این گزارش یک مداخله ابتکاری در طرحهای اسکان عمومی در ایتالیا را تحلیل میکند. طی دهه گذشته در ایتالیا، محلاتی با تمرکز بالای مسکنهای عمومی بیش از پیش به فضاهای طردشده و آمیخته به تنشها و تضادها بدل شدهاند. به خاطر بحران اقتصادی جهانی و فقیرشدن بخشی از خانوادههای ایتالیایی، رقابت و نزاع بین بومیهای طبقه متوسط پایین و مهاجران تشدید شده است. با وجود این، سیاستهای شهری و سیاستهای اسکان همچنان جایگاهی حاشیهای دارند. علاوه بر این، برای کاستن از تنشهای اجتماعی فزاینده، سیاستگذاری نمیشود. اما در سطح محلی، برخی از شهرداریهای پویا طرحهای ابتکاری را در دست اجرا دارند. ما در این گزارش میکوشیم بر فرایندهای میانداری اجتماعی که برای جلوگیری از تنشها، پیشبرد همکاری پایدار و بهبود روابط بین همسایگان طراحی شدهاند تمرکز کنیم.
پروژه «میانداری اجتماعی در اسکان عمومی» در سه منطقه شهری استان آنکونای ایتالیا اجرا شد؛ شهرهای آنکونا، جسی و فابریانو. هدف این پروژه عبارت بود از: واکاوی تغییرات واقعی در بخش اسکان عمومی و برنامهریزی فعالیتهایی متمرکز بر تضمین حق برخورداری از یک زندگی پایدار، نه فقط از نظر اقتصادی، بلکه از نظر اجتماعی. این به معنای بهبود مدیریت سکونتگاهها و محیطهای عمومی و اصلاح روابط اجتماعی است.
پروژه بر مبنای چندین پژوهش کمی و کیفی، با هدف فهم ویژگیهای اصلی مناطق، طراحی شد. نخستین پژوهش، وضعیت کمی سهام مسکنهای عمومی و ویژگیهای اجتماعی-جمعیتشناختی دارندگان این سهام را بررسی میکرد. در پژوهش دوم، ۶۴۲ پرسشنامه کوتاه درباره ناآرامیهای ساکنان جمعآوری شد و ۹۷ مصاحبه هم با مستاجرانی در شهر آنکونا صورت گرفت.
در همه زمینههای مورد بررسی در سالهای اخیر، امنیت، به مسئله مهمی تبدیل شده است. همه مطلعان پژوهشها اذعان کردهاند که تنشهای خُرد روزمره بین شهروندان ایتالیایی و خارجیها افزایش یافته و بر اثر بحران اقتصادی، تشدید شده است. شهروندان نسبت به خارجیها مدارا ندارند و بر تفاوتها تاکید میکنند، زیرا این تصور غلط را دارند که کمکهای دولتی منحصرا به نفع خارجیهاست و خارجیها میتوانند به راحتی به این کمکها دسترسی داشته باشند. هر رفتار ریزودرشتی از ساکنان مهاجر، به خشم ساکنان بومی دامن میزند.
طرح «میانداری اجتماعی در بستر اسکان عمومی» میکوشد سهمی در بهبود روابط میان ساکنان طرحهای اسکان عمومی ایفا کند. با همکاری دانشگاه پلیتکنیک مارش و اداره اسکان عمومی آنکونا، یک میاندار اجتماعی به مدت چند ساعت در هفته در شهرهای آنکونا، جسی و فابریانو به کار گماشته شد. این میاندار که هزینه کارش را خود پروژه تامین میکرد، از سوی دانشگاه و اداره اسکان عمومی منصوب شده بود تا در مجتمعهای مسکونی عمومی فعالیت کند. در ایتالیا میانداری اجتماعی، حوزه جدیدی است و شامل حرفههای متفاوتی میشود؛ مانند مددکاری اجتماعی، آموزشگران، روانشناسان و دستیاران حقوقی. در این پروژه مشخصا از مددکار اجتماعی استفاده شد.
نخستین گامی که باید برداشته میشد، تعیین مسئلهدارترین محلات برای آغاز میانداری اجتماعی بود. برای این مقصود، یک گروه متمرکز در هر شهر سامان دیده شد که مطلعان کلیدی (نمایندگان مناطق، مددکاران، مسئولان محلی پیگیری خدمات اجتماعی، کارکنان اداره اسکان عمومی، نمایندگان انجمنها، مدیران مدارس و فرماندهان کلانتریهای محلی) در آن شرکت داشتند.
میانداران طی فعالیت خود با موقعیتهایی شکننده و پیچیده مواجه شدند. در این موقعیتها، اطلاعات و راهنمایی باید با گوشدادن به حرف مردم ترکیب شود تا به پاسخ مشخصی برسیم.
در اجرای پروژه، روندهای حمایتی شامل سه مسیر میشوند: حمایت اسکانی، میانداری تنشها و میانداری جماعتمحور. میاندار در زمینه حمایت اسکانی توجه خاصی به واگذاریهای جدید، دیون معوقه و درخواستهای جابهجایی دارد. ورود یک خانواده به یک مجتمع عمومی لحظه مهمی برای کیفیت زندگی خانواده است. اقدامات میاندار با هدف تامین اطلاعات ضروری برای خانواده و دستوپنجه نرمکردن با مشکلات احتمالی، پیششرط کاستن از زحمات مدیریت خانه و بهبود روابط میان ساکنان است.
مسیر دوم، میانداری در تنشهاست. در این مورد، میاندار میکوشد ارتباط را تسهیل و مشارکتکنندگان را در مدیریت و حل تنشهای مربوط به همزیستیِ ساکنان درگیر کند. میاندار باید سطح منازعه، امکان مداخله عوامل دیگر و تمایل طرفین نزاع به ملاقات رودررو با یکدیگر را در نظر بگیرد.
مسیر سوم، میانداری جماعتمحور است. در این مسیر، هدف اقدامات میاندار، بهبود روندهای همیاری و مداخله همیارانه افراد، گروهها و نهادهای محلی در مدیریت وضعیتهای بحرانی است. در فرایند قدرتافزایی جماعتمحور، کل اجتماع، محلی است که خطاب قرار میگیرد. هدف موردنظر در این مسیر این است که اجتماع محلی از مسائل جمعی و اجتماعی آگاه شود، پروژهای مشترک را برای ساخت و پیشبرد شبکههایش آغاز کند و نشستهایی ترتیب دهد که تصمیمها در آن گرفته شود. میانداری جماعتمحور اهمیت بسیاری به نشستهای تصمیمگیری مشترک میدهد. برای ثمربخششدن چنین اقداماتی، میاندارها میکوشند نشستهایی میان ساکنان برگزار کنند تا با یکدیگر آشنا شوند و تبادلنظر کنند.
جذب طرفین مختلف در پروژه به شکلگیری یک کارگروه منسجم کمک کرد. به لطف جلسات دورهای برنامهریزی مشترک برای اقدامات، سازگارکردن این برنامهها با شرایط خاص یک منطقه و ملاحظه مسائل حساس و فرصتهایی که به آرامی ظهور میکنند ممکن شد. در مورد ارائه پیشنهادهایی برای آینده، ضروری است که از یکسو فعالیتهای میانداری مساکن اجتماعی تقویت شود به نحوی که مساکن خصوصی را هم در بر بگیرد و از سوی دیگر، لازم است فعالیتها در نسبت نزدیکتری با زمینههای اجتماعی سامان یابند.در سطح کلان، پژوهش عملیاتی مسائل برجستهای را طرح کرده است. سیاستهای متفاوت برنامهریزی و ساختوساز شهری، با معیارهای جدیدی حتی برای توزیع جمعیت در مناطق، مورد نیاز است تا از تمرکز مسائل اجتماعی در قلمروهایی خاص جلوگیری شود. اجتماعات ترکیبی (متشکل از بومیان و مهاجران) هرچند خودبهخود منجر به اجتماعیشدن متقابل نمیشوند، اما میتوانند در برابر شکلگیری گتوها و اجتماعات حاشیهای مانع ایجاد کنند.
منبع:کتاب Public Spaces: Times of Crisis and Changes