از شواهد امر پیداست که گویا بناست به زودی شبکه پیامرسان تلگرام فیلتر شود. این امر نشان میدهد که اعتماد اجتماعی به حاکمیت چنان تضعیف شده و شکاف دولت/ملت چنان عمیق شده است که بهعوضِ مواجهۀ فعال، خلاق و عزتمندانه، هیچ راهی جز «بستن» و «جمع کردن» صوری و سطحی و ترسخورده به ذهن متولیان امور نرسیده است. تجربهای که البته در سالهای اخیر، از ویدئو تا ماهواره، آزمونش را پس داده است. برای من مثل روز روشن است که با هر محدودیت، نه تنها مردم راه و ابزار ارتباطی خود را دستآخر خواهند یافت، بلکه دست بر قضا اعتماد عمومی به حاکمیت تضعیف شده و تاثیرگذاری نهادهای رسانهای و ارتباطی آن به شدت کاهش مییابد و نهایتاً همان ایدۀ «امنیت ملی» که بهانۀ حذف به شمار میرفته، نیز بیشتر مورد تهدید قرار میگیرد. حقیقتاً جای سوال است که چرا با وجود تمام هشدارها نسبت به جاسوسی و مشکلات امنیتی تلگرام، استقبال از آن تا آنجا کاهش نمییابد که ناچار به فیلتر کردن و بستنش میشویم؟ ریشه این بیاعتمادی عمومی البته بازمیگردد به شیوههای قیممآبانۀ برخورد با مردم.
تلگرام یک امکان منحصر به فرد و بینظیر بود که شاید برای نخستین بار تمام گروهها، سلایقِ سیاسی، دینی، زبانی و قومی را گرد هم آورد و نوعی از امکان همزیستی و گفتگو را ممکن ساخت. افرادی که اصلا از صداوسیما جز برای پخش فوتبال استفاده نمیکردند در کنار کسانی قرار گرفتند که جز صداوسیما رسانه دیگری را نمیدیدند. رادیکالترین حامیان حاکمیت و رادیکالترین مخالفانش هر دو به استفاده از این ابزار روی آوردند. این امکان، با تمام مسائل امنیتیاش، مغتنم است و باید به فال نیک گرفته شود. فیلتر کردن تلگرام فقط افرادی را خوشحال میکند که به دنبال ایجاد شکاف در طرفین و انسداد در گفتگوهای بیناشهروندی بودهاند. روشن است که با فیلتر شدن تلگرام، بخشی از مخاطبانش به سرویسهای از دید خودشان «امنِ!» داخلی رجوع میکنند و برخی دیگر از مخاطبان به سرویسهای از دید خودشان «امنِ!» خارجی. متعاقباً شکاف دولت/ملت افزایش پیدا خواهد کرد و همین تهماندۀ امکان گفتگو از دست خواهد رفت. تنشها رادیکالتر خواهند شد و کنترل آنها دشوارتر.
تاریخِ ما، تاریخِ امیدها و امکانات موقت است و ما به زیستِ موقت و ناامن خو کردهایم. مهم مقاومت و خلاقیت است برای مواجهه با هر شرایط تازه ای.