده و اموالشان را ضبط و مصادره مینمایند؟
ظرف ۴۰سال گذشته چند بار تعزیرات حکومتی به بهانه مبارزه با احتکار به اموال تجار و شرکتهای خصوصی یورش برده؟ آیا در کشورهای دیگر هم حکومتهای آنان به انبارها و داراییهای خصوصی به اتهام نگهداری و احتکار کالا دستبرد زده و اموالشان را ضبط و مصادره مینمایند؟ و شبهنگام مسئولینی که در روز روشن قانون را لگدمال کردهاند همچون سرداران فاتح در صفحه تلویزیون ظاهر شده و شرح فتوحات میدهند؟
دوستان،به مصداق آفتاب آمد دلیل آفتاب،بالاترین دلیل بینتیجه بودن این راه و روشهای پوپولیستی آن است که ظرف ۴۰ سال گذشته هیچ حاصلی به بار نیاوردهاند. ترکیه، مالزی، هند و… ۴۰ سال پیش کجا بودند و امروز کجا هستند؟ و ما۴۰ سال پیش کجا بودیم،و امروز کجا هستیم؟ بهجز افزایش فساد، در کدام زمینه اقتصادی دیگر در عرصه بینالمللی پیشرفت داشتهایم؟
تنها پیشرفتمان در حوزه تولید فساد بوده است. کمپین «فرزندت کجاست؟» چیزی در ردیف پوپولیسم حکومتی در مبارزه با فساد است که بجای رفتن به سراغ ریشههای فساد، تلاش میکند افکار عمومی را مجاب نمایند که قاطعانه عزم مبارزه با فساد دارد.
مصیبت بعدی راه و روشهای پوپولیستی در به زیر پا رفتن قانون است. همینجوری هم قانون و حاکمیت آن در جامعه ما بسیار سست و کمرنگ است. پوپولیسم باعث میشود که حاکمیت قانون کمرنگتر و سستتر هم بشود. اینکه مسئولی ثروتمند است؛ فرزندش در خارج از کشور زندگی میکند؛ زندگی لوکس دارد یا دو تابعیتی هست، نه جرم است و نه خلاف قانون. مگر اینکه معلوم شود که با سوءاستفاده همراه بوده.
اما وقتی پوپولیسم از در وارد میشود،اخلاق،قانون و منطق از پنجره مجبور به فرار میشوند. نه فرزندان مسئولینی که در خارج از کشور زندگی میکنند مرتکب خبط و خطایی شدهاند و نه آنان که در جنوب شهر تهران زندگی میکنند لزوماً خدمتگزار بوده و واجد فضیلت. نگذاریم اژدهای هفتسر پوپولیسم، هوچیگری، غوغاسالاری، عوامفریبی، دورویی، لومپنیسم و ترس و وحشت اجتماعی را جایگزین اخلاق،قانون،حرمت حریم خصوصی انسانها،احترام به حقوق شهروندی و به رسمیت شناختن حق انتخاب آزادنه سبک و محل زندگی انسانها نماید.