بیش از نیمی از ایران کویری و نیمه کویری است. حدود یک سوم ایران نیز کوهستانی است و بخش کوچکی از ایران(شامل جلگه جنوب دریای خزر و جلگه خوزستان)از جلگه های حاصلخیز تشکیل شده است. ایران به لحاظ بارندگی در سطح نیمه خشک و خشک است. میزان بارش ها در شمال کشور در استان رشت به ۲۱۱۳ میلیمتر (۱۳۸۳)میرسد اما در سایر بخش ها به ۲۰۰ میلیمتر و در بخش کویر به ۱۵ میلیمتر می رسد.و این آمارها گواه مشکل کم بود آب در ایران است که به گزارش کارشناسان ایران را تا سال ۲۰۲۵ در وضعیت تنش آبی قرار می دهد.
حال سوال اینجاست! آیا مشکل آب در ایران مشکل جدیدی است؟ یا به مانند مشکلات مدرنیته و پیشرفت تکنولوژی (تلگرام و..) به مشکلات ما اضافه شده؟ آیا به مانند دلار دست دول خارجی در برهم زدن بحران آب دخیل است؟ آیا دشمنان نظام با دخالت و نفوذ در ابرهای باران زا و بستر های آبی ایران مانع رفع مشکل آب شده اند؟
می توان با توجه به مستندات تاریخی استناد داد که ایران کشوری است که هزار سال است که با بحران آب و کم بود آب مواجهه است، چگونه در گذشته ی تاریخی ایران دولت ها و مردم این مشکل را رفع می کرده اند! برای مثال قنات ها یکی از راه حل های اساسی ایرانیان در جهت حل بحران آب بوده است،بطوری که میتوانست نیاز کشاورزی روز را تامین و نیز نیاز مصرفی خانوارها را هم فراهم کند،مردم ایران زمین در حافظه تاریخی خود بارها شاهد خشک سالی ها و قحطی های متعدد بوده اند،به طوری که همیشه در فرهنگ و ادبیات این سرزمین آب عنصری مقدس و قابل احترام قلمداد می شده است، بالاترین نعمات و بالاترین درجات الهی در تاریخ و ادب ایران متعلق به آب بوده است.
و این همان فرهنگی را ساخت که مردم خود پاسداران آب باشند.
امروز برای بحران آب در ایران باید فکر چاره بود،مشکل آب به مانند مشکلات بیکاری و تورم و اقتصاد و فساد و…با شعار و نشست و کنفرانس و جلسات ریاست جمهوری شعاری نیست. آب مثل مردم نیست که بتوانیم با ایدئولوژی نگهش داریم،آب نه صدا سیما می بیند و و نه بیلبورد های شهری را می خواند و نه سواد کاغذ بازی های اداری دارد. آب تنها عمل می خواهد،عمل آستین بالا زدن می خواهد.
دولت اگر هیچ صدایی را نشنود باید صدای آب را بشنود، اعتراض مردم اصفهان و نارضایتی مردم یزد امروز صدای قطع شدن آب است،که اگر مدیریت نشود گریبان تمام ایران را خواهد گرفت.
و اما جان کلام!
دولت ها در ایران آنقدر فربه و گسترده شده اند که از زندگی خصوصی مردم تا سیاست های کلان دخالت می کنند،و در اکثر دخالت ها تنها برهم زننده ی نظم طبیعی و موجب اختلال می شوند،دولت ها با دخالت در امور آب امروز متهم ردیف اول تنش آب در ایران اند،همین دولت ها فرهنگ مقدس آب را از مردم زدودند،آبی که از قنات ها از خانه به خانه ای دیگر می رفت و ذره ای آلوده و کثیف نمی شد،سیاست حکومتی در پسش نبود،تنها فرهنگ و باور مردم بود که اگر حفظ می شد شاید امروز نیازی به این شعارهای فرهنگی در جهت بهینه مصرف کردن آب هم نبود. سیاست های اشتباه در کشاورزی و عدم مدیریت در حفظ ذخایر آبی و عدم پیش بینی در مصرف آبهای زیر زمینی و نبود آموزشهای فرهنگی ایران را امروز به چالشی عظیم کشیده است،زمان برای آب زود دیر می شود،آب عزمی راسخ از حکومت و یاری بلند از مردم می خواهد.
“آب فرهنگ مردمی می خواهد” و “مدیریت عملی” .
شاید اگر امروز فرهنگ آب در بین مردم باقی بود،امروز شعر سهراب در دل مردم به جای شعار ها می نشست:
آب را گل نکنیم
مردمان سر رود آب را می فهمند.
گل نکردنش، ما نیز
آب را گل نکنیم.
در فرودست انگار کفتری می خورد آب
یا در آبادی کوزه یی پر میگردد.