سازمان ثبت اسناد اعلام کرد که ۱۷۴هزار و ۵۹۷ واقعه طلاق در سال ۹۶ رخ داده است؛ این آمار تنها به ثبت طلاق در دفاتر رسمی اشاره دارد. معمولا دو آمار دیگر در کنار این اعداد اعلام میشود که یکی طول مدت زندگی و دیگری میانگین سن زوجین هنگام جدایی است. بعد از این دو اطلاعات، آمار پایهای دیگری هیچگاه اعلام نشده است؛ مثلا چه تعداد از زوجین دارای فرزند بودند، میانگین سن فرزندان و….
حال از این آمار به اعداد دیگری اشاره میکنم. در هر واقعه طلاق چند گروه وارد مسائل و مشکلات پس از جدایی میشوند:
۱- زن و مردی که از یکدیگر جدا شدند
۲- فرزند / فرزندان مشترک
۳- والدین هر یک از زوجین
۴- خواهر / برادر هر یک از زوجین
حال به آمار اعلامشده بر میگردیم.
۱۷۴هزار و ۵۹۷ واقعه طلاق یعنی ۳۴۹هزار و ۱۹۴ زن و مرد از هم جدا شدند.
اگر فرض کنیم یکچهارم این زوجین حداقل دارای یک فرزند بودند، به عبارت دیگر ۴۳هزار و ۶۵۰ کودک / نوجوان درگیر مسأله جدایی والدینشان شدهاند.
از آنجا که والدین هر یک از زوجین نخستین حامیان عاطفی، اجتماعی و اقتصادی زن و مرد پس از جدایی هستند، ناخودآگاه آنها نیز وارد این سیکل میشوند؛ بهخصوص اگر صاحب فرزند باشند. این یعنی ۶۹۸هزار و ۳۸۸ نفر.
گروه آخر، خواهر / برادر هر یک از زوجین هستند که زندگی آنها نیز با موج پروانهای ایجادشده تحتتأثیر قرار خواهد گرفت. در اینجا از محاسبه آمار این گروه صرف نظر میکنم.
از مجموع اعداد محاسبهشده به عدد بزرگی میرسیم، حدود ۱ میلیون و ۹۱هزار و ۲۳۲ نفر در سال ۹۶ وارد سیکل طلاق (جدایی) شدهاند. حال برای این جمعیت یک میلیونی که در سال ۹۶ وارد زندگی پس از جدایی شدهاند، چه برنامهریزی یا سیاستگذاری اجتماعی شده است؟
حال عدد دیگری را محاسبه میکنم، اگر فرض کنیم سالیانه یکمیلیون نفر وارد سیکل زندگی پس از جدایی میشوند، از سال ۹۰ تا ۹۶، “حدود ۷ میلیون نفر” وارد زندگی پس از طلاق شدهاند؛ گروه عظیمی که برای آنها هیچ برنامهای حتی برنامه آموزشی نداریم.
ما برای حیات پس از جدایی هیچ چشمانداز و سیاستگذاری خاصی نداریم. مسائل مالی، اجتماعی، عاطفی و حقوقی که پس از جدایی وارد زندگی همه این گروهها میشود، بیشمارند. آموزش روابط اجتماعی به زنان و مردان پس از جدایی، نحوه رفتار با فرزندان و… در هیچ ساختاری از سازمانهای مربوطه (سازمان بهزیستی و…) وجود ندارد.
در هر یک از زلزلههای بم (۸۱) و کرمانشاه (۹۶) ۴۰۰هزار نفر درگیر شدند. برای کمک به آنها و پشت سر گذاشتن فاجعه، انواع کمکهای مالی، عاطفی، آموزشی به آن مناطق ارسال شد؛
اما ما برای زلزلهای که سالانه برای جمعیت یک میلیونی کشورمان اتفاق میافتد و افرادی که وارد زندگی پس از جدایی میشوند، هنوز نهتنها هیچ برنامهای اجرا نکردهایم، بلکه نمیدانیم به چه حمایتهایی احتیاج دارند.