این کودکان و آن کودکان

محمد باقر تاج الدین

Child of labour

روز گذشته هنگام عبور از یکی از بزرگراه های تهران هنگام ترافیک می دیدم که بسیاری از کودکان خیابانی برای به دست آوردن لقمه نانی چگونه حقیرانه و ملتمسانه خود را به خودروهای عبوری نزدیک می کردند و در خواست مبلغی پول در قِبال انجام کارهایی مانند تمییز کردن شیشه خودرو یا فروختن آب معدنی و سایر کارها می کردند. در این لحظات به ناگاه به فکر کودکان و بچه هایی افتادم که اکنون در خانه های لوکس و راحت و به اصطلاح امروزین لاکچری خود با بهترین امکانات نشسته اند و هر چقدر که بخواهند والدین شان پول در اختیارشان قرار می هند بدون هیچ دغدغه و نگرانی.

شاید برخی بگویند که این کودکان خیابانی برای گروهی دیگر کار می کنند و به اصطلاح در قالب باندهایی به چنین اقداماتی دست می زنند، اگر چه این موضوع را نه رد و نه تأیید می کنم، اما اکنون سخن بر سر این موضوع مهم است که چرا باید کودکانی این چنین با ذلت و خواری آن هم در اوج گرمای تابستان زیر آفتاب داغ و آن هم در آلودگی و سر و صدا بایستند و این گونه با درد و رنج کار کنند و در مقابل کودکانی دیگر در امن و آرامش و آسایش روزگار بگذارنند؟!! بارها در این شهر بی فریاد دیده ام نوجوانان و جوانانی که سوار بر خودروهای لاکچری در خیابان ها جَوَلان می دهند و سرمایه و ثروت خویش را به رخ دیگران می کشند و کسی نیست بپرسد که اینان این همه ثروت را از کجا به دست آورده اند و اساسا باید چرا این گونه باشد؟؟

به راستی این میزان از شکاف طبقاتی و اجتماعی تا کجا قابل توجیه است؟ این که نوجوانانی برای مبلغ بسیار ناچیز مثلا ۱۰۰۰ یا ۲۰۰۰ تومان این گونه خود را به آب و آتش بزنند و در مقابل نوجوانانی روزانه پول تو جیبی ۱ یا ۲ میلیون تومانی بگیرند و تازه بگویند که کم است!!!! در همین زمینه اخیرا با تعدادی از نوجوانان و جوانان پول دار تهران(به اصطلاح بچه مایه دارها) مصاحبه ای انجام شد که با خودروهای گران قیمت و چند صد میلیونی(بلکه میلیاردی) و تیپ و قیافه لاکچری در سطح شهر دور دور می کردند و چنین زندگی لاکچری ای را حق خود می دانستند و حتی بیشتر از آن را طلب می کردند!!! جلّ الخالق(سایت آپارات را ببینید).

آیا زیبنده است که در جامعه ای که عنوان جامعه اسلامی را به خود گرفته است چنین فاصله و شکافی بین شهروندان اش باشد؟؟!! فاصله ای از زمین تا مرّیخ!!!

خروج از نسخه موبایل